زاهدی را عوض کنید و از فرهنگیان پوزش بخواهید

پیشنهادی به کمیسیون آموزش و تحقیقات : زاهدی را عوض کنید و از فرهنگیان پوزش بخواهید.

مهدی بهلولی،تارنمای فرهنگیان نیوز

با گذشت یک هفته از رآی گیری مجلس درباره ی وزیران دولت یازدهم و رای نیاوردن محمد علی نجفی،وزیر پیشنهادی آموزش و پرورش،اعتراض و دلخوری های فرهنگیان همچنان ادامه دارد. به ویژه با گزارش هایی که در رسانه های رسمی کشور،از پشت پرده ی روز رآی گیری منتشر شد و سیاسی و ناتخصصی بودن رای نمایندگان بیش از پیش روشن گردید،بر دامنه ی اعتراض ها افزوده شده است. در این میان نقش کمیسیون آموزش و تحقیقات،و رفتار شگفت و سخت پرسش برانگیز تنی چند از این کمیسیون،همچون محمد مهدی زاهدی(رییس کمیسیون) و مهدی کوچک زاده،بیش از نمایندگان دیگر،محل بحث و گفت و گوست.

ادامه مطلب ...

آموزش و پرورش دو زبانه

برگردان : مهدی بهلولی،تارنمای فرهنگیان نیوز

آموزش دو زبانه،از نخستین سال های پایه گذاری ایالات متحده تاکنون،بخشی از آموزش و پرورش بوده است. گروه های قومی و فرهنگی گوناگون،که در موزائیک فرهنگی آمریکا دست داشته اند همواره می دانسته اند که سواد و آموزش،پاره ی بنیادین کامیابی در ایالات متحده است. در حقیقت،گام نخست قانونی شدن آموزش و پرورش دوزبانه به 1839 برمی گردد،هنگامی که دولت اوهایو،اجازه داد که آموزش آلمانی- انگلیسی،به خواست پدر- مادر،در مدرسه های دولتی و خصوصی انجام پذیرد. در سال 1968،رییس جمهور لیندن جانسن،قانون آموزش و پرورش دو زبانه را امضاء نمود و هزینه ی آن را از بودجه ی فدرال تآمین کرد تا حوزه های محلی آموزش مدرسه ای،آموزش زبان مادری را در دستور کار خود بگذارند. درسال1974، آموزش دو زبانه،به عنوان سیاست آموزشی سراسر کشور برگزیده شد. در این سال،در تلاش برای تضمین این که کودکانی که زبان نخست شان انگلیسی نیست دسترسی برابر به آموزش و پرورش داشته باشند،و برای یاری به آنها تا زبان چیره ی کار،حکومت،و سامانه ی آموزش دولتی را به روانی سخن گویند،قانون برابری فرصت های آموزشی تصویب گردید. در سرشماری سال 1990،روشن شد که شش میلیون و سیصد هزار نفر - درسن 5 تا 17 سال- در خانه به زبانی بجز زبان انگلیسی سخن می گویند.

ادامه مطلب ...

پیرمرد و دغدغه هایش!

محمد رضا نیک نژاد،صفحه ی آخر روزنامه ی بهار

3۱ مرداد ۹۲

سال ها پیش جوانی بودم که به سفارش دوستی،برای کار به یک غیر انتفاعی معرفی شدم. "رسولیان" دبیر بازنشسته ای در غیر انتفاعی بود. در رژیم گذشته چندین سال ناپیوسته و از سال 50نیز تا 57 را با حکم ابد در زندان گذرانده بود. هر از چند گاهی خاطره هایی دهشتبار،از شکنجه های ساواک برایمان بازگو می کرد و موهای تنمان را به بازی می گرفت. روزی از من پرسید کجا تدریس می کنی؟ گفتم در فلان منطقه محروم،که بیشترِ دانش آموزانش روستایی اند. گفت "چند کتاب از صمد بهرنگی و جلال آل احمد و ... دارم،ببر برای بچه هایت،آنها بیش از دانش آموزان شهری،نیازمند و علاقه مند به این جور کتاب ها هستند. می گفت چند بار به سبب دادن کتاب به دانش آموزانم بازداشت شدم،اما ارزشش را داشت!". کتاب ها را به دست دانش آموزانم رساندم. هفته ها و ماه ها گذشت و خبری از بازخورد کتاب ها نبود. با خود گفتم " این پیر مرد و دغدغه هایش،این دانش آموزان و دغدغه هایشان! چند ماه پیش او را دیدم،پیرتر،اما بسیار ناتوان تر از گذشته می نمود. یادِ کارِ آن روزهایش افتادم و او و دانش آموزانش را با معلمان و دانش آموزان امروز،سنجیدم. آمار کتاب خوانی در کشور آنقدر شرم آورست که نگفتن به!گرفتاری های آموزش،شده است نمره دانش آموزان و افت آموزشی آنها و کلاس های کنکور و تست و نکته! گرفتاری معلمان هم،دستیابی به دستمزد بیشتر و سر و کله زدن با شغل های دو و سوم،برای برخی و کلاس های خصوصی و آموزشگاه های کنکور و ... برای برخی دیگر.و آنچه در این میان گم شده است،کنش های فرهنگی ای مانند شهروند سازی،جامعه پذیری،نگهداشت زیست بوم،زیست اخلاقی،خشونت پرهیزی،حقوق بشر،صلح و مدارا و کتاب خوانی و ... . مدارس ما از هدف های و کارکردهای نوین آموزش،بسیار دورند. دانش آموز از روزهای نخستین آموزش،با یارانه ی یادگیری ای! به نام "حل المسائل" آشنا می شود و پاسخِ پرسش های آموزشی و برانگیزاننده کتاب های درسی را به آسانی در دسترسش قرار می دهد و یا کتاب هایی او را برای سال های پر استرس کنکور آماده می کند. شگفت آور این که تیراژ چنین کتاب هایی سر به فلک می کشد و برخی از آنها در چند ماه به چاپ های نوزده و بیست می رسند! و شگفت تر آن که هر سال یکی از ناشران آنها،بعنوان ناشر نمونه شناخته می شود! و این در روزگاری است که برجسته ترین کتاب های ایران و جهان- در زمینه های گوناگون فلسفی،فرهنگی، اجتماعی،سیاسی و... به سختی به تیراژ های دو- سه هزار می رسد. کتاب های کمک درسی به سبب فشار خانواده ها و رقابت های بی جایِ عرفی،در میان دانش آموزان و البته بی پیوندی میان درون مایه های آموزشی و زندگی روزانه ی دانش آموزان،هر روز بیش از پیش نوجوانان و جوانان را از کتاب خوانی گریزان کرده است.این بیماری هر روز بیش از گذشته،گلوی فرهنگ کتاب خوانی را می فشارد. دیروز دوستی تلفنی از درگذشت "رسولیان" خبرم کرد و یکی دو روز است درگیر سخنان و تجربه های شیرین اش در دوستی با بچه ها و تجربه های هولناکش در زندان شده ام. او معلمی از نسل گذشته با خاستگاه ها و آرمان های سیاسی- فرهنگی دوران خویش بود و فرهنگیان امروز پرچمدار دانش،بینش و اندیشه ی دوران خویش! کدام نسل، آینده ی خویش و نسلشان را بیشتر به چالش کشید و می کشد؟ آن معلم بازنشسته و دانش آموزان کتاب خوانش،یا دانش آموزان دوره ی ماهواره و اینترنت و فیس بوک و فرهنگیان درگیر در دغدغه های اقتصادی و شخصی؟"رسولیان"ها رفتند و می روند اما آینده نزدیک و داوری پا برجاست!

http://baharnewspaper.com/Page/Paper/92/05/31/16

شعر ماندگار مهدی اخوان ثالث برای دکتر محمد مصدق

شعر ماندگار مهدی اخوان ثالث برای پیر احمد آباد،محمد مصدق. یادش گرامی و نامش همچنان ماندگار باد

دیدی ، دلا، که یار نیامد ؟

گرد آمد و … سوار نیامد

بگداخت شمع و سوخت سراپای

و آن صبح زرنگار نیامد

آراستیم خانه و خوان را

و آن حنیف نامدار، نیامد

دل را و شوق را و توان را

غم خورد و غمگسار نیامد

آن کاخ ها ، ز پایه فرو ریخت

و آن کرده ها، به کار نیامد

سوزد دلم به رنج و شکیب

ای باغبان بهار نیامد

بشکفت پس شکوفه و پژمرد

اما، گلی ، به بار نیامد

خوشید چشم چشمه و دیگر

آبی به جویبار نیامد

ای شیر پیر بسته به زنجیر

کزبندت ایچ عار نیاید

سودت حصار و پیک نجاتی

سوی تو و آن حصار نیامد

زی تشنه کشتگتاه نجیبت

جز ابر ز هر بار نیامد

یکی از آن قوافل بر پا…

…ران گهر نثار ، نیامد

ای نادر نوادر ایام

کت فرو بخت، یار نیامد

دیری گذشت و چون تو دلیری

در صف کارزار، نیامد

افسوس ، کان سفاین حری

زی ساحل قرار نیامد

و آن رنج بی حساب تو درداک

چون هیچ ،در شمار نیامد

و ز سفله یاوران تو در جنگ

کاری بجز فرار نیامد

من دانم و دلت که غمان چند

آمد، ور آشکار نیامد

چندان که غم بجای تو بارید

باران به کو همسار نیامد ….


اخوان

جامعه فرهنگی، بار دیگر نا امید شد

محمد رضا نیک نژاد،روزنامه ی قانون،۲۸ مرداد ۹۲

( این نوشتار در اصل گفتگو بوده که روزنامه آن را به شکل یاداشت منتشر کرده است)

در خصوص عدم کسب رای اعتماد آقای نجفی از مجلس، به عنوان عضوی از جامعه فرهنگی می‌گویم که با توجه به سابقه مدیریت و کامیابی‌های دوران مدیریت ایشان، یک موج بزرگ حمایتی از سراسر کشور برای پشتیبانی از وی به منظور ایجاد تغییرات اساسی ایجاد شد که با امیدهای بسیاری همراه بود. اما اکنون فضایی که من بین فرهنگیان شاهدش هستم، فضای بهت و حیرت و ناباوری و ناامیدی است. نجفی مدیر قدرتمندی بود که همه امید داشتند در خصوص معیشت و منزلت معلمان و همچنین مشکلات بنیادی آموزش و پرورش تغییرات اساسی ایجاد کند و به جرات می‌گویم ، مجلس در واقع دست رد به سینه 90 در صد فرهنگیانی زد که به مدیریت نجفی و ایجاد این تغییرات مثبت امید بسته بودند.
جامعه فرهنگیان مطمئن است که شخصی به قدرتمندی ایشان برای تصدی این پست وجود نداشت. در این خصوص به کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس و شخص آقای زاهدی انتقاد زیادی وارد است، چرا که کارنامه مدیریت نجفی در آموزش و پرورش درخشان بود و ایشان از این کارنامه دفاع نکرد. گلایه جامعه فرهنگی از این افراد است که با نظام آموزش و پرورش و افرادی که در خصوص آن کاردان هستند، آشنایی دارند اما از جنبه‌های تخصصی کار نجفی دفاع نکردند. کمیسیون آموزش و تحقیقات باید پاسخگوی رفتارش باشد، چه در مورد آقای حاجی بابایی و حمایت‌هایی که از کارهای شتاب زده و آشفته او انجام داد و قدرت نداشت جلوی او را بگیرد، چه در مورد عدم دفاع از نجفی.

ادامه مطلب ...

بیانیّه ی شورای مرکزی کانون های صنفی فرهنگیان سراسر کشور

به نام خداوند جان و خرد

جای آن است که خون موج زند در دل لعل /زین تغابن که خزف می شکند بازارش

انتخاب آگاهانه ی جناب آقای دکتر روحانی به ریاست جمهوری در 24 خرداد 1392، موجی از نشاط و امید را در جامعه ی ایران به وجود آورد و معرّفی مدبّرانه ی فردی دانشمند، برنامه ریز و باشخصیّت برای وزارت آموزش و

پرورش توسط ایشان، این شادی و امید را در جامعه ی فرهنگیان کشور دو چندان نمود.

مدّت ها قبل از اعلام رسمیِ نامِ جناب آقای نجفی برای وزارت آموزش و پرورش، معلّمان کشور از طریق دیدار حضوری با نمایندگان مجلس، برگزاری جلسه با مسؤولان ستادهای انتخاباتی رئیس جمهور و بیان درخواست های خود از طریق رسانه های مختلف از جمله روزنامه ها، نشریّات، فضای مجازی و ... خواهان دعوت رئیس جمهور محترم از آقای نجفی برای وزارت آموزش و پرورش بودند.

ادامه مطلب ...

فرهنگیان ناخوشنود شدند

معلمان و فعالان صنفی فرهنگیان در انتقاد از رای ندادن نمایندگان به محمدعلی نجفی

گزارش روزنامه بهار،27 مرداد 92

نماینده‌ها رای ندادند، معلم‌ها دلخور شدند. یک ماهی که گذشت برای معلم‌ها و فعالان صنفی فرهنگیان روزهای پرکاری داشت. از روز مراسم تحلیف حسن روحانی در مجلس و اعلام‌شدن فهرست وزرای کابینه، فهرستی که نام محمدعلی نجفی برای وزارت آموزش‌وپرورش در آن آمده بود، جلسه پشت جلسه بود که با شرکت معلمان و فعالان صنفی آن‌ها در حمایت از نجفی برگزار شد، پیامک پشت پیامک بود که بین آن‌ها رد‌و‌بدل شد و نامه بود که پشت نامه در حمایت از او نوشته شد.

این‌ها ولی هیچ‌یک فایده‌ای نداشت. نماینده‌های مجلس به نجفی رای اعتماد ندادند و او از راه‌یافتن دوباره به ساختمان معروف خیابان قرنی بازماند. . خدشه به بارقه امید معلمان

ادامه مطلب ...

محمد علی نجفی : دوست داشتنی تر از پیش

مهدی بهلولی

روزنامه بهار،26 مرداد 92

این که نمایندگان مجلس،به هر دلیل،به محمد علی نجفی،نخستین وزیر پیشنهادی آموزش و پرورش دولت یازدهم رآی اعتماد ندادند،رخداد تلخی است که خاطره اش تا سال ها در یاد آموزگاران خواهد ماند. نجفی،بی گمان،یکی از توانمندترین مدیران آموزشی کشور،و دوست داشتنی ترین وزیر میان فرهنگیان است- که البته با دفاع جانانه و هوشمندانه ی خود در مجلس،به نزد فرهنگیان،از جایگاه بالاتری هم برخوردار شد. نشان و گواه درستی این سخنان،البته موجی است که در چند روز گذشته در میان فرهنگیان در پشتیبانی و هواداری از ایشان پدید آمد. نجفی با پذیرش مسئولیت سنگین وزارت خانه ی سخت نابسامان آموزش و پرورش کنونی،که از کاستی ها و کمبودهای مادی و مدیریتی در رنج است،چندی انگیزه بخش فرهنگیان گشت. گزینش نجفی،که شخصیتی است پخته،فهیم،کاردان و باسواد،نشانه ی اهمیتی دانسته شد که حسن روحانی برای آموزش و پرورش قائل است و به راستی که روحانی با گزینش نجفی،به گزینی خود را به نمایش گذاشت. ناگفته نماند که پشتیبانی شگفت انگیز فرهنگیان از وی،خبر از اندیشه ای می دهد که در میان فرهنگیان جاری است.

نجفی،برنامه های خود را در سیزده بند کلی به نگارش درآورد که در میان آنها،مواردی دیده می شود که از دلخواست های دیرینه ی بسیاری از فرهنگیان است : تبدیل مدرسه به اصلی‌ترین کانون تعلیم و تربیت و همچنین ارتقاء جایگاه‌ و نقش آن در توسعه جامعه محلی با افزایش تدریجی دامنه اختیارات متناسب با این کارکردها... طراحی نظام واگذاری اختیارات اداری و اجرایی در راستای کاهش تمرکز با تاکید بر تقویت نقش شورای آموزش و پرورش استان‌ها، مناطق و مدارس متناسب با مقتضیات آموزشی و افزایش کارآمدی شوراهای درون مدرسه (شورای معلمان، شورای دانش‌آموزی) و گروه‌های آموزشی با تفویض برخی از اختیارات اداره و مدرسه به آنان و فراهم آوردن زمینه مشارکت بیشتر ایشان در فرآیند تعلیم و تربیت... محقق ساختن دسترسی معلمان به تجارب خلاق و سازنده در ایران و جهان با استفاده از ظرفیت‌های فن‌آوری‌های نوین... برنامه‌ریزی برای اجرای بند ج ماده ۱۹ قانون برنامه پنجم در خصوص اجرای اصل ۱۵ قانون اساسی مبنی بر تقویت گویش محلی و ادبیات بومی در مدارسگسترش ارتباط و تعامل با تشکل‌های صنفی فرهنگیان و نهادهای مدنی و انجمن‌های علمی فرهنگیان و تقویت نقش و جایگاه آنها در فرایند تصمیم‌سازی و انتقال مطالبات،انتظارات و ایده‌های فرهنگیان به مدیریت آموزش و پرورش." ناگفته نماند که هم گزینش نجفی و هم برنامه های وی،هم سویی بالایی داشت با سخنان حسن روحانی در پیش از انتخابات ریاست جمهوری. و شگفت این که برخی نمایندگان مجلس،پنداری چنین نکته ی آشکاری را درنیافتند و به برخی از دیدگاه های مشترک نجفی و روحانی خرده ها گرفتند! برای نمونه حسن روحانی در تاریخ سیزدهم خرداد و در گفت و گو با پایگاه خبری آفتاب گفته بود : " من قبول دارم هر نظام اجتماعی و سیاسی‌ای تأکیدات ایدئولوژیک و سیاسی روی آموزش و پرورش دارد،ولی در کشور ما نگاه سیاسی و ایدئولوژیک به آموزش و پرورش خیلی شدید است. خیلی‌ها دوست دارند کاستی‌ها و ناکارآمدی‌ها در بقیه عرصه‌ها را با تغییر ذهنیت فرزندان مردم در مدارس جبران کنند. برخی فکر می‌کنند نظام آموزشی کارکرد اولش در خدمت دستگاه سیاسی بودن است،ولی این‌طور نیست. دولت و دستگاه سیاسی اگر در عرصه‌های دیگر ناکارآمد باشند،قادر نیستند از طریق آموزش تصور مردم را تغییر دهند و در سال‌های گذشته هم نتوانسته‌ایم این کار را انجام دهیم...این خیلی بد است که در نظام آموزش و پرورش ما به کلیه دست‌آوردهای علوم در زمینه تعلیم و تربیت،برنامه درسی و سایر حوزه‌های مرتبط با دیده شک و تردید نگاه می‌کنند گویی این‌ها هیچ نسبتی با آموزش و پرورش ایران ندارند. از یک طرف تمام دست‌آوردهای علوم تربیتی و برنامه‌ریزی درسی جدید جهان را نفی می‌کنند و از طرف دیگر به شدت بر طبل هوشمندسازی که دست‌آورد ابزاری و سخت‌افزاری دنیای جدید است می‌کوبند. این مسأله از سیاسی دیدن آموزش و پرورش ناشی می‌شود."

ادامه مطلب ...

پس از نجفی چه باید کرد؟

محمد رضا نیک نژاد،روزنامه ی آرمان،26 مرداد 92

محمد علی نجفی،وزیر پیشنهادی آموزش و پرورش نتوانست رای اعتماد نمایندگان را بدست آورد.گفتن این جمله ی ساده از سوی رییس مجلس،آب سردی بود که پس از چهار روز پر از نگرانی و دلواپسی،برآتشِ شور و امیدِ بسیاری از فرهنگیان کشور ریخته شد. معرفی نجفی به عنوان وزیر از سوی رییس دولت "تدبیر و امید" پیشکشی ارزشمندی بود که حکایت از درک درست رییس جمهور روحانی از دشواری های گذشته و آینده ی این وزارتخانه ی پر دردسر داشت. تجربه های گران سنگ و کم و بیش کامیاب،شخصیت پر نفوذ،دانسته های تجربی- آموزشی،جایگاه دانشگاهی و از همه ارزنده تر پشتیبانی بی مانند فرهنگیان،کنشگران و تشکل های صنفی از ایشان،امیدی فراگیر و ژرف،بر آغاز راهی به سوی پایان آشفتگی ها و سیاست زدی ها در گسترده ترین نهاد اجتماعی پدید آورده بود که شوربختانه با اعتماد نکردن نمایندگان به ایشان به ناگاه جای خود را به ناامیدی و سرخوردگی داد. فرهنگیان همواره از نداشتن وزیری قوی،توانمند و پر نفوذ در کابینه گلایه داشته و بسیاری از دشواری های سامانه ی آموزشی و بی توجهی فرادستان سیاسی به این نهاد - به ویژه در زمینه ی دستمزدها - را برآمده از این می دانستند که وزیر یا پیرو بی چون و چرای فرادستان است و یا در چانه زنی های درون کابینه برای پیشبرد خواسته های فرهنگیان،توجه چندانی را برنمی انگیزد. از این رو معرفی نجفی به عنوان وزیر آموزش و پرورش بسیار به آرمان های فرهنگیان نزدیک بود. شوربختانه مجلس و نمایندگانش نتوانستند این بزنگاه تاریخی-نزدیکی و کم شدن فاصله ی میان فرادستان آموزشی و فرهنگیان- را با رای خویش قدر بنهند و از زمینه ی فراهم شده برای دگرگونی های بنیادین و شایسته بهره نگرفتند و سامانه ی آموزشی،دانش آموزان،خانواده ها،فرهنگیان و کشور را از آن محروم نمودند.دکتر نجفی در جایی از دفاع خویش در مجلس، ورودش به کارزار وزارت را پافشاری رییس جمهور و درخواست معلمان دانست. نگارنده به سهم خویش به عنوان یک فرهنگی از ورود ایشان و ارائه ی برنامه هایی پیشرو و گره گشا برای فراگیر ترین وزارتخانه کشور سپاسگزاری می کنم. و امیدوارم دولت در جایی از ایشان بهره بگیرد که نزدیک ترین فاصله را با آموزش و پرورش داشته باشد.

اما با رای نیاوردن دکتر نجفی در مجلس،منتقدان رییس جمهور اجازه ی آزمودن کلید"تدبیر" برای باز نمودن قفلِ آموزش و پرورش را به ایشان ندادند و این قفل همچنان بسته است. اما امروز چه باید کرد؟ رییس جمهور،فرهنگیان و کنشگران صنفی چه راهی پیش رو دارند؟

ادامه مطلب ...

بازی برد- برد محمد علی نجفی

مهدی بهلولی،روززنامه ی آرمان،26 مرداد 92

نمایندگان مجلس به محمد علی نجفی،وزیر پیشنهادی آموزش و پرورش دولت یازدهم رآی اعتماد ندادند اما این رآی،بی گمان چیزی از ارزش ها و شایستگی های وی کم نخواهد کرد. در میان وزیران پیشنهادی،اگر بخواهیم کسی را برگزینیم که در بدنه ی وزارت خانه ی مربوطه،بیشترین هوادار را داشته و دارد،بی شک نجفی یکی از جدی ترین گزینه هاست. البته خود نمایندگان مجلس هم درستی این سخن را می پذیرند اما شمار چشمگیری از آنها بر این باورند که نجفی اگر به وزارت برسد آموزش و پرورش را سیاسی اداره خواهد نمود و از این رو با رویکردی "سیاسی" به ایشان رآی ندادند! دراین میان البته نقش کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس – که همانگونه که نجفی هم گفت نظرشان بر کس دیگری بود - پررنگ می نماید. با این رو اما محمد علی نجفی،با دفاع جانانه و هوشمندانه ای که از خود کرد بی گمان بیش از پیش در دل های فرهنگیان جای گرفت و وارد یک بازی برد- برد شد.

از سوی دیگر،فرهنگیان نیز با هواداری به هنگام و فراگیر از نجفی- که به اعتراف بسیاری،انسانی است فرهیخته،توانمند و روشن نگر- هم سخن از دلخواست های خود گفتند و آنچه در زیر پوست مدرسه ها می گذرد را نمایان ساختند،و هم نشان دادند که به عنوان بخشی از طبقه متوسط ایران،نسبت به دگرگونی های کاری و زندگی شان بی تفاوت نیستند و به درستی می دانند که چه اندیشه ای فراخور آموزش و پرورش کنونی ایران است. پس ورود نجفی به این گستره،هم برای خود ایشان بازی برد بود و هم برای فرهنگیان؛البته برای مجلس نیز می توانست باشد که نشد!

ادامه مطلب ...