محمدرضا نیک نژاد در گفت و گو با آرمان مطرح کرد
اداره مدارس کشور با بینش سنتی
زهرا سلیمانی، روزنامه آرامان، 3 خردادماه 95
با فرا رسیدن ایام امتحانات، دلهره دانشآموزان هم آغاز میشود. دانشآموزان و
دانشجویان در هر سن و سال باشند باز هم نگرانیهای مربوط به درس خواندن در ذهنشان
شکل گرفته و دچار اضطراب و ترس از امتحان میشوند. این روزها گروهی از دانشآموزان،
عصبانی، افسرده، پریشان، ناراحت و مضطرب هستند. گروهی دیگر به حدی آشفته و نگرانند
که در امتحان پاسخ سوالات ساده را هم از یاد میبرند. برای دانشآموزان داشتن کمی
اضطراب و دلهره در ایام امتـحانات امری طبیعی و معقـول است، چرا که مـوجب حرکت و
انگیـزه آنها برای یادگیری و موفقیت میشود، اما وقتی این نگرانی به حدی رسد که
تاثیر منفی بر روند آموزش روزانه آنها داشته و مانعی برای پیشرفتشان شود، غیرطبیعی
و نامعقول است. دانشآموزان میتوانند با اندکی تلاش، برنامهریزی و به کارگیری
روشهای گوناگون با کاهش اضطراب موفقیت خود را در امتحانات تضمین کنند. آنچه در
ادامه میخوانید نظرات محمدرضا نیک نژاد، کارشناس آموزش و پرورش، در گفتوگو با
«آرمان» درباره امتحانات پایان سال و به کارگیری شیوههای آموزش در مدارس کشور است.
این روزها امتحانات پایان سال دانشآموزان آغاز شده است. برگزاری امتحانات و این نوع سنجش یادگیری در مدارس با چه اشکالاتی همراه است؟
اشکالات شیوههای سنتی همچون برگزاری امتحانات پایان سال از طریق برگه و برگزاری امتحانات ترمی باعث شده تا مسئولان آموزش کشور با توجه به تجربیات جهانی آموزش در پایه دبستان، ارزیابی توصیفی را به کار بگیرند. هدف از اعمال شیوههای توصیفی جایگزین کردن آن با شیوه سنتی است. برگزاری امتحانات نتایج یک سال درس خواندن و رفت و آمد دانشآموز را نشان میدهد. طبیعتا این شیوه برگزاری آزمون برای دانشآموزان در مقاطع تحصیلی مختلف آسیبزاست. کارشناسان آموزش و پرورش با بررسی آسیبهای مخرب ناشی از به کارگیری شیوه تحصیلی سنتی، شیوه ارزشیابی توصیفی را جایگزین کردهاند. شیوه ارزشیابی توصیفی به رغم برگزاری آن در پایه دبستان نتوانسته به رسالت خود عمل کند. از سوی دیگر در دوره متوسطه اول و دوم امتحانات به شیوه سنتی برگزار میشود و همچنان شاهد بروز مشکلات متعدد همچون کمی کردن امتحانات هستیم. این امر باعث شده تا ارزیابی کوشش دانشآموز در یک سال تحصیلی به امتحان آخر سال موکول شود. در مدارس کشور به کارگیری روشهای آموزش مطابق با علم روز نیست و باعث بیعلاقگی دانشآموزان نسبت به تحصیل شده است. این در حالی است که تا وقتی نمره محوری و معدل محوری در جامعه حاکم باشد، دانشآموزان، دانشآموخته محسوب نمیشوند و از لحاظ علمی هم تحت آموزشهای اجتماعی قرار نمیگیرند.
برگزاری امتحانات پایان سال برای دانشآموزان با استرسهای روانی فراوان همراه است. برای مهار استرس و گذران اوقات همراه با آرامش در روزهای امتحان باید چه اقداماتی انجام داد؟
در شبهای امتحان استرس به حدی است که بنده با 27 سال سابقه تدریس در برخورد با دانشآموزان استرس دارم. نهادهای آموزشی کشور از شیوه برگزاری آزمون به شکل سنتی متنفر هستند. تاکنون آموزش و پرورش کشور آنطور که باید و شاید نتوانسته یک شیوه جایگزین مناسب برای ارزشیابی دانشآموزان به کار گیرد. این در حالی است که ارزشیابی دانشآموزان به شیوه توصیفی نیز معیار مناسبی محسوب نمیشود و تاکنون با نارساییهای متعددی همراه بوده است.
بهطور کلی شیوه علم آموزی را در مدارس کشور چگونه ارزیابی میکنید؟
در مدارس کشور میتوان میزان علم آموزی را به شکل نسبی مورد ارزیابی قرار داد. برای مثال بنده امسال درس علوم اول متوسطه را تدریس کردم. باید گفت که کتابهای علوم برای یادگیری مفهومی تدوین شده است. در این شیوه تدریس به مسائل روزمره دانشآموزان توجه میشود. در این شیوه تدریس در کتاب زیست مباحثی همچون شناخت اندامهای بدن انسان، نوع تغذیه مناسب، زندگی سالم و... مطرح شده است. در اصل هدف تدوینکنندگان کتابهای درسی در مقاطع اول و دوم متوسطه ارتقای آگاهیهای ضروری برای زندگی اجتماعی است، هر چند فرهنگ آموزشی کشور، طرز تفکر دانشآموزان و خانوادههایشان خواستار برگزاری امتحانات و اعمال شیوه سنتی در نهاد آموزش کشور است. برای مثال نهاد آموزش کشور هم در کنار مطالب آموزشی موجود در کتاب درسی، معلم را وادار به تدریس مطالب خارج از کتاب و طراحی سوالهای دشوار در آزمون میکند. در این شیوه دانشآموزان به تست زنی، مطالعه برای کنکور و ارزیابی کمی سوق پیدا میکنند. حتی اگر سبک آموزش متداول در مدارس کشور برای تغییر سبک تدریس سنتی، ارزشیابی دانشآموزان از طریق برگزاری آزمون در پایان سال و شیوههای گذشته همچون دو ترمی و سه ثلثی حذف شود، به دلیل فرهنگ موجود در جامعه نمیتوان هیچگونه تغییراتی در شیوههای آموزش در مدارس کشور ایجاد کرد. در اصل اعمال شیوههای نوین در آموزش نتوانسته روند یادگیری را تحت تاثیر قرار دهد. با توجه به اینکه در پایه دبستان و متوسطه اول هدف نظام آموزش کشور جلوگیری از شیوههای کمی و کاهش یادگیری از طریق حفظ کردن مطالب درسی بود، اما فرهنگ آموزشی موجود در کشور اجازه تغییر را نداده است.
شیوههای آموزشی باید به چه طریق اعمال شود تا بتوان دانشآموزان را در طول سال به علم آموزی ترغیب کرد. درضمن آیا اعمال شیوه توصیفی توانسته در نهاد آموزشی کشور تغییرات مناسبی ایجاد کند؟
در برخی مواقع شاهد نبود تمایل در بین دانشآموزان برای رفتن و گذران
اوقات خود در مدرسه هستیم. در این وضعیت نمیتوان با تغییرات اندک شیوههای تدریس
را برای دانشآموز جذاب کرد. این در حالی است که در سالهای اخیر تغییرات متعدد در
کتب درسی برای دانشآموزان ایجاد شده، اما این گونه اقدامات در وضعیت دانشآموزان
هیچتغییری ایجاد نکرده است. در نهاد آموزش کشور قبل از اعمال هرگونه تغییرات باید
در سطوح مختلف اجتماعی هدف از تحصیل برای همگان به شکل شفاف توضیح داده شود. بر
اساس تعاریف اعمال شده درس خواندن برای افزایش تواناییها، بروز و ارتقای مهارتهای
فردی و اجتماعی است، نه برای حفظ کردن مطالب درسی و کسب نمره. در واقع هدف از مدرسه
رفتن دانشآموزان برگزاری امتحان پایان سال و کسب نمره قبولی نیست، بلکه هدف از
تحصیل ایجاد تغییرات فردی و اجتماعی در افراد است. در سالهای اخیر هدف از تحصیل
نسبت به چند دهه گذشته تغییر کرده است، اما هنوز در بین برخی افراد در نهاد آموزش و
پرورش و والدین دیدگاه نرم افزاری نسبت به تحصیل وجود دارد. در سالهای اخیر سیستم
آموزش کشور در بعد سخت افزاری تغییر کرده است. برای مثال امروزه ارزشیابی در مقطع
دبستان به شیوه توصیفی انجام میشود. معلمان قبل از اعمال این شیوه در مدارس از
لحاظ کمی و کیفی مورد آموزش قرار میگیرند. برای مثال یکی از ابعاد ارزشیابی توصیفی
حضور تعداد اندک دانشآموزان در هر کلاس درس است. در این شیوه معلم باید با برقراری
ارتباط حسی با تک تک دانشآموزان تغییر رفتار، تغییر بینش و نگرش آنها را مورد
ارزیابی قرار دهد و این چنین به ارزشیابی دانشآموزان بپردازد. برای مثال در شهر
تهران برخی کلاسها در مقطع دبستان با 35 دانشآموز برگزار میشود. در این وضعیت
معلم برای اجرای چارچوب مشخص شده از سوی آموزش و پرورش فقط با به کارگیری ارزشیابی
کمی میتواند به وظایفش عمل کند. در اصل این نوع عملکرد با توجه به اهداف آموزش کم
بازدهترین اقدام از سوی معلمان است. برخی معلمان با برگزاری آزمونهای متعدد، املا
و... با اعمال شیوههای سنتی به وظایفشان عمل میکنند. در نهاد آموزش و پرورش
میتوان گفت که در اجرای برخی طرحها پیشرفت مشاهده میشود، اما در عمل این پیشرفت
چندان محسوس نیست. نهاد آموزش کشور با دیدگاه سنتی به فعالیت میپردازد که این امر
میزان پیشرفت این نهاد را کاهش میدهد.
yon.ir/Nkc5Q