روزنامه آرمان امروز، 18 امرداد 1401
«در دهههای گذشته چین به یکی از مهمترین قدرتهای اقتصادی و به دنبال آن سیاسی جهان بدل شده است. قرار گرفتن در چنین جایگاهی نگاههای کنجکاو را به سوی این کشور و ریشههای چنین رویدادِ شگرفی جلب کرده است. از دیگر سو کامیابیهای دانشآموزان استان شانگهای در واپسین آزمونهای جهانی سبب شده که افزون بر ساختار سیاسی-اقتصادی، شیوههای آموزش در مدرسههای این کشور نیز محل توجه قرار بگیرد. این کامیابیهای آموزشی برخی از سیاستمداران و روزنامهنگاران غربی را شیفتهی ساختار آموزشی چین کرده است. تحلیلهای سطحی این دلدادگانِ غربی، نویسندهی این کتاب را که خود دانش آموخته مدرسههای چین و در همان حال آموزششناسی برجسته و جهانی در آمریکاست، واداشته تا با تجربههای زیستهی خود در کنار نگاهی انتقادی، به ریشهها و لایههای درونیترِ ساختار آموزشی این اژدهای بزرگ اقتصادیِ جهان بپردازد. نویسنده در دل این بررسیها به برخی از مهمترین ویژگیهای ساختارهایِ سیاسی، فرهنگی و آموزشی چین پرداخته است که جملگی میتوانند برای صاحبنظران و خوانندگان کنجکاو ایرانی که ذهنشان معطوف به این کشور و دگرگونیهای عظیمِ چند دههی گذشتهی آن است، آموزنده، شگفتآور و گاه هشداردهنده باشد.»
بند بالا توضیح پشت جلد کتاب "چه کسی از اژدهای غولپیکر بد میترسد؟" اثر یانگ ژائو و ترجمه زنده یاد مهدی بهلولی، محمدرضا نیکنژاد و آرمان بهلولی است که به تازگی بوسیله انتشارات نقد فرهنگ منتشر شده است. کتاب نگاهی از درون به آموزش و پرورش چین، با همه کامیابیها و کاستیهای آن، دارد.
با گسترش پیوندهای ارتباطی آموزش نیز مانند بسیاری از گسترههای انسانی به فرایندی جهانی بدل شده و دگرگونیهای آن بر آموزش در بخشهای دیگر کره خاکی تاثیر گذار است. این رویداد و البته تاثیر آموزش بر توسعه کشورها سبب شده که هر گونه تغییر، شکست یا کامیابی در گسترههای وابسته به آموزش، موشکافانه دنبال، تحلیل و واکاوی شود؛ از این روست که اغلب تجربههای کامیاب آموزشی، گاه بطور کلی و گاه گزینشی در برخی از دیگر کشورها تایید و اجرا میشوند. گرچه در کل، این روند سودمند است اما با توجه به تاثیر بلندمدت آموزش میبایست در پذیرش یا رد کلی و یا جزئی ساختارهای آموزشی دستبهعصاتر بود. از این و با توجه به دلباختگی برخی تصمیمگیران سیاسیِ ایران نسبت به چین و کامیابیهای این کشور در آزمونهای جهانی، بیم آن میرود که بدون توجه به بنیانهای فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و آموزشی چشم بسته در اندیشه کپیبردای از این کشور باشند و با این کار باری بر پیکره بیمار ساختار آموزشی ایران بیفزایند؛ گرچه به گفته بزرگی عقلانیت جاری در آموزش و پرورش چین چندان نسبتی با آموزشِ به شدت آسیب دیدهی کشور ما ندارد!
اما چند نکته کوتاه درباره درونمایهی کتاب.
1- برخی از آموزششناسان نام آور جهانی، فرهنگ و سیاست را بخش مهم و تاثیرگذار در ساختار آموزشی میدانند. نویسنده در بخشهایی از کتاب به تاثیر فرهنگ امپراتوری و ساختار سیاسی-فرهنگی متکی به حکومت فردی اشاره میکند و حتی ساختار ایدئولوژیک کنونی این کشور را ادامه همان ساختار میداند و با نقد آن، به نقد ساختار آموزشی میپردازد. این بخش از کتاب برای کشوری مانند ما میتواند دارای درسهای آشکار و پنهانی باشد و آگاهیهای ارزشمندی در اختیار خواننده قرار دهد.
2- یک فصل از کتاب به آزمونهای جهانی مانند پیزا و نقدهای جدی اندیشهوران آموزشی نامآور به آنها پرداخته و بی گمان آشنایی با این نقدها میتواند دست اندرکاران را از تمرکز بیش از حد روی این آزمونها بر حذر دارد تا در کنار سودهای احتمالی چنین آزمون هایی، به آسیبهای آنان نیز دقتِ درخوری داشته باشند.
3- با توجه به توان اقتصادی، آمریکا در بسیاری از گسترهها از جمله آموزش، الگوی بسیاری از کشورهاست؛ دستاندرکاران در ایران نیز بر خلاف سیاستهای آشکارِ ضد آمریکایی، در گستره آموزش، به ویژه در بعد پولیسازی آن، دچار این الگوبودگی آمریکا هستند. این در حالیست که به دلیل کامیابیهای چین در برخی از آزمونهای جهانی در یکی-دو دهه گذشته، برخی سیاستمداران و روزنامهنگاران نامدار آمریکا خواستار الگوبرداری از چین در زمینه آموزش شدهاند! در این کتاب به جدلها در این زمینه اشاره شده و در بخشهایی از آن به تفاوتِ بنیادهای آموزش در شرق و غرب میپردازد و الگوبرداری از چین در این زمینه را تیشه بر ریشه ارزشهای دموکراسی غرب میداند. در رهگذر این گونه بحثها ما میتوانیم موشکافانهتر به گرفتاریهای آموزشی خود توجه کنیم.
4- سالهاست در جهان، آموزشی که بر پایه فشار بر دانش آموز است مورد نقد قرار دارد و سرزنش میشود. درست است که در دورههایی از آزمونهای پیزا، شانگهایِ چین در ردههای نخستین قرار دارد اما قرار گرفتن کشورهایی مانند فنلاند، هلند، کانادا و ... در رتبههای برتر این آزمونها با راهکار چین برای کسب چنین جایگاهی بسیار متفاوت است. در این کتاب به روندِ آزارندهای اشاره میشود که دانش آموزان چینی زیر فشارهای آموزشی، فرهنگی، اجتماعی و البته خانوادگی برای رسیدن به رتبههای علمی ممتاز قرار میگیرند و پیامدهای آسیبزای چنین روندی را به آمریکاییها و غیر آمریکاییهایی، که سینه چاک کامیابیهای آموزشی چین هستند گوشزد میکند.