روز قلم و آموزگارانِ قلم بدست

محمدرضا نیک‌نژاد

گاهنامه فرهیزش_سال دوم _شماره نهم 

تیرماه ۱۴۰۱_ویژه_نامه_روز _قلم 

 14 تیر در گاه‌شمارهای ایران روز گرامیداشت قلم است؛ گرچه شوربختانه این روز از سوی جامعه، رسانه‌ها، نهادهای رسمی و حتی نهادهای غیر رسمی فرهنگی چندان مورد توجه قرار نمی‌گیرد. گرامیداشت این روز یعنی گرامیداشت اندیشه‌هایی که از راه‌های بروز و البته ماندگاری‌شان جنبش قلم، نوشتن و نویسندگی است. این یادداشت نه برای پرداختن به این روز بلکه اشاره‌ای گذرا به برخی از آموزگارانی‌ست که از یک سو توانسته‌اند با قلم نام خود را بر پیشانی فرهنگ و هنر این مرز و بوم همیشگی و ماندگار کنند و از دیگر سو دلنگرانی‌های فردی، اجتماعی، فرهنگی و به تازگی صنفی خود را به مخاطبان اراده دهند.      

جدای از پذیرش یا عدم پذیرش اندیشه‌های این آموزگار-نویسندگان، از انبوده شناخته شده و ناشناخته‌شان می‌تواند به «صمد بهرنگی» و داستان‌های برانگیزاننده و دیدگاه‌های آموزشی عدالت‌جویانه‌اش اشاره کرد و به «شریعتی» و قلمش، که گردوخاکی در کوچه‌پس‌کوچه‌های روشنفکری دوران خویش به‌پا کرد. می‌توان از «سیمین بهبهانی» بازنشسته آموزش و پرورش با سمت دبیری، «هوشنگ گلشیری» دبیر ادبیات، «مهدی اخوان‌ثالث» با سال‌ها آموزگاری در حومه شهر تهران، «جلال آل‌احمد» و نقش پر‌رنگش بر ادبیات و شعر نام برد و البته «بیژن نجدی» دبیر ریاضی دبیرستان‌های لاهیجان که با جادویِ واژه در داستان‌های کوتاهش تابلویِ نقاشیِ پر رمز و راز و رنگارنگی در ذهن خواننده به تصویر ‌کشید. گرچه «توران میرهادی» را نمی‌توان از جنس نویسندگان نامبرده دانست اما او کسی بود که نوآوری‌های آموزشی‌ شگفت‌اش در مدرسه‌های فرهاد و به ویژه در تلاش‌های ارزشمندش در شورای کتاب کودک، بذر نوشتن و نویسندگی را در نهاد بسیاری از نوآموزانش کاشت. می‌توان «پرویز شهریاری»، هم‌میهنی زرتشتی را به خاطر آورد که با همه نامهربانی‌ها با نوشته‌هایش، آموزگاری و ریاضی در ایران را چند گام به پیش برد و یا «محمد بهمن‌بیگی» که افزون بر چند کتاب ارزشمند، تلاش‌های بی‌همتا و یگانه‌اش در زمینه آموزشِ، نویسندگان زبردستی از میان عشایر به کشورمان پیشکش کرد.  از میان آموزگارانِ سیاستمدار که دارای قلم موثری نیز بودند «خلیل ملکی» رهبر نیروی سوم، یکی شاخص‌ترین هاست که دبیر شیمی دبیرستان‌های تهران نیز بود. در این میان حیف است که نامی از «جبار باغچه‌بان» برده نشود! او که بنیان‌گذار نخستین کودکستان در شهر مرند و نخستین مدرسه ناشنوایان در تبریز بود افزون بر نوآوری در شیوه‌های آموزش ناشنوایان بیش از 30 کتاب در زمینه‌های گوناگون نوشته و یکی از آموزگار-نویسندگانِ نامدار به شمار می آید.  

دُمِ خروس عدالت آموزشی

محمدرضا نیک‌نژاد/ صفحه نخست روزنامه اعتماد/ 19 امرداد 1401

از میان 40 رتبه برتر کنکور امسال سهم مدرسه‌های استعدادهای درخشان 29، مدرسه‌های غیردولتی 9، مدرسه‌های نمونه دولتی یک و دولتی نیز یک تن بوده است. گرچه بررسی این رتبه‌ها نمی‌تواند نمایی کلی از شرایط کنکور امسال به دست دهد اما سهم 2.5 درصدی مدرسه‌های دولتی در این آمار خود نشانه‌ای آشکار از یک فاجعه بزرگ است. چند روز پیش از انتشار اعلام این نتیجه‌ها گفت‌وگوی یکی از کارشناسان دبیرخانه شورای انقلاب فرهنگی در همین زمینه پر‌بسامد شد. او می‌گوید: «اگر بخواهیم به‌ نسبت رشته در موضوع وضعیت قبولی در رتبه‌های زیر سه هزار نگاه کنیم، دست برتر برای سه دهک آخر است. در رشته‌های پزشکی، داروسازی و دندانپزشکی نزدیک 56 درصد تنها از دهک دهم هستند. به‌عبارت دقیق‌تر از مجموع سه هزار و 211 نفر که در این رشته‌ها قبول شدند، هزار و 806 نفر تنها دهک دهم بوده‌اند، درحالی که از دهک اول تنها سه نفر و این میزان در دهک دوم به 11 نفر می‌رسد. در رشته کامپیوتر نیز از میان 662 نفری که توانستند در این رشته رتبه زیر سه هزار به دست بیاورند، 411 نفرشان دهک دهم بوده‌اند و از دهک اول و دوم حتی یک نفر قبول نشده‌اند و تنها هفت نفر از دهک سوم توانسته‌اند در این رشته قبول شوند. در ادامه و در چکیده این گزارش هم آمده: 55 درصد از ورودی‌های گروه فنی و مهندسی در دانشگاه صنعتی شریف از دهک دهم، 80 درصد کل پذیرفته‌شدگان زیر رتبه 3000 از دهک‌های پر درآمد 8 تا 10 بوده‌اند...

بنابر آمار بیش از 80 درصد مدرسه‌های کشور دولتی عادی هستند یعنی با پسوندی مانند هیات امنایی، نمونه دولتی، نمونه مردمی، ماندگار و... همراه نیستند؛ گرچه این به معنای رایگان بودنِ آنها نیست! کم‌و‌بیش هیچ مدرسه‌ای در کشور وجود ندارد که از خانواده‌ها و به بهانه‌های گوناگون پول دریافت نکند. سال‌هاست مدرسه‌های دولتی در ایران مورد بی‌توجهی آشکار و پنهان قرار دارند. نزدیک دو دهه است سرانه دانش‌آموزی که هزینه‌های جاری مدرسه را پوشش می‌دهد، به مدرسه‌ها نمی‌رسد یا اگر در موارد انگشت‌شمار پرداخت می‌شود بسیار بسیار اندک است. بنابر بودجه اختصاص‌یافته به آموزش و پرورش، اندکی کمتر از 80 درصد بودجه باید صرف هزینه‌های پرسنلی مانند حقوق و هزینه‌های جاری و... شود و بقیه برای کیفیت‌بخشی به آموزش هزینه شود اما بنابر گفته‌های دست‌اندرکاران ارشد آموزش و پرورش بیش از 98 درصد بودجه در بخش پرسنلی هزینه می‌شود و البته چندین دهه است که معلمان بحق به اندک بودن دریافتی خود معترضند. این جدای از دست‌های آشکار و پنهانی است که در راستای پولی کردن آموزش، دست‌کم در برخی مناطق، مدرسه‌های دولتی به عمد ضعیف و ناکارآمد نگه داشته‌شده و می‌شوند. 

از سوی دیگر روند چند دهه‌ای کنکور، قدرت گرفتن مافیای اقتصادی پشت آن و البته تعارض منافع آشکار و پنهان بخش بزرگی از دست‌اندرکاران آموزشی و غیرآموزشی، غول کنکور را به شکلی درآورده که دیگر بدون هزینه‌کردهای ده‌ها و صدها میلیونی نمی‌توان از سد آن گذشت. شوربختانه ورود به دانشگا‌های برتر و رشته‌های برتر تنها یک مسیر دارد و آن هم پولدار بودن است؛ هرچه پول بدهی، سهمت از‌ آش آموزش بیشتر و بیشتر خواهد بود! 

امروز از اصل 30 قانون اساسی مبنی بر رایگان بودن آموزش و روح محرومیت‌زدایی نهفته در این قانون و البته هدف‌های اولیه انقلاب و انقلابیون در راستای مبارزه با شکل‌های گوناگون محرومیت، خبری نیست. امروز و البته از سه دهه پیش، بر خلاف شعارهای نامزد‌های ریاست‌جمهوری و پس از رسیدن به صندلی ریاست، همگی در راستای طبقاتی شدن آموزش گام برداشته‌اند؛ یا دست‌کم حرکت آشکار و پنهان این مارِ خوش خط و‌خال و به‌شدت آسیب‌زا را نادیده گرفته‌اند. امروز بدون هزینه‌های چند ده میلیونی برای ورود به مدرسه‌های تیزهوشان، غیر‌دولتی‌های برند و حتی دولتی‌های لاکچری، کم‌و‌بیش هیچ‌کس امکان کامیابی در آموزش را ندارد و این یعنی فاجعه در راه است! جامعه طبقاتی که در سال‌های نه چندان دور فرزندان دهک‌های پردرآمد بر فرزندان دهک‌های کم‌درآمد آقایی می‌کنند. جامعه طبقاتی آبستن بحران‌های اجتماعی، سیاسی و اقتصادی خواهد بود و موج‌های مخرب و بلند آن دامن همه را خواهد گرفت و البته گوشه‌هایی از این موج، امروز دارد خودنمایی می‌کند. در این میان شعارهایی مانند دولت محرومان و حرف‌هایی از جنس نوکری پابرهنگان فقر زدایی و ... آدم را یاد ضرب‌المثل «قسم حضرت عباس و دُم خروس» می‌اندازد! گمانی نیست که خطر شکاف طبقاتی به ما رسیده و شوربختانه همچنان گروهی خود را به خواب زده‌اند!

چه کسی از اژدهای غول‌پیکرِ بد می‌ترسد؟

روزنامه آرمان امروز، 18 امرداد 1401 


«در دهه‌های گذشته چین به یکی از مهمترین قدرت‌های اقتصادی و به دنبال آن سیاسی جهان بدل شده است. قرار گرفتن در چنین جایگاهی نگاه‌های کنجکاو را به سوی این کشور و ریشه‌های چنین رویدادِ شگرفی جلب کرده است. از دیگر سو کامیابی‌های دانش‌آموزان استان شانگهای در واپسین آزمون‌های جهانی سبب شده که افزون بر ساختار سیاسی-اقتصادی، شیوه‌های آموزش در مدرسه‌های این کشور نیز محل توجه قرار بگیرد. این کامیابی‌های آموزشی برخی از سیاستمداران و روزنامه‌نگاران غربی را شیفته‌ی ساختار آموزشی چین کرده است. تحلیل‌های سطحی این دلدادگانِ غربی، نویسنده‌ی این کتاب را که خود دانش آموخته مدرسه‌های چین و در همان حال آموزش‌شناسی برجسته و جهانی در آمریکاست، واداشته تا با تجربه‌های زیسته‌ی خود در کنار نگاهی انتقادی، به ریشه‌ها و لایه‌های درونی‌ترِ ساختار آموزشی این اژدهای بزرگ اقتصادیِ جهان بپردازد. نویسنده در دل این بررسی‌ها به برخی از مهمترین ویژگی‌های ساختارهایِ سیاسی، فرهنگی و آموزشی چین پرداخته است که جملگی می‌توانند برای صاحبنظران و خوانندگان کنجکاو ایرانی که ذهن‌شان معطوف به این کشور و دگرگونی‌های عظیمِ چند دهه‌ی گذشته‌ی آن است، آموزنده، شگفت‌آور و گاه هشدار‌دهنده باشد.»


بند بالا توضیح پشت جلد کتاب "چه کسی از اژدهای غول‌پیکر بد می‌ترسد؟" اثر یانگ ژائو و ترجمه زنده یاد مهدی بهلولی، محمدرضا نیک‌نژاد و آرمان بهلولی است که به تازگی بوسیله انتشارات نقد فرهنگ منتشر شده است. کتاب نگاهی از درون به آموزش و پرورش چین، با همه کامیابی‌ها و کاستی‌های آن، دارد.


با گسترش پیوندهای ارتباطی آموزش نیز مانند بسیاری از گستره‌های انسانی به فرایندی جهانی بدل شده و دگرگونی‌های آن بر آموزش در بخش‌های دیگر کره خاکی تاثیر گذار ‌است. این رویداد و البته تاثیر آموزش بر توسعه کشورها سبب شده که هر گونه تغییر، شکست یا کامیابی در گستره‌های وابسته به آموزش، موشکافانه دنبال، تحلیل و واکاوی شود؛ از این روست که اغلب تجربه‌های کامیاب آموزشی، گاه بطور کلی و گاه گزینشی در برخی از دیگر کشورها تایید و اجرا می‌شوند. گرچه در کل، این روند سودمند است اما با توجه به تاثیر بلندمدت آموزش می‌بایست در پذیرش یا رد کلی و یا جزئی ساختارهای آموزشی دست‌به‌عصا‌تر بود. از این و با توجه به دلباختگی برخی تصمیم‌گیران سیاسیِ ایران نسبت به چین و کامیابی‌های این کشور در آزمون‌های جهانی، بیم آن می‌رود که بدون توجه به بنیان‌های فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و آموزشی چشم بسته در اندیشه کپی‌بردای از این کشور باشند و با این کار باری بر پیکره بیمار ساختار آموزشی ایران بیفزایند؛ گرچه به گفته بزرگی عقلانیت جاری در آموزش و پرورش چین چندان نسبتی با آموزشِ به شدت آسیب دیده‌ی کشور ما ندارد! 

اما چند نکته کوتاه درباره درونمایه‌ی کتاب.


1-   برخی از آموزش‌شناسان نام آور جهانی، فرهنگ و سیاست را بخش مهم و تاثیرگذار در ساختار آموزشی می‌دانند. نویسنده در بخش‌هایی از کتاب به تاثیر فرهنگ امپراتوری و ساختار سیاسی-فرهنگی متکی به حکومت فردی اشاره می‌کند و حتی ساختار ایدئولوژیک کنونی این کشور را ادامه همان ساختار می‌داند و با نقد آن، به نقد ساختار آموزشی می‌پردازد. این بخش از کتاب برای کشوری مانند ما می‌تواند دارای درس‌های آشکار و پنهانی باشد و آگاهی‌های ارزشمندی در اختیار خواننده قرار دهد.


2-   یک فصل از کتاب به آزمون‌های جهانی مانند پیزا و نقدهای جدی اندیشه‌وران آموزشی نام‌آور به آن‌ها پرداخته و بی گمان آشنایی با این نقدها می‌تواند دست اندرکاران را از تمرکز بیش از حد روی این آزمون‌ها بر حذر دارد تا در کنار سودهای احتمالی چنین آزمون هایی، به آسیب‌های آنان نیز دقتِ درخوری داشته باشند.

3-  با توجه به توان اقتصادی، آمریکا در بسیاری از گستره‌ها از جمله آموزش، الگوی بسیاری از کشورهاست؛ دست‌اندرکاران در ایران نیز بر خلاف سیاست‌های آشکارِ ضد آمریکایی، در گستره آموزش، به ویژه در بعد پولی‌‍‌سازی آن، دچار این الگو‌بودگی آمریکا هستند. این در حالی‌ست که به دلیل کامیابی‌های چین در برخی از آزمون‌های جهانی در یکی-دو دهه گذشته، برخی سیاستمداران و روزنامه‌نگاران نامدار آمریکا خواستار الگوبرداری از چین در زمینه آموزش شده‌اند! در این کتاب به جدل‌ها در این زمینه اشاره شده و در بخش‌هایی از آن به تفاوتِ بنیادهای آموزش در شرق و غرب می‌پردازد و الگو‌برداری از چین در این زمینه را تیشه بر ریشه ارزش‌های دموکراسی غرب می‌داند. در رهگذر این گونه بحث‌ها ما می‌توانیم موشکافانه‌تر به گرفتاریهای آموزشی خود توجه کنیم.

4-   سال‌هاست در جهان، آموزشی که بر پایه فشار بر دانش آموز است مورد نقد قرار دارد و سرزنش می‌شود. درست است که در دوره‌هایی از آزمون‌های پیزا، شانگهایِ چین در رده‌های نخستین قرار دارد اما قرار گرفتن کشورهایی مانند فنلاند، هلند، کانادا و ... در رتبه‌های برتر این آزمون‌ها با راهکار چین برای کسب چنین جایگاهی بسیار متفاوت است. در این کتاب به روندِ آزارنده‌ای اشاره می‌شود که دانش آموزان چینی زیر فشارهای آموزشی، فرهنگی، اجتماعی و البته خانوادگی برای رسیدن به رتبه‌های علمی ممتاز قرار می‌گیرند و پیامدهای آسیب‌زای چنین روندی را به آمریکایی‌ها و غیر آمریکایی‌هایی، که سینه چاک کامیابی‌های آموزشی چین هستند گوشزد می‌کند.


روز خبرنگار و گرفتاری های پر شمار

تقدیم به همه #خبرنگاران پر تلاش 

روز خبرنگار و گرفتاری های پر شمار

محمدرضا نیک نژاد/ 17 امرداد 1401 

چند ماه پیش بود که یادداشتی برایش فرستادم. پاسخ داد" سلام، من از روزنامه رفتم ... اما یادداشت شما حتما چاپ می‌شود و ... ". گرچه در آن روزها دست کم از دو خبرنگار دیگر  چنین چیزی را شنیده بودم اما باز علت را جویا شدم. پاسخش این بود: " فشار کار، تهدید به تعدیل، تبعیض، رعایت نکردن حق مسلم خبرنگار، عدم شایسته سالاری .... و بسیاری موارد دیگه که موجب شد من و خانم فلانی رفتن را به ماندن ترجیح دهیم". چند ماه گذشت و به پاس همکاری‌های گذشته باز به ایشان پیام دادم:" جسارتا می‌خواستم بدانم جایی مشغول هستید؟ امیدوارم که مشکلات حل یا دست کم کاهش پیدا کرده باشه. شما از خبرنگاران پر تلاش و فرهیخته و حرفه‌ای در گستره خبرهای اجتماعی هستید. امیدوارم جامعه رسانه‌ای کشور از این توانایی بی‌بهره نماند" پاسخ داد: "ممنون از لطفی که همیشه به من داشتید، اگه منظورتون رسانه‌ست، نه، چون آن‌قدر برخوردهای بد دیدم که یجورایی زده شدم. از شما چه پنهون زندگی خرج داره، گرونی بیداد میکنه. برخی روزنامه ها نه تنها آدم رو از نظر مالی حمایت نمی‌کنن، بلکه با برده‌انگاری بیشترین توهین ها هم نثارت می‌شد! ..."

چند سالی است که به فراخور کنش‌های صنفی- آموزشی، با گروهی از خبرنگاران – به ویژه در حوزه اجتماعی- در ارتباط هستم. گرچه  خبرنگاری نیز مانند هر شغل دیگر دغدغه‌هایی مانند اقتصاد و بحران دستمزد، بیمه‌های ناکارآمد، امنیت شغلی و سست یا نبود نهادهایی قدرتمند برای دفاع از آن‌ها، فشارهای جسمی و روحی ... را دارد اما به دو دلیل دیگر و گسترده‌تر، بیشتر خبرنگاران فشار چندین برابری را تحمل می‌کنند. نخست حساسیت حرفه‌ای آن‌ها و فشارهای سیاسی و گاه امنیتی؛ که این حرفه را به استرس‌زاترین شغل در کشور بدل کرده است. دوم بحران شمارگان و افت فروش در دکه‌ها به دلیل بی انگیزگی شهروندان برای خرید روزنامه‌ها و مجله‌ها و ... که ریشه‌اش گسترش رسانه‌های مجازی و سرعت انتشار خبر و البته گسترش دسترسی آسان‌تر و تا اندازه‌ای بدون سانسورِ شهروندان به خبرهاست؛ شاید با نگاهی ژرف‌تر هر دو موضوع در جایی به هم می‌رسند!    

اما نکته آزاردهنده دیگر درباره خبرنگاران آموزشی. بر خلاف اثرگذاری واقعیِ حوزه آموزش در جهان نوین این گسترده در ایران کمتر مورد توجه جامعه و فرادستان و روشنفکران و اندیشمندان و ... است. یکی از پیامد این کم توجهی، کم‌تر دیده و شنیده شدن خبرنگاران آموزشی نسبت به خبرنگاران دیگر گستره‌هاست! این دوستان برخلاف تلاش‌های طاقت فرسا و ارزشمندشان همچنان در اولویت‌های واپسینِ حرفه روزنامه‌نگاری قرار دارند و حتی برای گذران زندگی خویش نیازمند تلاش‌های چندین برابری و البته تحملِ تبعیض‌های گوناگون‌اند؛ گرچه بخش مهمی از گرفتاری‌های خبرنگاران از جمله نبودِ امنیت شغلی و کمی دریافتی و بی توجهی به جایگاه این حرفه و ... کلی بوده و همه خبرنگاران را بر می گیرد!

به هر روی امروز، روزِ خبرنگار است و روزِ گرامیداشت یکی از اثر گذارترین حرفه‌ها در جهان نوین. به عنوان یک کنشگر صنفی- رسانه‌ای به خاطرِ تلاش‌های ارزنده همه این عزیزان سپاس‌گزارم و امیدوارم روزهایی در راه باشد که همه آنان در سایه امنیت‌های گوناگون بتوانند به حرفه اثر گذار خود بپردازند؛ چرا که خبرنگاران گوش‌ها و چشم‌های جامعه‌اند و هر جامعه‌ای برای زیستی بهتر و بالنده‌تر نیازمند گوش‌هایی تیز و چشم هایی بیناست.  

#روز_خبرنگار

کانال تلگرامی آموزش و اندیشه 



دلالی آموزشی!

محمدرضا نیک‌نژاد/ شماره بیست و پنجم دوماهنامه مروارید/ اردیبهشت و خرداد 1401


در لغتنامه دهخدا درباره واژه دلال آمده: آن کس که فروشنده و متاع را به خریدار معرفی و خریدار را با فروشنده آشنا نماید. میانجیِ میان فروشنده و خریدار. دلالی هم مانند هر حرفه‌ی دیگری می‌تواند خوب و خدمت‌رسان باشد و گاهی هم آسیب‌زا و دردسرساز؛ اما با توجه به نگاه فرهنگی-اجتماعیِ بیشترِ ما ایرانیان بسیاری از ما از دلال و دلالی دلِ خوشی نداریم؛ گرچه بسیاری هم خود درگیر این کاریم!


باید یادآور شد که خوبی و بدی در هر پدیده‌ای نسبی هست و به مکان، زمان، شرایط و البته با تجربه‌های فردی ما در پیوند هستند و نمی‌توان تجربه‌های موردی را به شکل مطلق در نظر گرفت. برای نمونه بنگاه‌های مسکن نقش دلالی دارند و اگر نباشند آسیب جدی بر زندگی تک تک ما وارد می‌شود. حال اگر یک یا چند بنگاه‌ در مسیر حرفه‌ی خود دچار لغزش شوند نمی‌توان برچسبِ بد یا کلاهبردار را بر همه آنان چسباند. یا دلالی فرآورده‌های کشاورزی به شکل کلی بد نیست و چه بسا خوب هم باشد. اما اگر کارِ یک دلال یا نهادی که دلالی می‌کند به خانه خرابی کشاورز و مصرف کننده بینجامد نه تنها بد، بلکه غیر اخلاقی، غیر انسانی و گاه جرم است. 


البته به باور بسیاری هر کجا هم دلالی سودمند باشد در دو گستره آسیب‌زاست؛ بهداشت و درمان، و آموزش و پرورش. در این دو گستره نه تنها دلالی بلکه ورود پول دارای پیامدهای جبران ناپذیر انسانی و اخلاقی خواهد بود. استدلال درباره این گزاره به زمان دیگری واگذار و به فراخور حرفه‌ی نگارنده یعنی آموزگاری به دلالی آموزشی پرداخته می‌شود. 


قرار است آموزش بر پایه‌ی گردآیه‌ای از فرآیندهای انسانی، نوآموزان را برای زندگی فردی و اجتماعیِ اکنون و آینده‌شان آماده کند. بر پایه ماده 26 اعلامیه جهانی حقوق بشر "هر کس حق دارد از آموزش بهره‌مند شود. آموزش دست‌کم در مراحل ابتدایی و پایه‌ای رایگان خواهد بود ...". در اصل 30 قانون اساسی ایران نیز بر رایگان بودن آموزش در دوران مدرسه تاکید شده و بنابراین روی کاغذ و تا آن‌جا که می‌شده جلوی ورود پول به این گستره گرفته شده است. اما پدرِ پول بسوزد که اگر روزنی به هر جایی بیابد همه روابط را به سود خود و هواخواهانش دگرگون می‌کند و خود‌به‌خود که نه! اما به سرعت کالا، فروشنده و خریدار پیدا می‌شود و می‌ماند دلال! که آن هم در اقتصاد بیمار ما به فراوانی و به آسانی یافت می‌شود. فروشنده در این جا آموزشگاه‌های کنکور و تقویتی، موسسه‌های مشاروه تحصیلی و ناشران کتاب‌های کنکوری و کمک آموزشی هستند؛ کالا هم آموزشی‌ست که قرار است رایگان باشد و خریدارانش نیز گروه گسترده‌ای از خانواده‌ها و دانش‌آموزانِ گرفتار در نمره و معدل و رتبه‌ی کنکور و در کل دلبسته به کمی‌نگری در آموزش؛ و البته دلالانی که از مدرسه تا بالاترین کاربه‌ستان آموزشی و حتی نهادهای سیاست‌گذار و تصمیم ساز لانه کرده‌اند و با دیدن پول دست و پای‌شان می‌لرزد و دل از کف می‌دهند و همان می‌شود که نباید. البته دلالان آموزشی در بسیاری موارد گرفتار تعارض منافع‌اند و واسطه‌گریِ آنان در این زمینه به جایگاه حرفه‌ای‌شان به شدت گره خورده و در حقیقت هر چه دلالی می‌کنند به کسیه خودشان سرازیر می‌شود. برای نمونه و با استناد به سخنان وزیر آموزش و پرورش دولت احمدی‌نژاد شاید نتوان مدیر ارشدی در آموزش و پرورش یافت که مدرسه غیرانتفاعی نداشته باشد؛ گرچه این داستان تا اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی و شورای عالی آموزش و پرورش نیز گسترش دارد. وزیر دولت روحانی نیز در یکی از گفت و گوهای تلویزیونی‌اش به دلالان آموزشی اشاره می‌کند و غیر مستقیم بزرگ‌ترین مانع بهسازی آموزش را آن‌ها می‌داند؛ دلالانی که کالای آنان نمره و معدل و رتبه در آموزش هست و قربانیانش مهارت‌های ضروری برای زیستی فرهمندانه و اندیشه‌ای سنجشگرانه و اقتصادی آبرومندانه و تلاشهایی حق‌مدارانه برای نوآموزانِ امروز و شهروندان فردا. نگاه پولی به آموزش توانسته پای تست و کنکور را تا دوره‌ی پیش دبستانی باز کند! دوره‌ای که باید با آموزش‌هایی بر پایه بازی و شادی و افزایش مهارت‌های فردی و اجتماعی، نوآموزان را آماده کارجمعی و همکاری نماید و ویژگی‌های شخصی‌شان را به جایی برساند که با حفظ اولویت‌های فردی در راستای منافع جمعی تلاش کنند. 


سخن واپسین آن که باید جلوی پول و نگاه سودمدارانه‌ی مبنتی بر آن را در دو گسترده آموزش و درمان گرفت؛ زیرا در یکی جان افراد و در دیگری اندیشه آنان گرفتار بازی‌های دلالانی می‌شود که جز پول به چیز دیگری نمی‌اندیشند! آیا انسان چیزی جز جان و اندیشه است!؟


کانال تلگرامی آموزش و اندیشه 




هراس معدل فروشی در برخی مدارس؛ برنده تغییرات کنکور کیست؟

رد پای تعارض منافع در روش‌های پذیرش دانشجو

 

 

 

هراس معدل فروشی در برخی مدارس؛ برنده تغییرات کنکور کیست؟

 

 

 

مظاهر گودرزی/ تارنمای خبر آنلاین:  بعد از مدت‌ها کشمکش کنکور یک شریک جدی پیدا کرد تا شرط ورود به دانشگاه ریل عوض کند، حالا در کنار آزمون سراسری پای مدرسه هم به ماجرای ورود دانش‌آموزان به دانشگاه باز شده است، قرار است از سال آینده سهم کنکور آهسته آهسته کم شود تا مدرسه نقش پررنگ‌تری برای پذیرش دانش‌آموزان ایفا کند، طوری‌که برای سنجش علمی آن‌ها سهم معدل در سه سال آخر تحصیل به ۶۰ درصد می‌رسد و آزمون سراسری ۴۰ درصد تاثیرگذار خواهد بود.

 

 

 

اما این تغییر و تحول‌ها چندان هم ساده سپری نشد، با وجود این‌که سازمان سنجش به عنوان متولی برگزاری آزمون گفته بود کنکور ۱۴۰۲ هیچ تغییری نخواهد داشت در نهایت رای شورای عالی انقلاب فرهنگی به کرسی نشست و با ابلاغ رئیس جمهور تغییرات مدنظر آن‌ها برای آزمون سال بعد رنگ‌وبوی اجرایی به خود گرفت.

 

 

 

هرجا پول باشد ساختارها را تغییر می‌دهد!

 

 

 

تفاوت نظر میان سازمان سنجش و شورای عال انقلاب فرهنگی یک‌بار دیگر پای ایده‌ی تعارض منافع را به میدان بازیِ ورود به دانشگاه باز کرد، ایده‌ای که اگرچه هیچوقت شفاف نبوده اما مانند سایه بر سر آزمون سراسری وجود داشته و حالا احتمالاً بر سر آزمون‌های نهایی مدرسه‌ها وجود خواهد داشت، براساس این ایده روش‌های جذب دانش‌آموزان به دانشگاه می‌تواند نسبت زیادی با انگیزه‌های مالی داشته باشد، به تعبیر محمدرضا نیک‌نژاد، کارشناس حوزه آموزش: «هرجا که پول وارد می‌شود تمام سازوکار و ساختارها را به سود خودش تغییر می‌دهد

 

 

 

حداقل در سال‌های گذشته، رشد قارچ گونه‌ی کلاس‌های آموزش خصوصی تست زنی و کنکور شاهدی بر ورود پول به مسئله قبولی در دانشگاه‌ها است، اما اگر قبلاً موسسه‌های خصوصی کنکور بازیگران اصلی ورود به دانشگاه بودند حالا به نظر می‌رسد با قوانین جدید مدرسه‌های خصوصی هم می‌توانند بازیگر جدید این عرصه شوند. به گفته نیک‌نژاد در گفت‌وگو با خبرآنلاین: «مافیای کنکور اتاق فکر دارند و دارای تجربه هستند، آن‌ها بلدند که خودشان را با تغییرات چگونه هماهنگ کنند

 

 

 

او ادامه می‌دهد: «گاهی میان تصمیم‌گیران افرادی وجود دارند که مجتمع‌های آموزشی غیردولتی دارند، ممکن است خودشان سهامدار این مجتمع‌ها باشند یا مدرسه غیرانتفاعی داشته باشند، بنابراین دور از انتظار نیست که با نظر آن‌ها گزینش دانشگاه به جای سازمان سنجش به مدرسه منتقل شود

 

 

 

این کارشناس آموزش با اشاره به آسیب‌های احتمالی ساز و کار جدید پذیرش دانشجو در دانشگاه‌ها به خبرآنلاین می‌گوید: «وقتی سهم مدرسه در ورودی به دانشگاه بیشتر شود یعنی قدرت مدرسه‌ها بیشتر خواهد شد، در این شرایط خانواده‌ها ممکن است گمان کنند اگر فرزندشان وارد مدرسه غیردولتی و برند شود احتمال دارد معدل بیشتری بگیرد، یا اگر بچه‌های خودشان را در مدرسه‌های خوب ثبت نام کنند با معدل خوب روبه رو شوند، ممکن است چنین ایده‌ای در میان مدت و دراز مدت به سود مدارس برند شود، مدارسی که عموماً تحت نظر سیاسیون هستند، یعنی کسانی هستند که در این مجتمع‌ها سهام دارند، بنابراین در اینجا قطعاً تعارض منافع وجود دارد

 

 

 

در این بین شاید مخالفت ابتدایی سازمان سنجش با تغییر قوانین کنکور و کمرنگ شدن سهم آزمون در قبولیِ دانشگاه به دلیل نگرانی از از دست رفتن برخی فرصت‌ها بود، این کارشناس آموزش دراین‌باره بیان می‌کند: «سازمان سنجش هرچه آورده مالی دارد از برگزاری همین آزمون‌ها است، حتی آزمون‌های استخدامی را هم این سازمان برگزار می‌کند، مثلاً قرار است برای آموزش‌وپرورش ۲۰ هزار نفر نیرو بگیرند اما ۱.۵ میلیون نفر در آزمون شرکت می‌کنند و از هرکدام مبلغ زیادی گرفته می‌شود، بنابراین اساس هویتی و درآمدی سازمان سنجش براساس برگزاری آزمون است

 

او ادامه می‌دهد: «بنابراین اگر قرار باشد آزمونی به مدرسه منتقل شود احتمال دارد منافع سازمان سنجش آسیب ببیند، در چنین وضعیتی دور از انتظار نیست این سازمان از منافع هویتی و مالی خود دفاع کند

ورود به دانشگاه؛ آزمون محور یا مدرسه محور؟

 

با این حال به نظر می‌رسد کارشناسان با تغییرات احتمالی پیش‌رو برای کنکور سراسری و افزایش سهم مدرسه‌ها در قبولی دانش‌آموزان موافق هستند. نیک‌نژاد با اشاره به همین مسئله بیان می‌کند: «اما تعارض منافع و آسیب‌هایی که در کنکور وجود دارد، و سال‌ها کارشناسان راجع به آن حرف می‌زنند، بیشتر از چیزی است که قدرت بیشتری به مدرسه برسد، لذا با این وجود از منظر آموزشی سنگینی کفه ترازو را به ساختار جدیدی که برای ورود به دانشگاه طراحی شده است می‌دهم، به‌نظر می‌آید شورای عالی انقلاب فرهنگی تصمیم درست‌تری گرفته است، دست کم تصمیم آن‌ها آموزشی‌تر است. البته اگر روی مدرسه‌ها هم نظارت و پیگری نباشد و اگر ساختار درستی برای آن درنظر گرفته نشود، آن‌ها هم دچار فساد می‌شوند و حقوق فردی و اجتماعی دانش‌آموزان آسیب می‌بیند

 

او در پایان به خبرآنلاین می‌گوید: «لذا این ساختار نیاز به نظارت بیشتر دارد و نهادهای تصمیم‌گیر باید تصمیم جدی بگیرند، این‌که ساختار از کنکور محوری به سمت معدل محوری تغییر کند و تمرکز آزمون‌ها از کنکور کم شود و به مدرسه اضافه شود آسیب زیادی به مافیایی که گفتیم نمی‌زند، تا موقعی که با اصل آن‌ها مقابله نشود این گروه‌ها کار خودشان را انجام می‌دهند، بنابراین قطعاً در این تصمیم گیری‌ها تعارض منافع وجود دارد

شب دکتر مسعود فکری

چکیده این گزارش در روزنامه آرمان امروزِ یکشنبه 9 امرداد 1401 منتشر شد

شب دکتر مسعود فکری از سلسله برنامه های شب های راستان در 5 مرداد 1401 در سالن کنفرانس اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی شهرستان بروجرد برگزار شد، در ابتدای این نشست دکتر فرشاد علی یاری مدیر مسوول مجله پیام راستان عنوان سخنان خود را اعلام کرد و با برشمردن اهمیت«شب های راستان» گفت: شب های راستان زنجیره شب های است که به بزرگان علم و ادب و هرآنچه که مربوط به بروجرد عزیز است اختصاص دارد ، شب دکتر مسعود فکری حلقه ای است از زنجیره شب هایی است که مجله تخصصی پیام راستان به لطف خداوند و همیاری دوستان و اندیشمندان و مسئولان محترم اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی بروجرد برگزار می شود. شب های راستان به ستارگان فرهنگ معاصر بروجرد اختصاص دارد. به روان رفتگانشان درود می فرستیم و برای آنان که هنوز از فیض انفاسشان برخورداریم دوام عمر تؤام با سلامت و شادمانی آرزو می کنیم.ستارگان بروجرد خودآموز،به معنی خودآموخته،خود استاد خود بوده،خود کشته و خود درو کرده اند.مرحومه دکتر قمر آریان در فرازی از سخنرانی خود در همایش بزرگداشت دکتر زرینکوب که در همین اداره ارشاد برگزار شد بیان کرده است که در شگفتم که سرزمین لرستان و خاک بروجرد چگونه آب و خاکی است که چنین افراد نادری را در دامان خود پرورده است . آری دوستان عظمت ایران برای دارا بودن نفت،گاز،اورانیوم،آهن و امثال آن نیست صدها بزرگ علم و اندیشه و فرهنگ این سرزمین بودند و هستند که نام ایران را در تاریخ جهان به عظمت و اعتبار ثبت کرده اند.دکتر مسعود فکری بزرگمردی از خاک پاک بروجرد عزیز است ای کاش امنای این کشور در مقابل این همه بنیاد های گوناگون که بعد از انقلاب به وجود آمد،بنیادی هم نظیر«بیت الحکمه« قرون اولیه اسلام ایجاد می کردند که کارش انحصارا در عرصه معنویات بود و با کمک مترجمین لایقی همچون دکتر فکری که خوشبختانه در ایران امروز فراوان هستند آثار ارزنده نویسندگان معاصر را به یکی از زبان های رایج دنیا ترجمه می کردند تا جهانیان بدانند که ما فقط به گذشته پر افتخار خود نمی نازیم .دکتر مسعود فکری این فرزند برومند بروجرد سوابق پژوهشی ذیل را در کارنامه خود ثبت کرده است:

الف-تألیف کتاب"پندارها و پاسخ ها"(انتشارات دانشگاه امام صادق (ع)

ب- تألیف پروژه بزرگ آموزشی"صدی الحیاة"(پژواک زندگی) شامل 21 جلد کتاب و دفتر تمرین ومنابع شنیداری (انتشارات کانون زبان ایران)

ج- تألیف کتاب المعلم(راهنمای تدریس زبان عربی)(نشر کانون چاپ)

د- تألیف کتاب"شذی الحیاة"(نخستین کتاب آموزش روشمند زبان عامیانه عربی در ایران)(کانون زبان ایران)

ه- تألیف کتاب"ندی الحیاة"(فرهنگ واژگان عربی-عربی و عربی-فارسی با ده هزار مدخل)(کانون زبان ایران)

و- تألیف کتاب "رحلة مع العربیة"(آموزش زبان عربی ویژه ی حجاج و عمره گزاران)(نشر مشعر)

ز-تألیف کتاب"سفری با زبان فارسی" 2 جلد(آموزش زبان فارسی به عرب زبانان))شبکه الکوثر-(انتشارات سروش)

ح- تآلیف کتاب"شاهد و تعلم"(نخستین کتاب فیلم آموزش زبان عربی)(کانون زبان ایران)

ط-ترجمه کتاب "سروش لاجوردی"(الصیحة اللازوردیة)(نشر آثار دفاع مقدس)

ی-نظارت و طراحی نرم افزارهای کمک آ موزشی"المجموعة القصصیة 1و2"و"المقتطفات"1و2

ک- تألیف درسنامه ونرم افزار الکترونیکی قرائت و درک متون معاصر(دانشکده مجازی علوم حدیث)

ل-مقاله "العولمة و دور وسائل الاعلام الهادفة"(مقاله برگزیده همایش بین المللی رادیوهای اسلامی)

م-مقاله"گوهر نیایش"(2 شماره روزنامه ایران)(1384 )

ن-مقاله"امکان سنجی علم دینی بر اساس سنت گرایی"(مجله معرفت)1392

س-مقاله آشنایی با بسته آموزشی صدی الحیاة (مجله انجمن ایرانی زبان وادبیات عربی)1390

ع- راهنمایی ،مشاوره و داوری پایان نامه های متعدد دانشجویان کارشناسی ارشد و دکتری دانشگاه تهران وتربیت مدرس ورازی

ف-داوری چندین کتاب و مقاله از دانشگاهها و مجلات مختلف کشور

ص-عضو کار گروه تدوین سر فصل های دوره ی کارشناسی ارشد آموزش زبان عربی(دانشگاه تربیت مدرس)

ق-عضو کارگروه تدوین سر فصل های دوره ی دکترای مترجمی زبان عربی(دانشگاه تهران)

ر-ترجمه مقاله"محمد حبوبی"(دائرة المعارف اسلامی)

ش-مقاله تحریف نسبت میان صورت و معنا در حادثه عاشورا(مجموعه مقالات همایش سراسری فرهنگ عزاداری)

ت-مشارکت در تالیف و آماده سازی کتابهای "سراج منیر"و"حکمت علوی"(کانون زبان ایران)

ث-مقاله ی "بیداری اسلامی،پیشینه وپیامدهای آن" کنفرانس بیداری اسلامی تهران ،بهار 1391

خ-تألیف کتاب وحدت و همگرایی در صفوف نماز( انتشارات مشعر1391)

ذ-تألیف کتاب در جستجوی حقیقت(رویکردی روش شناسانه در سپهر اصول اندیشه شیعی)نشر مشعر،1392

ض-احراز رتبه مقاله برتر"تحلیلی بر صورت بندی گزاره های کلامی امام رضا(ع)"( جشنواره ی ملی فرهنگ رضوی) 1390

ظ-کتاب "السدید فی تعلیم الانشاء الجدید"(در دست تألیف)(سازمان سمت) 1392

غ-طراحی و تولید بزرگ ترین و فراگیر ترین نرم افزار آموزش زبان عربی کاربردی(انتشارات مشعر1392)

ط-ترجمه کتاب نامه ای سرگشاده به فرهیختگان اروپا از عربی به فارسی(سازمان فرهنگ وارتباطات اسلامی1392)

ا-ترجمه کتاب "الامام الخمینی الاصالة و التجدید"از عربی به فارسی(سازمان فرهنگ وارتباطات اسلامی 1392)

ب-ترجمه کتاب معرفت دینی و کتاب نظام اقتصاد اسلامی و کتاب ساخت جامعه قرآنی از فارسی به عربی(مؤسسه ترجمان1392)

ج-ترجمه کتابهای تاریخ صدر اسلام و بن لایه های معرفت از فارسی به عربی(سازمان سمت1392)

د-ترجمه کتاب با قرآن در مکه و مدینه از فارسی به عربی(بعثه مقام رهبری در حج1392)

ه-تألیف فرهنگ اصطلاحات حج و عمره(بعثه مقام رهبری در حج1392)

و-پروژه معرفی شخصیت های ایرانی دو سده اخیر به زبان عربی(علی اجنحة الزمان)(مرکز الحضارة لبنان و حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی 1392)

ز- ترجمه و ویراستاری شش جلد از آثار علامه سید کمال حیدری، دانشگاه امام صادق(ع)1392

کتاب صدی الحیات

سخنران دوم این نشست استاد امیرسرداری بود که در ارتباط با کتاب صدی الحیات بیان کرد که  زبان عربی زبان اسلام است. و این بهترین فرصت برای برقراری ارتباط فرهنگی با عرب‌زبانان مسلمان، جهت ایجاد گفت‌وگو های مذهبی و دینی‌ست. هم‌چنین ارتباط با متون اصیل اسلامی ‌از جمله قرآن کریم و نهج‌البلاغه و کتب فاخر دیگری که جهت اتصال به منابع اسلامی‌نیاز به آن‌ها داریم، با تسلط بر زبان عربی قابل دستیابی‌ست. البته این هدف نیاز به تسلط قابل توجهی در این زبان دارد وی یکی از مشکلات آموزش زبان عربی را در مدارس ایران تأکید بیش از حد بر صرف و نحو دانست. سپس به معرفی کتاب صدی الحیات دکتر مسعود فکری پرداخت.

. از مهم‌ترین ویژگی‌های این کتاب توجه به مهارت‌های چهارگانه زبان‌آموزی (شنیدن، صحبت کردن، خواندن و نوشتن) است. هم‌چنین توجه به زبان امروزی عربی و بهره‌مندی از جذبیت های ظاهری دیگر ویژگی‌های مهم این مجموعه است این کتاب در 13 جلد چاپ شده است یک جلد اساسیه، چهار جلد تمهیدیه، چهار جلد متوسطه، و چهار جلد عالیه.

انتقال تجربه زیسته

دکتر مسعود فکری با بیان حدیثی از علی (ع) مبنی بر ایتکه وقتی در جمع فرزانگان هستی برای اینکه بیشتر بشنوی حریص تر و دلبسته تر باش و شنیدن را بیاموز کما اینکه سخن گفتن را آموختی وی در ادامه بیان داشت که ما در این جمع ترجیح این بوده و هست که مباحث به سمت یک گفتگوی میان جمعی تبدیل شود. بسیاری از افرادی که خودشان در این جمع هستند خودشان اهل دانش، فرهنگ،قلم و نوشتن هستند. رسالتی که ما داریم این است که تجربه زیسته خودمان را در قسمتی که موفق بوده به دیگران منتقل کنیم یعنی دیگرانی که آنها را اصطلاحا نسل جدید معرفی می کنیم به جهت اینکه نسل امروز باید به داشته های خودش در حوزه علم و دانش و در حوزه تولید محصولات فرهنگی و علمی از یک اعتماد به نفس قابل قبولی برخوردار شود و به همین جهت است که اگر فایده ای در این گونه جلسات تحت عنوان «شب های راستان»  است آن نکته مهم، انتقال آن تجربه زیسته است. دانشگاه جان هاپکینز با دانشگاه تونس کارگاهی را به طور مشترک در تونس برگزار کرده بود تحت عنوان حقوق کودک که من در آن به عنوان نماینده ایران شرکت کرده بودم یک روز بعد از جلسه من در خیابان قدم می زدم وارد کتابخانه ای شدم می خواستم کتابی را خرید کنم با خانمی که مسوول کتابخانه بود با لهجه عربی صحبت می کردم ، آن خانم از من پرسید که اهل کجایی؟ گفتم ایران ، بلافاصله گفت کابل؟ گفتم نه ایران ، آنجا متوجه شدم که چقدر ایران در حوزه فرهنگ غریب است. ما نیازمند یک عنصری هستیم تحت عنوان تبادل فرهنگی، ما در تبادل فرهنگی خوب و درست عمل نکرده ایم. چگونه می شود میان ایران به عنوان یک زیست بوم مهم فرهنگی و جهان عرب ارتباط برقرارنمود ما در دو بخش داریم آسیب می بینیم یکی اینکه تجربه های کارآمد قلمرو فرهنگی مربوط به درون جامعه را به خوبی به نسل بعدی به نحو مطلوب انجام نمی دهیم و یک بخش مربوط به بیرون ایران است که شناخت دقیقی از فرهنگ ایران ندارند. وی در ادامه به بحث ترجمه پرداخت و بیان داشت که ترجمه یک رشته علمی است ، ترجمه یک علم کاملا جاندار و رسمی است وی در ادامه به یک تجربه زیسته در باب ترجمه اشاره نمود ، آقای دکتر احمدی یک کتاب تألیف کردند بنام بن لایه های شناخت  این کتاب بررسی بسیار اجمالی از مسائل اساسی یا لایه های بنیادین یا بن لایه های شناخت است. به همین منظور بخش اول کتاب با عنوان «شناخت شناسی» به این موضوع اختصاص یافته است. در این بخش مطالبی در زمینه تعریف علم؛ ماهیت تجربه؛ تصوری بودن علم و تصدیق ارائه می شود. در فصل ماهیت حمل و ضرورت در قضایا، ابتدا نقد نظر کانت در باب قضایای پیشین و پسین، تحلیلی و ترکیبی و سپس قضایای خارج محمول و محمول بالضمیمه بیان می شود. در ادامه این بخش مباحثی در باب ام القضایا یا اصل هوهویت؛ گزاره سازی و چگونگی معرفت زدایی آن؛ ماهیت قضایای سالبه؛ قضیه معدوله؛ ساختار و ماهیت قضیه شرطیه؛ جهات در قضایا؛ صدق از دیدگاه ابن سینا ، کانت  و نویسنده کتاب حاضر؛ خطا از دیدگاه دکارت و علامه و کانت؛ کلی و کلی سازی با نقد کوتاه نظریه کلی شمردن مُثُل افلاطونی؛ نظریه تقشیر و نظریه ابطال پذیری پوپر؛ ادراک عَرَضِ تنها یا عَرَض و جوهر یا فنومن و نومن با هم با در نظر گرفتن دیدگاههای ابن سینا و کانت؛ اتحاد عالِم و معلوم به معنای عام آن؛ دلالت و سرانجام عقل و تعریف آن در منابع اسلامی و غربی مطرح می شود. اما بخش دوم هم برای تکمیل بخش نخست و تبیین بیشتر آن با اختصار تمام با عنوان «هستی شناسی» با تمرکز بر بحث علییت، آورده شده است. این کتاب در حوزه معرفت شناسی است که نظریات کانت و دکارت را در باب علم، معرفت اعم از تصور و تصدیق مورد بررسی قرار داده است. این کتاب را وزارت علوم عراق در خواست کرده بود که به عربی ترجمه شود. آقای دکتر احمدی امر ترجمه را به من محول کرد . نکته مهم در ترجمه این کتاب این بود که اول باید ببینیم کانت و دکارت چه گفتند بعد ببینیم آقای دکتر احمدی چه فهمیده، بعد آن را چطور نقد کرده بعد من چگونه بفهم و بعد برای عرب زبان آن را چگونه قابل فهم کنم، اینها دشواری هایی است که ترجمه را به یک موضوع کاملا علمی تبدیل کرده است.

دکتر مسعود فکری درادامه سخنان حود بیان نمود که نقش اهل دانش و اهل علم در گذشته نسبت به پایدار شدن ارزش های اخلاقی در جامعه چشمگیرتر بوده ، ما اصلا در دانشگاه ها باید به جای توصیه های اخلاقی به سمت ارزش های عملی اخلاقی برویم. ونمود آن را در بزرگان علم و اندیشه ایران می توانیم ببینیم.

 

ادامه مطلب ...