دانش آشتیانی و بهسازی آموزشی

محمدرضا نیک نژاد، تارنگار آموزش و اندیشه،  24 اَمرداد 96

این روزها که گفت و گو  پیرامون وزیر پیشنهادی آموزش و پرورش در رسانه ها و شبکه های اجتماعی معلمان داغ است بد نیست به چند کار ارزشمند دانش آشتیانی وزیر کنونی پرداخته شود. کارهایی که شوربختانه چندان به چشم نیامد و در هیاهوی مخالف های درون و برون سازمانی اش گم و حتی با کارشکنی هایی نیز روبرو شد. بی گمان برنامه ها و تلاش های دانش به عنوان وزیری بیرون از بدنه آموزش همچنان پتانسیل تاثیرگذاری و ادامه را دارد.

1-      یکی از کارهای خوب دانش آشتیانی برقراری پیوند بی واسطه با مدرسه و کلاس بود. گرچه او بیش از این که نیرویی آموزشی باشند دارای خاستگاهی دانشگاهی و سیاسی بود اما برای آشنایی نزدیک و برخوردی حسی با گرفتاری های سامانه آموزشی هفته ای یک روز به شکل سر زده به یکی از مدرسه های دولتی پایتخت می رفت و از نزدیک با دشواری های آموزش و آموزگار و آموزگاه آشنا می شد. این رفتار که در هیچ کدام از وزیران دست کم یکی- دو دهه گذشته سابقه نداشت؛ ابتکاری بود که می توانست بر رویکرد کوتاه، میان و بلند مدت سکاندار نهاد آموزش تاثیرگذار باشد. اما همین رفتار وزیر برای برخی از نیروهای ستادی زیردستش خوش نیامده و به روش های گوناگون در برابر این سرکشی ها بی گاه او موضع گیری و کارشکنی هایی شد. یکی از گلایه های همیشگی فرهنگیان این بوده و هست که سیاست گذاران ارشد آموزش و پرورش چندان اطلاعی از درون کلاس و مدرسه ندارند و از این روست که طرح ها و برنامه های آن ها بدون شناخت کافی از مدرسه بوده و بخشنامه هایی که قرار است چنین سیاست هایی را به درون مدرسه و کلاس بیاورد تنها تا تابلو اتاق دبیران دوام می آورد و پس از مدتی به بایگانی تاریخ می پیوست. دانش آشتیانی با این حضور هفتگی در مدرسه در میان مدت می توانست شکاف بیگانی آسیب زای نیروهای ستاد با کلاس و مدرسه را از میان بردارد و یا دست کم کاهشش دهد. البته مخالف ها و کارشکنی های حلقه ی با نفوذ ستاد در انصراف او از این کار ارزشمند کامیاب نبود؛ گرچه دست اندازهایی برایش پدید آورد.

2-      دانش آشتیانی با توجه به جایگاه و نفوذ سیاسی در دولت یازدهم با تلاش، رایزنی و فشار توانست مبلغی خارج از بودجه رسمی آموزش و پرورش از دولت بگیرد و با آن بخشی از کسری بودجه چندین ساله این نهاد گرفتار را تا اندازه ای جبران کند. این پول به آموزش و پرورش امکان داد تا بدهی چندین ساله پاداش بازنشستگان تا سال  94 و برای نخستین بار پاداش پایان خدمت بازنشستگان سال 95 را یک جا پرداخت کند. گرچه این مبلغ چندان نمی توانست گره ای از دشواری های آموزش و پرورش باز کند اما نشان از توانایی بالای وزیر در چانه زنی با فرادستان دولت داشت. بی گمان در دو دهه گذشته کمتر وزیری چنین جایگاهی را داشته است. البته در این زمینه نمی توان بر توانایی های معاون پشتیبانی او یعنی حسین فرزانه چشم پوشید.

3-      اما دیگر ویژگی دانش آشتیانی نگاه پرورشی او به نهاد آموزش بود. در آموزش و پرورش نوین، آموزش های شهروندی و مهارت افزایی آن ها برای نیازهای اجتماعی و فردی آینده شان از مهمترین هدف هاست. گرچه در یک دهه گذشته توجه به این گونه آموزش ها به شکل نظری وارد کشور شده است اما به شکل عملی و به دلیل های گوناگون از جمله فرهنگ آموزشی سنتی چیره بر کشور، نفوذ بنگاه های اقتصادی- آموزشی قدرتمند و بی انگیزگی فرادستان ستادی و سازمان پژوهش ها و ... اراده ای برای پیگیری آن وجود نداشت. توان بخشی به این رویکرد می توانست در میان و دراز مدت آموزش را از گرفتاری های ریشه دار نمره و معدل و کنکور رهانیده و پرورش را به جایگاه اصلی اش برگرداند. دانش آشتیانی با توجه و تمرکز بر این رویکرد نشان داد که انگیزه لازم برای این کار را دارد و توانست دست کم در سطح رسانه ای این موضوع را به خوبی مطرح کند.

بی گمان همه تلاش ها و البته ناکامی های دانش آشتیانی را نمی توان در این یادداشت کوتاه نوشت اما نگارنده به عنوان یک فرهنگی امیدوار است که مجلس همسو با بدنه خسته و ناراضی نهاد آموزش با ندادن رای اعتماد به گزینه پیشنهادی دولت، زمینه باقی ماند دانش آشتیانی در آموزش و پرورش را فراهم کند تا دست کم در 4 سال پیش رو شاهد زمینه سازی پیشرفت این نهاد مهم در توسعه باشیم. دانش آشتیانی همچنان پتانسیل دگرگونی ها مثبت در نهاد آموزش را دارد، او را نباید به آسانی از دست داد.   

نبودن نگاه توسعه ای در نهاد آموزش

محمدرضا نیک نژاد، روزنامه آسمان آبی، 24 اَمرداد 96

گفتم قرار شده چند دانش آموز را برای جشنواره خوارزمی در بخش آزمایشگاه  به مدرسه معرفی کنم. این بچه ها باید با یکدیگر رقابت کرده و در پایان دو گروه برگزیده، برای شرکت در رقابت منطقه ای فرستاده می شوند و پس از آن به مرحله کشوری جشنواره وارد می شوند و ... بچه های مشتاق و درسخوان کلاس نام نویسی کردند و ... با بررسی نام ها، پرهام را ندیدم! پرهام انگیزه مند ترین و تواناترین دانش آموز در انجام آزمایش ها بود و  بسیاری از آزمایش های کتاب را با تهیه وسایل مورد نیازش به صورت شخصی، در کلاس انجام می داد. او را صدا زدم و گفتم که چرا نامت را ننوشتی؟ پس از کمی مِن و مِن گفت سال گذشته در مسابقات رباتیک شرکت کردم و در منطقه دوم شدم. در روز قدردانی، همه برنده ها را به سالن گردهمایی های منطقه دعوت کردند و افزون بر لوح تقدیر 50 هزار تومان نیز پاداش نقدی دادند. از آن پس خودم و خانواده ام تصمیم گرفتیم که در هیچ مسابقه ای شرکت نکنم و ... با کنجکاوی پرسیدم که کجای این کار ایراد دارد؟ گفت ایرادش آن جاست که ما نزدیک 700- 800 هزار تومان هزینه کرده بودیم اما آن ها تنها 50 هزار تومان دادند! با شنیدن این داستان ناخودآگاه یاد یونس افتادم که در کره جنوبی و در یکی از بخش های رقابت ریاضی در جمع 70 – 80 تن از سراسر جهان مقام سوم را به دست آورده بود. او نیز می گفت تا 6 میلیون هزینه مسافرت را یک جا نگرفتند نامم را برای شرکت در مسابقه به کره نفرستادند!

 این روزها بحث بر سر گزینه پیشنهادی وزارت آموزش و پرورش داغ است. وزارتخانه ای که هر سال نزدیک 20 درصد کل بودجه اش کسری است. وزارتخانه ای که برای جبران کمبودهای مالی اش دست در جیب خانواده ها می برد. نهاد توسعه ای که نزدیک 98 درصد بودجه اش صرف پرداخت ها شده و 2 درصد باقی مانده برای کیفیت بخشی آموزش و ... نهاد تاثیرگذار فردی و اجتماعی که میلیون ها دانش آموز باهوش و توانمند با بیشترین پتانسیل یادگیری واردش شده و بی انگیزه ترین و گریزان ترین شهروندان نسبت به یادگیری و آموزش را به جامعه برمی گرداند و ... شوربختانه باز می بینیم که قرار است با وزیر شدن یکی از مدیران پیشین و امتحان پس داده اش همان راه و همان اندیشه و همان رویکرد برای چهار سال دیگر فرمانفرمای نهاد آموزش کشور باشد. آیا زمان آن نرسیده که در کشور به بنیادی ترین نهاد توسعه در جهان نوین نگاهی توسعه ای داشته باشیم!؟   

هاد آموزش و حلقه فرسوده مدعیان!


محمدرضا نیک نژاد، تارنمای جماران، 22 اَمرداد 96
این روزها گفت و گوهای دامنه داری پیرامون محمد بطحایی، وزیر پیشنهادی آموزش و پرورش شکل گرفته است و بسیاری از نیروهای ستادی آموزش و پرورش و برخی تشکل های سیاسی معلمان سینه چاکان وزارت ایشان شده اند. اما نکاتی در این باره.
1-  ریشه همراهی بسیاری از نیروهای ستادی آموزش و پرورش با بطحایی نه دلنگرانی های آموزشی که همگرایی درونی این نیروها در ستاد و حلقه ی منافع آنان در انتخاب وزیر است. چندین دهه بسیاری از مدیران ارشد و میانی ستاد در حلقه ای به شدت بسته در کنار یکدیگر کار کرده اند و جایگاه های مدیریتی در میانشان دست به دست شده است. این حلقه مدیریتی نیرومند و تا اندازه زیادی ناکارآمد در این 20 – 30 سال گذشته به چنان جایگاهی دست یافته که کمتر اجازه ورود نیروهای تازه، پر انرژی و توانا را می دهند؛ اگر هم نیرویی به این حلقه وارد شده و ساز مخالف زده به سرعت با کارشکنی های گوناگون، وادار به همسویی یا ترک حلقه شده است. تازه ترین نمونه آن نیز برخوردِ چالش برانگیز این حلقه با واپسین وزیر آموزش و پرورش بود. دانش آشتیانی با ورود به آموزش و پرورش برای پیشبرد برنامه هایش تغییراتی در ستاد پدید آورد. این تغییرات زمینه رنجش رهبران حلقه را پدید آورد. جایگاه سیاسی دانش آن چنان بود که نمی خواست فرمان مدیریتی خویش را به دست این ها بسپارد. این بود که تنش میان حلقه و وزیر بالا گرفت و بسیاری از برنامه های او پیش نرفت و در پایان نیز همان کسانی که زمینه وزارت او را فراهم کرده بودند پرچمدار مخالف با او شدند و آن شد که دیدم. نگاهی گذرا به پیشینه مدیریتی اعضای حلقه، با سابقه های بیش از 35 – 40 سال نشان می دهد که جایگاه مدیریت در میانشان به اصل پایستگی تبدیل شده و از یکی به دیگری منتقل می شود! بی گمان فشار حلقه ستادی چنان هست که خواسته خویش را در رده های بالای سیاست به کرسی بنشاند. شوربختانه سیاستمداران فرادست هم به تجربه دریافته اند که مدیران بیرون از حلقه دوام نمی آورند و نگرانی از کارشکنی های موثر آنان و ناپایداری مدیریتی در نهاد آموزش، وادارشان می کند که تن به خواسته های این مدیران با نفوذ بدهند. بی گمان برگزیدن وزیر از میان این حلقه اگر چه برای آنان نان می آورد اما برای فرهنگیان آبی گرم نمی کند! و همچنان روزگار آموزش ناکارآمدتر از پیش به زیست نباتی خویش ادامه می دهد.
2-  از دیگر گروه های حامی بطحایی تشکل های سیاسی معلمان است. این تشکل ها به دو بخش کلی تقسیم می شوند. نخست تشکل های فرصت طلبی که در هنگام روی کار آمدن دولت همسو از کنج عافیت بیرون آمده و به دنبال وارد کردن نیروهای خویش در جایگاه های گوناگون مدیریتی ست. این تشکل ها هر چه که در بدنه فرهنگیان نفوذ ندارند، به خاطر نزدیکی به مراکز سیاسی قدرتمند هستند و در نشستن در جایگاه مدیریتی کامیاب. آن ها از دلنگرانی های آموزشی به شدت دور هستند و از داشتن یک تئوری یا تحلیل در گستره آموزشی بی بهره. از این رو در درازمدت، به شدت برای نهاد آموزش آسیب زا خواهند بود. گرچه آن ها نام معلم را یدک می کشند اما سنگ خویش، جناح و یا حزب سیاسی همسو با خویش را به سینه می زنند و بیشتر به دنبال هدف های سیاسی هستند تا آموزشی؛ تاکنون نیز اگر این دوستان چاهی کنده اند برای فرهنگیان آبی نداشته و البته برای خودشان.... گروه دیگر تشکل ها اما با مقدم شمردن سیاست به آموزش بر این باورند که تا سیاست سامان نگیرد آموزش همچنان بی سامان خواهد بود! از این رو پیش از معرفی گزینه پیشنهادی وزارت با توپ پر به میدان آمده و گزینه خویش را تبلیغ می کردند اما با معرفی سیاهه وزرا شاخصه های خویش را کنار گذاشته و با ذوب در جناح همسو چشم و گوش بسته در موضع دفاع از دولت و گزینه پیشنهادی برآمدند. بی گمان در این گروه آدم های صادقی هست اما ذوب سیاسی در جناح همسو افزون بر این که به جایگاه آنان در بدنه فرهنیگان آسیب می زند، به پیشبرد اصلاح در آموزش نیز کمکی نخواهد کرد.
بطحایی نسخه خوش تیپ تر و خوشرو تر از فانی و البته مانند او متعلق به حلقه فرسوده مدیران ستادی آموزش و پرورش است؛ حلقه ای که در چند دهه گذشته میزان کارآمدی خویش را به همه آشکار کرده است. با بطحایی آموزش و پرورش همان مسیری را خواهد رفت که با فانی. بی گمان حامیان امروز او در ادامه ناکارآمدی و بن بست نهاد آموزش سهیم هستند و باید در آینده پاسخگوی حمایت خویش باشند.  
 
https://goo.gl/Yokj6J

زیر پیشنهادی آموزش و پرورش و گرفتاری های پر شمار


محمدرضا نیک نژاد، روزنامه وقایع اتفاقیه، 21 اَمرداد 96
(این یادداشت با عنوان "ناتوانی بطحایی در احیای آموزش و پرورش" منتشر شده است)
در روزهای گذشته رییس جمهور گزینه های خویش برای وزارتخانه ها در دولت دوازدهم را به مجلس معرفی کرد. در میان 17 نام پیشنهادی، سید محمد بطحایی گزینه پیشنهادی وزارتخانه ی به شدت گرفتار آموزش و پرورش است. وزیر پیشنهادی انسانی خوشرو و خوش برخورد  و از نیروهای کار کشته آموزش و پرورش هست و ده ها سال در جای جای این وزارتخانه مدیریت کرده و تجربه های ارزنده ای به دست آورده است. بطحایی در دوره وزارت علی اصغر فانی، معاون پشتیبانی او بود. با جایگزینی دانش آشتیانی به جای فانی، بطحایی به سازمان برنامه و بودجه کوچ کرد. نام بطحایی با نام فانی گره خورده است و با او به معاونت رسید و با او از معاونت رفت. علی اصغر فانی هم از نیروهای کارکشته با پیشینه بیش از 40 ساله در آموزش و پرورش بود اما به دلیل هایی چند- که جای طرح شان این جا نیست- نتوانست دل فرهنگیان را به دست آورد و رییس جمهور در اوج نارضایتی معلمان از فانی، او را کنار گذاشت. بطحایی به عنوان مهمترین معاون وزیر با بسیاری از دیدگاه های مدیریتی فانی همسویی داشت؛ حتی در جاهایی نقش پر رنگ تر از رییس اش را عهده دار بود. با این رو آنان نتوانستند سامانی به گسترده ترین و آشقته ترین و ناکارآمدترین وزارتخانه کشور ببخشند و بارِ کج آموزش با مدیریت فانی و معاونش کج تر شد. با همه این ها نمی توان همه ناکارآمدی و افت ساختار آموزشی را پیامد مدیریت فانی و بطحایی دانست. آموزش و پرورش دهه هاست که گرفتار چرخه ناکارآمدی ست و این وضع پیامد سال ها بی توجهی به مهمترین نهاد توسعه ای کشور بوده است. با این حال نمی توان از به سامان نشدن یا دست کم حرکت نکردن در مسیر به سامانی در دوره سه ساله مدیریت فانی و تیمش، از جمله بطحایی چشم پوشید. نهاد آموزشی کشور با هزار و یک جور گرفتاری و ده ها گره کور و ...  نیازمند وزیری تواناتر و با نفوذتر، با درایت تر و دارای جایگاه سیاسی بالاتر از فانی و بطحایی ست. فرهنگیان با همه گلایه هایی که به برگزیدن وزیر آموزش و پرورش در دولت یازدهم داشتند و با همه نقدهایی که در فضای رسانه ای حقیقی و مجازی به این دوره وارد نمودند، به خاطر مصلحت های بالاتر راهی جز پذیرش نداشتند. اما تیم رییس جمهور با دریافت این گلایه ها از مسیرهای گوناگون و برای به دست آوردن دل فرهنگیان وادار به تغییر وزیر شدند. با توجه به تجربه سه ساله مدیریت محمد بطحایی در آموزش و پرورش امروز نیز بسیاری از فرهنگیان از گزینش ایشان به عنوان وزیر دلخور و نگرانند. دلخور از رییس جمهور به خاطر گماردن فردی با پیشینه نه چندان درخشان در دوره مدیریت اش، و نگران از این که آنان و آموزش و دانش آموزان باید همچنان شاهد چرخش در آموزش و پرورش بر پاشنه پیشین باشند. گمانی نیست که آن هزارو یک جور گرفتاری که حل نمی شود، هیچ! گرفتاری های دیگر هم بر آن افزوده خواهد شد. با همه احترام به شخصیت حقیقی گزینه معرفی شده باید تاکید کرد که شوربختانه ایشان توان رویارویی با گرفتاری های درون ساختاری و فراسازمانی سامانه آموزشی را ندارد و دور نیست که رییس جمهور باز هم به خاطر به دست آوردن دل فرهنگیان و استیضاح های پی درپی مجلس ایشان را نیز کنار بگذارد. این رویداد، دولت و آموزش و پرورش را به خانه نخست برمی گرداند و باز سوختِ زمان و هزینه و منابع را شاهد خواهیم بود. اما سخن آخر با نمایندگانی که گویا بیش از فرادستان اجرایی با مردم سر و کار دارند. گرفتاری های گوناگون آموزش و گستردگی و ژرفای آن ها بر کسی از جمله شما نمایندگان پوشیده نیست، امیدوارم مانند دولت، چشم بر حق بیش از 13 میلیون دانش آموز و یک میلیون فرهنگی نبندید. امروز دولت به هر دلیلی توپ گرفتاری های آموزشی را به زمین شما انداخته است، امیدوارم از این آزمون سر بلند بیرون آیید. معلمان هیچ گاه دست رد مجلس گذشته بر سینه دکتر نجفی را فراموش نمی کنند. امیدوارم نقش شما در ذهن معلمان خوش رنگ و سازنده تر باشد.  
 
http://www.vaghayedaily.ir/fa/newspaper/2478

چهار فرشته در گوشه آلاچیق!


محمدرضا نیک‌نژاد، ص آخر روزنامه شهروند، 21 اَمرداد 96
در هیاهوی بگومگوهای سیاسی درباره کابینه و بی‌مهری به خواسته‌های بخش بزرگی از رأی‌دهندگان به‌ویژه زنان و ما فرهنگیان و بی‌خوابی و آشفتگی ذهنی برآمده از آن، از خانه بیرون زدم. پا به بوستان نزدیک خانه‌مان که گذاشتم در گوشه آلاچیق پوشیده از برگ‌های یاس، بانویی میانسال با سه کودک قد و نیم قد نگاهم را ربود. در کلافگی آن آشفته‌بازار ذهنی، دیدن آن چهار فرشته در گوشه آلاچیق، حرکت آرام قایقی کوچک در آبراهی پوشیده از نیلوفران آبی، در جنگل مه‌گرفته استوایی را می‌مانست که صدای دل‌انگیز پرندگان آن را بهشتی‌تر می‌کرد و... البته چند روزی بود که کنجکاو این صحنه و کیستی این بانو و آن بچه‌ها، با کوله‌پشتی‌های مدرسه و کتاب‌های پاره‌پوره و سررسیدهای تاریخ گذشته و... شده بودم. پیش رفتم و گفتم من معلمم و چند روزی است که کنجکاو کارِ شما هستم، اگر مشکلی نیست می‌خواهم بدانم این‌جا به چه کارید؟ بانوی مهربان و خوشرو گفت که من مشاور بازنشسته هستم و فرهاد، آزیتا و پویا همسایه‌های افغانستانی‌مان هستند که یک‌سال و نیم پیش از بدخشان افغانستان به میهمانی کشورمان آمده‌اند. بی‌سواد وارد ایران شده‌اند و تاکنون نیز امکان درس خواندن نداشته‌اند. حیفم آمد که این بچه‌های باهوش و کمی بازیگوش درس نخوانند. برای همین، هر روز از ۸ بامداد می‌آییم و با هم درس می‌خوانیم. در سکوت نگاه‌های آفرین‌برانگیزم، ادامه داد که دارم آماده‌شان می‌کنم برای ورود به دبستان. فرهاد باید آزمون سوم را بگذراند و وارد کلاس چهارم شود و آزیتا و پویای دوست‌داشتنی نیز برای آزمون کلاس دوم آماده می‌شوند. می‌گوید خسته شده‌ام اما این کار را به‌عنوان یک پروژه شخصی پیگیری می‌کنم و امیدوارم با آغاز مهرماه این بچه‌ها به دبستان راه یابند. می‌گوید از افغانستان که آمده‌اند صفرِ صفر بوده‌اند اما اکنون خیلی بهترند. برای نشان دادن راستی ادعایش آزیتا را به ایستادن و خواندن جدول ضرب فرا خواند و او نیز به آسانی و کمی شرم آن را از بر خواند. پویای ریزه‌میزه هم این کار را انجام داد و فرهاد هم. بچه‌ها که درس پس می‌دادند، چهره خسته خانم موسوی گشوده‌تر می‌شد و چشمانش از خرسندی می‌درخشید. پرسیدم که در این راه ارزشمند یار و یاوری هم داشته یا دارید؟ می‌گوید خانمی درس قرآن‌شان را پذیرفته و خانم دیگری که از دست‌اندرکاران مدرسه غیردولتی آن سوی خیابان است نیز با دیدنمان پیشنهاد داد که در روزهایی می‌توانیم از کلاس‌‌هایشان بهره ببریم. گفتم چه کار ارزشمندی کرده‌اید و می‌کنید. پیشنهاد همکاری دادم. خوشبختانه به آسانی پذیرفت و قرار شد در این کار کمک‌حال باشم و... با خود می‌اندیشم که زیر پوست این شهر بی‌در و پیکر چه چیزهایی که به چشم نمی‌آید؛ چه زشت و چه زیبا، چه آزاردهنده و چه شادی‌بخش، چه مایه شرمساری و چه سربلندی و... اما در میانه همه این ندیدن‌ها، باید زیبایی‌ها را جست و دید و آن را با دیگران در میان گذاشت؛ به امید آن که زشتی‌ها به آرامی از جامعه رخت بربندد. آری، زیبایی سر و کله زدن خانم موسوی با آن سه کودک افغانستانی در گوشه آن آلاچیق بهشتی و در هوای خنک بامدادی آن‌چنان زیبا و امیدبخش است که می‌توان دست‌کم برای دمی زشتی‌ها را به فراموشی سپرد و امیدوار شد. امید به آینده، امید به انسانی‌تر شدن جامعه، امید به کورسوی یک دریچه، در انتهای تاریکی و امید به از میان برداشتن سیاهی‌های‌ شب‌گونه نامهربانی و نادیده گرفتن‌ها... باید با این امید‌ها آغوش خویش بر گفته بامداد بزرگ گشود که: نه! هرگز شب را باور نکردم / چرا که / در فراسوی دهلیزش / به امیدِ دریچه‌ای / دل بسته بودم.

yon.ir/FeUtg

معوقات فرهنگیان؛ زخم کهنه آموزش و پرورش


مریم جلوداران، خبرگزاری ایرنا، 18 اَمرداد 96

گفت و گو با محمدرضا نیک نژاد، کنشگر صنفی- رسانه ای

به گزارش خبرنگار حوزه آموزش ایرنا، از آنجا که آموزش و پرورش با کمبود معلم در مقاطع مختلف تحصیلی مواجه است به ناچار از معلمان رسمی و بازنشسته برای تدریس استفاده می کند و در زمان برگزاری امتحانات به عنوان مراقب و مصحح برگه های امتحانی نیز نیروهای موجود و آزاد را به کار می گیرد تا بتواند بار سنگین آموزش بیش از 13 میلیون و 500 هزار دانش آموز را بر دوش بکشد.
هر چند که با این اقدامات، زخم های کهنه نظام آموزشی به صورت مقطعی و نسبی درمان شده اما به مرور زمان و از آنجا که ردیف بودجه مشخصی برای این امر در نظر گرفته نشده و اعتبارات مصوب وزارت آموزش و پرورش نیز کفاف پرداخت ها را نمی دهد معوقات، روز به روز افزایش پیدا می کند.
این معوقات که البته به گفته معلمان بسیار ناچیز است و صرفا برای گذران زندگی و ترمیم حقوق به آن نگاه می کنند اگر نتواند باری از مشکلات روزمره معلمان کم کند، باید به جای واژه ترمیم، نمک بر زخم زندگی از آن یاد کرد چرا که دغدغه پرداخت نشدن معوقات، چه بسا دردناک تر از ضعف بنیه مالی است.
به تعویق افتادن آنچه که همواره از آن به عنوان معوقات و مطالبات فرهنگیان نام برده می شود، باعث شده معلمان رسمی و بازنشسته انگیزه پذیرفتن مسئولیت تدریس را از دست بدهند و حاضر به تصحیح برگه های امتحانی و یا مراقب جلسات امتحان نباشند.
البته نباید در این ماجرا، از معلمان خرده گرفت چرا که در هر حرفه و جایگاهی اگر حق و خواسته قانونی، محقق نشود، به طور طبیعی واکنش هایی به دنبال خواهد داشت اما از این موضوع نباید غفلت کرد که جایگاه حساس نظام آموزشی، عرصه آزمون و خطا نیست و اگر موضوعات و چالش های آن به طور جدی پیگیری و حل نشود تبعات منفی آن به آحاد جامعه آسیب خواهد زد.
در این میان، وعده های دلگرم کننده مسئولان مبنی بر اینکه پرداخت معوقات فرهنگیان در آینده نزدیک و یا تلاش برای حل مشکل، نیز راه به جایی نبرده است و این قصه تلخ همچنان در کشاکش توجیه متولیان امر مبنی بر کمبود بودجه، کام معلمان را تلخ تر می کند.
وزیر آموزش و پرورش در بهمن سال 95 با رسانه ای کردن این موضوع که با کمک دولت یازدهم، چهار هزار میلیارد تومان به صورت اوراق مشارکت دریافت کرده و قرار است دو هزار و 700 میلیون تومان از این مبلغ با همکاری نهادهای اقتصادی تبدیل به پول نقد شده و معوقات همه فرهنگیان پرداخت شود، شور و هیجان و روزنه امیدی در جامعه فرهنگیان ایجاد کرد.
«فخرالدین دانش آشتیانی» با اشاره به اینکه یکی از مهمترین دستاوردهای دولت یازدهم در حوزه آموزش و پرورش به روز رسانی معوقات جامعه فرهنگیان کشور است، گفت: معوقات و پاداش خدمت بازنشستگان تا پایان سال 94 و معوقات حق التدریس شاغلان، نیروهای آزاد و حقوق سرباز معلمان را از فروردین تا پایان دی ماه 95 پرداخت کرده ایم.
وی یادآور شد: معوقات بسته‌های حمایتی مدارس غیر دولتی نیز پرداخت شده است، اگر چه فرهنگیان هنوز مطالباتی دارند و پیگیر آن هستیم تا بتوانیم قدم‌هایی در این جهت برداریم.
معاون تعاون و پشتیبانی وزارت آموزش و پرورش نیز چندی قبل اعلام کرد که به شرط تامین اعتبار تا اواخر مردادماه یا نیمه شهریور امسال، معوقات معلمان پرداخت می شود.
«حسین فرزانه» با بیان اینکه سه تا چهار مورد از معوقات فرهنگیان باقی مانده و بقیه موارد به طور کامل تسویه شده است، ادامه داد: سه ماه از حق التدریس شاغلان، نیمی از حق الزحمه امتحانات و اضافه کاری بخش اداری باقی مانده است که در تلاش برای پرداخت آن هستیم.
وی با اشاره به اینکه مبلغ معوقات باقی مانده فرهنگیان حدود 500 تا600 میلیارد تومان برآورد شده است، بیان داشت: هماهنگی های لازم باید توسط سازمان برنامه و بودجه انجام شود تا زمان پرداخت معوقات را تعیین کنیم اما در نظر داریم تا آخر مردادماه یا نیمه شهریور این مساله تحقق یابد.
کارشناس مسائل آموزش و پرورش نیز در گفت و گو با خبرنگار حوزه آموزش ایرنا دغدغه معلمان در پرداخت نشدن مطالباتشان را اینگونه بازگو کرد که بدقولی در پرداخت ها همواره وجود داشته و محدود به این دولت هم نمی شود و تفاوت بین نیروهای ستاد و صف در وزارت آموزش و پرورش مساله جدیدی نیست.
«محمدرضا نیک نژاد» اظهار داشت: نیروهای ستادی آموزش و پرورش، هر ماه اضافه کار خود را با حقوق دریافت می کنند حال آنکه معلمان، اضافه کار خود را پیش از این با دو تا سه ماه تاخیر می گرفتند اما این تاخیر در سال گذشته بالا گرفت به گونه ای که مجموع اضافه کار 6 ماه و حق الزحمه تصحیح اوراق و مراقبت امتحانی همزمان با هفته معلم سال 95 پرداخت شد.

وی با بیان اینکه اضافه کار ماه های مهر، آبان و آذر 95 نیز اواخر اردیبهشت امسال و با 9 ماه تاخیر به معلمان پرداخت شد، درخصوص حق الزحمه امتحانات نیز اظهار داشت: امتحانات نهایی در سه مرحله خرداد، شهریور و دی ماه انجام می شود که حق الزحمه مراقبان و تصحیح کنندگان اوراق امتحانی معمولا با چند ماه تاخیر پرداخت می شد و چند سالی است معوقات بسیار دیرتر پرداخت می شود.
نیک نژاد با بیان اینکه در خرداد 96 حق الزحمه امتحانات شهریور و دی 95 پرداخت شد اما هنوز از پرداخت حق الزحمه امتحانات خرداد 95 خبری نیست، افزود: از آنجا که تعداد دانش آموزان در امتحانات خردادماه زیاد است و تصحیح برگه های امتحانی بیشتری را شامل می شود به همین دلیل معلمان همچنان منتظر دریافت حق الزحمه خرداد 95 با گذشت بیش از یک سال هستند.
این کارشناس حوزه آموزش و پرورش یادآور شد: همچنین حق التدریس سه ماه دی، بهمن و اسفند سال 95 و دو ماه اول سال 96 نیز تاکنون پرداخت نشده است.
عضو کانون صنفی معلمان تهران با بیان اینکه برای هر جلسه حضور در حوزه امتحانی مبلغ ناچیزی پرداخت می شود که به دلیل دوری مسافت و هزینه رفت و آمد به هیچ وجه به صرفه نیست، گفت: بخشی از حق التدریس را معلمان رسمی به عهده می گیرند که برای ترمیم حقوق خود حاضر به اضافه کار می شوند و بخشی دیگر نیز افرادی هستند که تنها راه امرار معاش آنها همین مبلغ ناچیز حق التدریس است که آن هم به موقع پرداخت نمی شود و البته در این میان بازنشستگان آموزش و پرورش، بسیاری نیز برای گذران زندگی به حق التدریس روی می آورند و بخش مهمی از ساعت های آموزشی را پر می کنند.
نیک نژاد با بیان این نکته که به موقع پرداخت نکردن حق التدریس و حق الزحمه این افراد به هیچ وجه قانونی، انسانی و اخلاقی نیست و نوعی تحقیر و توهین به معلمان محسوب می شود، عنوان کرد: اکنون معلمان تمایل کمتری به کار کردن در این شرایط دارند به همین خاطر مدیران مدارس به ناچار از افرادی به اسم معلم برای مراقبت امتحانی استفاده می کنند که البته نظارت دقیقی از سوی بازرسان نیز انجام نمی شود و همین مساله، امنیت امتحانات را به شدت کاهش داده است.
وی افزود: بر اساس استانداردهای جهانی، هزینه های جاری آموزش و پرورش باید 85 درصد باشد و مابقی آن باید صرف کیفیت بخشی آموزش شود و این در حالیست که در ایران طبق اعلام دفتر پژوهش های مجلس شورای اسلامی، حدود 94 درصد اعتبارات، صرف هزینه های جاری می شود و البته واقعیت این است که 98 درصد هزینه های آموزش و پرورش به پرداخت ها اختصاص دارد و در خوشبینانه ترین حالت، تنها دو درصد برای کیفیت بخشی آموزشی باقی می ماند و این موضوع بحران پولی شدن آموزش و پرورش را به دنبال دارد.
این کارشناس حوزه آموزش و پرورش تصریح کرد: در این میان دست مدیران مدارس باز گذاشته شده و آنها برای سرپا بودن مدارس و تامین امکانات که برای یک سال تحصیلی به مبلغی بین 40 تا 50 میلیون تومان نیاز دارند، دست در جیب خانواده ها می کنند و البته نظارتی هم بر عملکرد مدیران مدارس صورت نمی گیرد.

* سخن آخر
باید در نظر داشت رشد کمی و کیفی نظام آموزشی به عوامل بسیاری وابسته است که از جمله آنها می توان به تامین رفاه و معیشت معلمان به عنوان یکی از حلقه های مفقوده دستگاه تعلیم و تربیت اشاره کرد، اگر معلمان بدانند که زحمت و نتیجه تلاش آنها همواره دیده می شود و آحاد جامعه و مسئولان قدردان زحماتشان هستند چه بسا انگیزه بیشتری برای آموزش پیدا خواهند کرد.
در این میان پرداخت مطالبات معلمان که در قبال آن تلاش کرده اند، خواسته زیادی نیست و مسئولان می توانند با مدیریت درست و برنامه ریزی مناسب نسبت به تامین مالی این بخش از معوقات فرهنگیان اقدام کرده و نظام آموزشی را برای تحقق اهداف ترسیم شده در سند تحول بنیادین آموزش و پرورش، یک گام به جلو ببرند.
به نظرمی رسد گام دیگر تحقق اهداف و چشم اندازهای ترسیم شده در سند تحول بنیادین تعامل مسئولان وزارت آموزش و پرورش با رسانه ها باشد، مساله ای که کمتر به آن توجه و موجب سردرگمی و بی اطلاعی فرهنگیان از اقدامات و فعالیت های وزارتخانه شده است.
متاسفانه این بی توجهی باعث شد پیگیری خبرنگار ایرنا و ارسال نامه به دفتر معاونت تعاون و پشتیبانی وزارت آموزش و پرورش که بیش از یک ماه به طول انجامید تا اطلاعات دقیق تری درباره میزان مطالبات فرهنگیان و زمان پرداخت این معوقات به دست آورد، به نتیجه نرسد.
خبرنگار: مریم جلوداران**انتشار: زینب کارگر

http://www3.irna.ir/fa/News/82625804/

آموزش و پرورش؛ وزارتخانه‌ای نیازمند تحول

گفت‌وگو با دو فعال صنفی معلمان درباره وزیر پیشنهادی آموزش و پرورش:
آموزش و پرورش؛ وزارتخانه‌ای نیازمند تحول
پیش از این معاون پشتیبانی این وزارتخانه بود. او پس از استعفای فانی (وزیر سابق آموزش و پرورش) برای دوره‌ای کوتاه سرپرست وزارت آموزش و پرورش شد.
دوات آنلاین
حسن روحانی صبح امروز وزرای کابینه دوازدهم را برای گرفتن رای اعتماد مجلس شورای اسلامی معرفی کرد. در بین وزرا پیشنهادی سید محمد بطحائی، به عنوان وزیر آموزش و پرورش معرفی شد که با واکنش‌های متفاوتی رو به رو شد.
در هفته‌های اخیر حدس‌های مختلفی برای وزیر آموزش و پرورش زده و گزینه‌های مختلی مطرح می‌شد اما سرانجام سید محمد بطحائی فرد برگزیده دکتر روحانی معرفی شد. بطحائی پیش از این معاون پشتیبانی این وزارتخانه بود. او پس از استعفای فانی (وزیر سابق آموزش و پرورش) برای دوره‌ای کوتاه سرپرست وزارت آموزش و پرورش شد.

بی‌توجهی به آموزش و پرورش
محمدرضا نیک‌نژاد، کنشگر صنفی و رسانه‌ای معلمان، با تاکید بر اینکه باید بر جنبه مدیریت افراد نه شخصیت آنها تکیه کرد، گفت: ما با مدیریت آقای بطحائی آشنا هستیم ولی چنین گزینه‌هایی نمی‌توانند امید و هیجانی در وزارتخانه و بین معلمان ایجاد کنند و درواقع رویه قبلی دکتر فانی را ادامه خواهند داد و در بهترین حالت چهار سال گذشته تکرار خواهد شد.
او با اشاره به اینکه وزارت آموزش و پرورش با مشکلات عمده و ریشه‌ای درگیر است افزود: برای حل مشکلات به وزیری با مدیریت قوی نیاز است تا نه‌تنها در هیات دولت بلکه در حاکمیت نیز فردی بانفوذ و شناخته‌شده باشد تا وزارتخانه توسعه‌گرا شود و مشکلات همیشگی بودجه در این وزارتخانه کاهش یابد.
نیک‌نژاد اضافه کرد: با وجود شعارهای مختلف که آموزش و پرورش را اولویت جامعه معرفی می‌کنند متاسفانه در عمل هیچ‌ توجه ویژه‌ای به این وزارتخانه ندارند در صورتی که باید از افراد خلاق و جوان در این وزارتخانه استفاده کنند.
‌نیک‌نژاد در ادامه با اشاره به واکنش‌های معلمان در فضای حقیقی و مجازی به معرفی سید محمد بطحائی، اظهار کرد: ما از نمایندگان مجلس که بیشتر با بدنه مردمی جامعه در ارتباط هستند انتظار داریم برخورد سیاسی را کنار بگذارند و برخوردی آموزشی در انتخاب وزیر آموزش و پرورش داشته باشند تا افراد متوسط در جایگاه وزیر قرار نگیرند.

نیاز به وزیری قدرتمند
مهدی بهلولی، فعال صنفی معلمان، نیز با بیان اینکه معلمان امید بیشتری به دولت دوازدهم داشتند، گفت: این وزارتخانه نیازمند وزیری قدرتمند است که در سطح ملی بانفوذ و مطرح باشد.
او با اشاره به خاطره خوب معلمان از وزارت محمدعلی نجفی و شرایط بهتر  این وزارتخانه در آن دوران، افزود: آقای نجفی گزینه بهتری بود  اما شنیده‌ها حاکی از آن بود خود ایشان تمایلی ندارند به این وزارتخانه برگردند.
بهلولی در ادامه با بیان اینکه بیش از 60 درصد اعضای وزارت آموزش و پرورش را زنان تشکیل می‌دهند، اضافه کرد: ما امید داشتیم آقای روحانی خانم مولاوردی را که شخصیتی شناخته‌شده ،برجسته و بانفوذ است، به عنوان وزیر معرفی کند. چنین انتخابی  نه تنها برای وضعیت وزارتخانه بهتر بود بلکه در بین معلمان استقبال بهتری می‌شد و تحول‌ساز بود.
گزارش : فرناز به‌نیا

yon.ir/thcSj

روز خبرنگار و آموزش و پرورش


محمدرضا نیک نژاد، روزنامه آرمان، 17 اَمرداد 96
اگر از واژه ی درستِ "رکن چهارم مردم سالاری" برای روزنامه ها و کارکردهای سیاسی آن بگذریم، به دیگر کارکردهای مهم رسانه ها و از آن میان پیامدهای فرهنگی- اجتماعی آن به ویژه در دو– سه دهه گذشته برمی خوریم. گرچه نمی توان درهم تنیدگی سیاست، فرهنگ و جامعه را نادیده گرفت اما بسیاری از دگرگونی های سیاسی با پیامدهای مثبت و منفی شان زودگذر و ناپایدارند و آن چه که در درازمدت از آن ها باقی می ماند پیامدهای فرهنگی- اجتماعی آنهاست. یکی از کارکردهای ماندگار و اثرگذارِ فرهنگی- اجتماعی رسانه ها آموزش است. آموزش به هدفِ پرورشِ شهروندانی که هر یک پرچمدار توسعه فردی و انسانی و در نتیجه توسعه پایدار همه سویه در جهان نوین هستند. آموزش در خانه، مدرسه و جامعه به عنوان مهمترین نهادهای اجتماعی سامان می گیرد. گمانی نیست که رسانه به ویژه در یکی – دو دهه گذشته و با گسترش خیره کننده فضای مجازی در هر سه سطح پیش گفته حضور و نفوذ داشته و هر روز این تاثیرگذاری بیشتر و بیشتر شده و می شود. در این یادداشت کوتاه از  خانواده و جامعه گذشته و به نهاد رسمی آموزش یعنی آموزش و پرورش می پردازیم. کمتر کسی را می توان یافت که با رسانه ها و خبرهای 10 – 15 سال گذشته در ارتباط بوده باشد و از گرفتاری های پر شمار سامانه آموزشی کشور، دانش آموزان و فرهنگیان بی خبر باشد. گرفتاری هایی که این سامانه را از نهادی فرهنگ ساز و توسعه ای به ساختاری مصرفی با کارکردهایی تبدیل کرده است که حتی با اثرگذاری های نخستین سال های آغاز به کارش نیز فاصله ای معنا دار دارد! بی گمان می توان ده ها ساعت از گرفتاری های گوناگون نهاد آموزش گفت و نوشت اما آن چه که خبر خوشایندی به شمار می آید گسترش طرح این گرفتاری ها در فضاهای رسانه ای و از آن میان روزنامه ها به عنوان چشم و گوش جامعه است. در یک دهه گذشته شمار خبرنگارانی که به گستره ی آموزش علاقه نشان داده اند بیشتر شده و کمتر روزی را می توان دید که صفحه های اجتماعی روزنامه ها خبرهای وابسته به آموزش را پوشش ندهند. اکنون در رسانه های گوناگون خبرنگارانی را می توان یافت که آن چنان انگیزه نشان داده و تلاش کرده اند که به کارشناسانی زبده در تحلیل مسائل آموزشی تبدیل شده اند و خوشبختانه تاثیرگذار هم هستند. در همین پیوند روزنامه هایی هستند که یا صفحه ثابت و و یژه آموزش راه انداخته اند و یا در هر هفته، روز یا روزهایی را به بازتاب تخصصی تر موضوع های آموزشی می پردازند. ورود انگیزه بخش روزنامه ها و خبرنگاران سبب شده که در سال های گذشته نسلی از فرهنگیان نویسنده پا به گستره رسانه نهاده و با همکاری خبرنگاران، بهتر و بیشتر به آموزش و گرفتاری های آن بپردازند. در این میان بی گمان نقش خبرنگاران صفحه های آموزش یا جامعه بسیار پر رنگ و اثر گذارتر است. در پایان و پس از سپاس ویژه از دست اندرکاران روزنامه هایی که بیشترین و بهترین همراهی را در طرح گرفتاری های آموزشی داشته اند و تبریک روز خبرنگار به خبرنگاران گرامی، تاکید می شود که راه توسعه کشور نه نفت است نه تجارت و نه پا گذاشتن جای پای سرمایه داری لگام گسیخته، راه توسعه از مدرسه و کلاس و از راه پرورش شهروندان دانا و توانا می گذرد.         
http://www.armandaily.ir/fa/news/main/193803/نقش-خبرنگاران-در-حوزه-آموزشی

روز خبرنگار و تلاش های آموزشی- رسانه ای


محمدرضا نیک نژاد، روزنامه وقایع اتفاقیه، 17 اَمرداد 96
چند سالی ست که گرفتاری های پر شمار آموزشی کشور بیش از هر زمان دیگری در رسانه های نوشتاری بازتاب می یابد. این بازتاب، گرفتاری های صنفی- آموزشی چندین دهه ای فرهنگیان تا نابرخورداری گسترده ی آموزشی در دورترین روستاهای کشور تا ناکارآمدی ساختاری سامانه آموزش، بودجه به شدت کم نهاد آموزش و صدها دشواری ریز و درشت آن را در بر گرفته و می گیرد. پیگیری های انگیزه مند و انگیزه بخش روزنامه های کشور نسلی از خبرنگارانِ کارشناس، آگاه و توانا در زمینه آموزش را به جامعه شناسانده است که هم نقطه قدرت روزنامه ها و روزنامه نگاری هستند و هم تکیه گاهی برای میلیون ها دانش آموزان و صدها هزار آموزگار و دست اندرکاران دلسوزِ آموزش و پرورش کشور. امروز کمتر رسانه ی شناسنامه دارِ نوشتاری و حتی مجازی را می توان دید که به نهاد آموزش و رخدادهای آن بی تفاوت باشد. کمتر روزی را می توان یافت که صفحه های اجتماعی روزنامه ها، خبرهای وابسته به آموزش و پرورش نوباوگان کشور را پوشش ندهند و تحلیل، گزارش، گفت و گو و .... درباره آموزش و پرورش نداشته باشد. از دیگر سو پیگیری های خبرنگار- کارشناسان روزنامه های نامدار کشور و بازتاب دشواری های سامانه آموزشی، پای نسل موثری از نویسنده – معلم را به گستره رسانه های واقعی و مجازی باز کرده که یادداشت ها و گفت و گوهای تحلیلی شان سر راست از کف کلاس و پای تخته و پیوند بی واسطه شان با آموزش و دانش آموز برمی آید. این تجربه های ناب و بی واسطه به تازگی راهی گشوده اند به آن سوی دیوارهای بلند مدرسه ها. دیوارهایی که روزنامه نگاران، دهه هاست یا از دیدن و ارزیابی مستقیم اش محروم اند و یا اگر هم به روی شان باز شده، پس از گذشتن از هفت خوانِ کاغذبازی های دردسر سازِ اداری، مجبور به بازتاب واگویه های دستِ چندمی بوده اند که با واقعیت های آموزش و ساختارش فرسنگ ها فاصله داشته و دارد. اما امروز به یاری این نویسنده- معلمان و همکاری ارزنده خبرنگاران آموزشیِ بسیاری از روزنامه ها و تارنماها و حتی کانال های تلگرامی پر مخاطب معلمان، به آرامی دیوارهای بلند مدرسه ها کوتاه می شوند و این مکان ها به عنوان دومین نهاد مهم اجتماعی، خود و واقعیت را بسیار بیش از گذشته به جامعه می نمایاند. گرچه تا وضع آرمانی فاصله بسیار است اما گسترش روز افزون رسانه های واقعی و مجازی بی گمان دورنمای روشنی را نشان می دهد و باید امیدوار بود که  برای خبرنگاران، دیوارهای سنگی و بلند مدرسه ها به دیوارهای شیشه ای بدل شود و آموزش به عنوان مهمترین نهادِ شهروند پرور در جهان نوین، برای بالندگی بیشتر و اثربخش تر تحت پایش موشکافانه رسانه ها قرار گیرد. در پایان از سوی همه فرهنگیان کشور روز خبرنگار را به همه خبرنگاران فرهیخته کشور شاد باش می گوییم؛ به ویژه دوستان صفحه های اجتماعی که همواره و در سخت ترین شرایط زحمت بازتاب رویدادهای آموزشی – صنفی را کشیده اند.

http://www.vaghayedaily.ir/fa/newspaper/2475

کانال "اخبار فرهنگیان" و روز خبرنگار

محمدرضا نیک نژاد، کانال تلگرامی اخبار فرهنگیان
۱۶ امرداد ۹۶

با ورود شبکه اجتماعیِ تلگرام به گستره خبر و خبررسانی و با کشف توانایی ها و اثرگذاری های آن در کنش های صنفی- رسانه ای فرهنگیان، شماری از کوشندگان صنفی با راه اندازی گروه ها و کانال های تلگرامی بر آن شدند تا این ابزار جهان نوین را در راستای پیشبرد تلاش های صنفی خویش بکار گیرند. از جمله کسانی که در این راه گام برداشتند و تا اندازه فراوانی کامیاب نیز بودند، دست اندرکاران کانال تلگرامی" اخبار فرهنگیان" بودند. این کانال پر مخاطب فرهنگیان به عنوان یک بنگاه خبری– تحلیلی توانست توانایی و درایت دست اندرکاران خویش را به رخ حریفان بکشد و به یکی از پرمخاطب ترین کانال های صنفی- رسانه ای و اثرگذار در گستره آموزشی - صنفی تبدیل شود؛ این کامیابی آن چنان هست که به تنهایی جای شادباش گویی به دوستان "اخبار فرهنگیان" را دارد. اما با توجه به جایگاه خبری این کانال و تلاش های رسانه ای دست اندرکاران آن بی گمان یکی از گروه های سزاوار برای تبریک روز خبرنگار بی گمان گروه دست اندرکاران کانال "اخبار فرهنگیان" می باشند. نگارنده به عنوان یک فرهنگی، تلاش های شبانه روزی گروه مدیریت این کانال ارزنده را ارج می نهم و آرزوی کامیابی ها و اثرگذاری های بیشتر برای آن ها را دارم.
درود بر دست اندرکاران کانال "اخبار فرهنگیان".
 دستمریزاد.
 روز خبرنگار بر شما همکاران پر تلاش و گرامی خجسته باد.

http://l1l.ir/xtk