مردودی از پایه اول دبیرستان حذف شد

گفتگو با روزنامه بهار،۱۷/۱/۱۳۹۲

طبق اصلاحیه جدید شورای‌عالی آموزش‌وپرورش مردودی در پایه اول دبیرستان حذف می‌شود.بنابر این اگر دانش‌آموزی در درسی نمره قبولی کسب نکند، مجبور نیست تمام دروس قبول شده در آن پایه را هم دوباره بگذراند.
ابراهیم سحرخیز ، معاون آموزش متوسطه وزیر آموزش‌وپرورش با اعلام این مطلب گفت: « به ‌عنوان مثال کسی که بخواهد به رشته ریاضی برود، باید در درس‌هایی نمره بیاورد و در اصلاحیه جدید شورای‌عالی آموزش‌وپرورش این موضوع به قوت خود باقی است، اما آن چیزی که تغییر کرده، این است که اگر کسی نتواند در رشته ریاضی نمره بیاورد، او را مردود نمی‌کنیم بلکه به رشته دیگری می‌رود.»

· ابراهیم سحرخیز، به نکات دیگری هم اشاره کرده است: «در نظام فعلی یک دوره چهارساله متوسطه تعریف شده بود و سه آیین‌نامه متفاوت برای پایه‌های مختلف وجود داشت؛ به‌ عنوان مثال دوره پیش‌دانشگاهی، ترمی و سه سال اول، سالی -‌ واحدی بود که ما در نخستین قدم، وضعیت دوره پیش‌دانشگاهی را اصلاح کردیم و به سالی- واحدی تغییر دادیم.» او ادامه داد: «در مرحله بعد متوجه شدیم که دوره سالی - واحدی که در سال دوم و سوم دبیرستان و پیش‌دانشگاهی وجود دارد، از یک قاعده تبعیت می‌کند ولی سال اول دبیرستان که به اسم سالی ـ واحدی نام گرفته است، در قبولی، مردودی، ارزشیابی و امتحانات مانند دوره راهنمایی است.»

ادامه مطلب ...

مرگ دیگر بار "نازلی"

از تارنگار در سپهر آموزش(مهدی بهلولی)

شهناز نازلی،آموزگاری پاکستانی بود که چند روز پیش به دست نیروهای واپس گرای طالبان پاکستان در منطقه ی پیشاور کشته شد. شهناز نازلی در آغاز بهار و چند روز پس از پایان زمستان جان باخت؛"نازلی بنفشه بود که گل داد و مژده داد و زمستان شکست و رفت." من با شنیدن مرگ نازلی،یاد شعر ارزنده ی "بامداد" افتادم به نام : "مرگ نازلی" که در سال 1333 و در مرگ وارطان – که در زیر شکنجه،سخن نگفت و جان سپرد - سروده بود و آن زمان برای این که شعر را بتواند به چاپ برساند به جای وارطان،نازلی را گذاشته بود :

"- نازلی! بهار خنده زد و ارغوان شکفت.

در خانه،زیر پنجره گل داد یاس پیر.

دست از گمان بدار!

....

ادامه مطلب ...

بیرون آمدن از کانون صنفی معلمان ایران

برای آگاهی دوستان و خوانندگان گرامی

چندی است که ما،به خاطر اختلاف در نگرش و روش کار در کانون صنفی معلمان ایران،از این گروه خارج شده ایم و دیگر عضو کانون نیستیم.

                                                                                                         محمدرضا نیک نژاد،مهدی بهلولی

پرورش شهروندان شایسته

پرورش شهروندان شایسته

دایانا هیندز

برگردان : محمدرضا نیک نژاد

شماره 77 دوماهنامه چشم انداز ایران،اسفند 91،فروردین 92

اگر یک دبستان بخواهد دانش آموزانش را به شهروندانی کنشگر و شایسته تبدیل کند،کار را بایستی از کجا آغاز کند؟ آن هم هنگامی که پیش از این،احتمالا،بسیاری از شاگردان،هرگز حتی واژه شهروند را نشنیده اند. اگراین پرسش ذهن شما را آشفته می سازد،نگران نباشید زیرا شهروندی،فقط واژه دیگری است برای بسیاری از تلاش هایی که همواره دبستان های خوب،در راستای پرورش احساس اخلاقی در شاگردان شان انجام داده اند،تا آنها را به پاسخگویی در برابر اعمال و رفتار احترام آمیز نسبت به دیگران،برانگیزانند.

اختیار شاگرد

تمرین های مناسب برای آموزشِ شهروندی،می تواند دربرگیرنده کارهایی از این دست باشد : به کودکان فرصت هایی داده شود تا در تعیین مقررات کلاس خویش یا ارائه هر چیز دیگری در شورای مدرسه کمک نمایند،با همکاری بچه های دیگر به گسترش یک سیاست زیست- محیطی در مدرسه یاری رسانند و اجازه یابند که در نگهداری زمین ها و ساختمان های مدرسه کمک نمایند،پدر- مادران به گفتگو درباره ی نقش خویش در گستره ی جامعه فراخوانده شوند، کودکان همچنین با اعضای انجمن محلی یا نمایندگان نهادهای منطقه ای و ملی دیدار نمایند. این کنش ها از آن رو است که به بچه ها،درکی از وظیفه خویش داده شود.

ادامه مطلب ...

آموزش و پرورش در سالی که گذشت

مهدی بهلولی،روزنامه آرمان،28/12/91

اگر بخواهیم آنچه که در سال 91 بر آموزش و پرورش گذشت را در یک عبارت کوتاه بر زبان آوریم شاید "دورتر گشتن بود و نمود" عبارتی درخور و روشنگر باشد؛گرچه میان آنچه بر آموزش و پرورش می گذرد و آنچه که بر زبان فرادستان آموزشی رانده می شود،در سال های پیش نیز شکاف چشمگیری بوده است. دگرگونی های پیاپی آموزشی و بدون دستآورد ماندن و بودن آنها،گواه درستی این سخن است. برای نمونه،روزگاری آغاز و برپایی دوره ی پیش دانشگاهی،درمان بزرگ دردهای آموزش و پرورش دانسته می شد و بسیاری از کاربدستان و کارشناسان آموزشی وزارتی،بر درستی این درمان،بسی سخن ها می گفتند. اما هم اکنون دوره ی پیش دانشگاهی،"وصله ی ناجور"آموزش و پرورش گردیده است که بایستی هر چه زودتر از شرش رها شد تا پیشرفت در آموزش،آغاز گردد. اما بودن یا نبودن پیش دانشگاهی،پنداری بر آنچه که بر واقعیت آموزش و پرورش چیره است،چندان هم اثرگذار نیست و تنها در دوره ی برپایی و در زمانه حذف،چند گاهی،دگرگون کننده ی نمود رسانه ای آموزش و پرورش می گردد. با این رو،می توان گفت شکاف میان واقعیت آموزش و پرورش و نمایش رسانه ای آن،در سال گذشته،بیش از سال های گذشته انجام پذیرفت. به دیگر سخن،آنچه که درباره ی دگرگونی بنیادین و سیستم 6-3-3 و دستاوردهای احتمالی آینده آنها،گفته شده و می شود،کم و یا بی مانند،می نماید،به ویژه اگر بحث هوشمندسازی مدرسه ها و دانشگاه فرهنگیان را نیز در نظر آوریم،آشکار می شود که با چه حجمی از سخنان رسانه ای روبرو هستیم که همگی خبر از دگرگونی های بنیادین و انقلاب شگرف آموزشی می دهند،اما واقعیت آموزش و پرورش از این همه دگرگونی،به یک معنا،بی خبر است.

ادامه مطلب ...

بود و نمود آموزش و پرورش

مهدی بهلولی،روزنامه اعتماد،۲۸/12/91

(این یاداشت با حذف بخش هایی از آن در روزنامه به چاپ رسید)

اگر کسی تنها به سخنان حاجی بابایی،وزیر آموزش و پرورش،و برخی دیگر از فرادستان آموزشی گوش بسپارد،بی گمان خواهد پنداشت که در سه- چهار سال گذشته،دگرگونی بنیادین،و حتی انقلابی بزرگ،در آموزش و پرورش رخ داده،و یا دست کم،دارد رخ می دهد. سخنان حاجی بابایی،هر روز و از رسانه های زیادی شنیده می شود که آموزش و پرورش رو به پیشرفت و بهبود گذاشته،گفتمانش دگر گشته،آموزگارش با انگیزه و راضی شده،و در جان دانش آموزش شعله ی عشق به یادگیری بلند گردیده است. گرچه گهگاه از کار گذشتگان هم یادی می کند : " درطول بیش از سه دهه گذشته اقدامات خوبی درآموزش وپرورش انجام شده است" یا "کارهای بسیاری توسط مسئولان در گذشته در وزارت آموزش و پرورش اجرا شده و همه گذشتگان کار کردند،اما نوع واژگان و تعاریفی که در گذشته از معلم در جامعه وجود داشته است نقل و نقدش اشکال دارد" با این رو،گاه بدش هم نمی آید که خود را تنها یکه تاز و پیشگام دگرگونی های در آموزش و پرورش بشناساند- البته با سخنانی آشکارا ناهمساز با سخنان پیشین : "به بنده می‌گویند چرا این قدر عجله داری؟ از بس آدم‌ها خوابیدند،ما که یک قدم برمی‌داریم می‌گویند چرا عجله داری؟ 30 سال است آموزش و پرورش را خواباندیم حالا که می‌خواهیم یک قدم برداریم می‌گویند عجله دارید."

ادامه مطلب ...

گریز از مدرسه برای پیشواز از نوروز

محمد رضا نیک نژاد،روزنامه آرمان،27/12/92

(این یاداشت با حذف بخش هایی از آن در روزنامه به چاپ رسید)

روزهای پایانی سال 91 را می گذرانیم و خود را برای ورود به سال 92 آماده می سازیم. در روزهای واپسین سال، شتاب،سراسیمگی و شادی از سر و روی شهر و خیابان و مردم می بارد. سرآمد این بی تابی و شادمانی مدرسه ها و دانش آموزان هستند. بچه ها به خاطر سن و سالشان و سرزندگیِ نهفته در جانشان،بیش از هر گروه سنی دیگری چشم براه آغاز بهار و آیین های وابسته به آنند. آنها برای روزهای دید و بازدید و سفرهای نوروزی، پول های عیدی و جشن و شادمانی فامیلی لحظه شماری می کنند. از این رو در روزهای پایانی سال،اداره مدرسه ها از دشوارترین کارهای آموزشی روزمره است و آموزگاران و معاونان پر دردسر ترین روزهای سال آموزشی را می گذرانند. از آوردن ترقه و ترکاندن آن در گوشه ای از مدرسه بگیر،تا غیبت های پر شمار دانش آموزان و بی انگیزگی آموزگاران برای آمدن به مدرسه و تلفن های پی در پی مسئولان اداری- برای جلو گیری از تعطیلی زود هنگام مدرسه- آرامش و روند همیشگی مدرسه را آشفته و بی سامان می کند. اما آنچه که در این میان بیشتر به چشم می آید،بی انگیزگی دانش آموزان و آموزگاران برای آمدن به مدرسه است. در این روزها پیگیری معاونان برای آمارگیری از بچه ها افزایش می یابد و پس از سرشماری دانش آموزان،به خانواده ها تلفن می زنند و فرزندان غایب آنها را به زور به مدرسه می کشانند. در این روزهای بحرانی،برخی مدیران آزمون های هماهنگ برگزار می کنند و با تراساندن بچه ها از تاثیر نمرات این آزمون ها بر ارزشیابی سالانه،آنها را وادار به حضور در مدرسه می نمایند. این روش ها و برنامه ها ادامه می یابند تا این رسم نانوشته ی دیرپا- یعنی تعطیلی زود هنگام مدرسه ها- بگذرد. اما چرا آغوش دانش آموزان و آموزگارانشان همواره بر تعطیلی ها گشوده است؟

ادامه مطلب ...

امتناع گفتمان ایدئولوژیک در آموزش و پرورش

محمد تقی فلاحی،شماره ی 77 دوماهنامه ی چشم انداز ایران،اسفند 91 و فروردین 92

از نیازهای زندگی در دنیای نو کسب توانائی است که در دنیای گذشته یا اصولاً مطرح نبود یا در حد رفع نیاز در جریان زندگی روزمره از راه تقلید یا گوش سپردن به دستورات به دست می آمدند. یادگرفتنی ها اندک بودند و ساده و امر یادگیری عملی بود و بی درنگ . به بیان دیگر در جوامع ابتدایی میان یادگیری و کاربرد آن فاصله چندانی وجود نداشت.

دنیای امروز اما از نوع دیگری است. هرچند شیوه های یادگیری رایج در گذشته را نمی توان کاملاً منسوخ شده دانست،اما اجبار ضرورت ها راه های بسیار طولانی و پیچیده تری پیش روی افراد و اجتماعات قرار داده است. زیرا امروزه یادگیری فراتر از نیازهای فردی، ضرورتی اجتماعی است. هم از این روست که آموزش و پرورش رسمی همواره رو به گسترش بوده و پرداختن به آن از وظایف اصلی دولت های جدید محسوب می شود. اگرچه درنگ و تاملی در این وظیفه،این پرسش را همواره مطرح نموده است که آموزش و پرورش رسمی برای تداوم حکومت ها بیشتر به کار می آید یا برای رشد افراد.

جامعه شناسان،از جمله کارکردهای مهم آموزش و پرورش را جامعه پذیر نمودن کودکان و نوجوانان می دانند و کمک به کنترل اجتماعی. در واقع آن چه امروزه از مدرسه انتظار می رود آن است که افزون بر انتقال دانش و مهارت های فنی؛ همراه با سایر دستگاه های رسمی،کودک و نوجوان را از راه انتقال ارزش ها و هنجارهای خاص، همساز با اخلاق اجتماعی مطلوب و مناسب مورد نظر جامعه (حاکمان) بار آورد.

ادامه مطلب ...

آموزش و پرورش ،جامعه و زندگی

عزت اله مهدوی،دبیر فلسفه،شماره ۷۷ دو ماهنامه ی چشم انداز ایران، اسفند ۹۱ و فروردین۹۲

بازخوانی سرگذشت پر ماجرای تعلیم و تربیت در میان اقوام و ملل و تمدنهای گوناگون،عبرت آموز است. اگر جامعه ای برای تربیت آحاد خود برنامه ای منسجم و منظومه ی فکری پر جاذبه و غنی آماده نکرده باشد،در مدت زمان کوتاهی محکوم به سقوط خواهد بود. زیرا تشتت و گسست فرهنگی وعدم سلامت نهادهای اجتماعی و به تبع،از بین رفتن تفهیم و تفاهم در جامعه،موجبات از هم پاشیدگی را فراهم می نماید. جامعه از طریق تعلیم و تربیت افراد،حیات و بقاء خود را تضمین می نماید. اگر نتوانیم موجودیت فرهنگی و اجتماعی خود را از طریق آموزش و پرورش به نسلهای بعد منتقل کنیم و همواره در گیر دعوای "پدران و پسران"(1) باشیم یا باید فرزندان را با اِعمال قوه ی اجبار در مسیر اطاعت نگه داریم و یا شاهد سیکل معیوب تغییرات خلق الساعه باشیم.

قبل از ادامه بحث ، باید یادآور شد که آموزش و پرورش را نباید در یک دستگاه اداری مرسوم خلاصه کرد . تمامی نهادهایی که به نحوی در مسیر القاء و آموزش اموری هستند که طریقه سلوک و شکل گیری فرد را در مواجهه با اجتماع در همه ابعادش و زندگی با تمامی تنوعش آماده می کنند- بطوری که فرد قادر می شود مناسبات موجود و معهود را بفهمد و از روش معمول و شناخته شده و قابل فهم بوسیله ی دیگران عمل نماید - در این راستا قرار می گیرند. علاوه بر آن تعلیم و تربیت مختص سن خاص و مرحله خاصی از عمر انسان نیست. فرایندی مادام العمری است،اما هر زمان با مقتضیات خاص خود. بنا بر این ما می توانیم هم از آموزش کودکان سخن برانیم و هم از آموزش بزرگسالان. هم دستگاه آموزش و پرورش را دخیل بشماریم و هم نهادهای دیگر مدنی را( رسانه ها و...).

در این مقاله مختصر و به ضرورت،فقط به دستگاه آموزش و پرورش می پردازیم و انحصاراً طیف دانش آموز را مدّ نظر قرار می دهیم.

ادامه مطلب ...

اخلاق و آموزش و پرورش

فلیسیتی هاینِس/روزنامه اعتماد،ص اندیشه،

24/12/91

برگردان : مهدی بهلولی

(این جستار،با عنوان"بنیاد اخلاق بر خردمندی است" در روزنامه چاپ گردید.)

گرچه در گذر زمان،افلاطون(از دریچه کانت) و ارسطو،اثرهای بنیادینی بر نظریه های اخلاقی نهاده اند اما،هم در اصول ذات باورانه ی کانتی،و هم در واقع باوری ارسطویی،دشواره هایی اخلاق- بنیاد وجود دارد. اخلاق،پیش از هر چیز،وابسته به گزینش هایی درباب پیوندهای میان بشری است(بارو 1982) و ما هم اینک،در فرهنگ جهانی چند فرهنگه،پر از رسانه های همگانی،جای گرفته ایم. فرهنگی که در آن نمی توانیم از رویارویی با ارزش های دیگر دوری کینم؛ارزش هایی به جز ارزش های غربی مردسالارانه ی بورژوایی چیره،که ما آنها را همچون حقیقت های منطقی یا واقعیت بی چون و چرا آموخته ایم.

ادامه مطلب ...