گریز از مدرسه برای پیشواز از نوروز

محمد رضا نیک نژاد،روزنامه آرمان،27/12/92

(این یاداشت با حذف بخش هایی از آن در روزنامه به چاپ رسید)

روزهای پایانی سال 91 را می گذرانیم و خود را برای ورود به سال 92 آماده می سازیم. در روزهای واپسین سال، شتاب،سراسیمگی و شادی از سر و روی شهر و خیابان و مردم می بارد. سرآمد این بی تابی و شادمانی مدرسه ها و دانش آموزان هستند. بچه ها به خاطر سن و سالشان و سرزندگیِ نهفته در جانشان،بیش از هر گروه سنی دیگری چشم براه آغاز بهار و آیین های وابسته به آنند. آنها برای روزهای دید و بازدید و سفرهای نوروزی، پول های عیدی و جشن و شادمانی فامیلی لحظه شماری می کنند. از این رو در روزهای پایانی سال،اداره مدرسه ها از دشوارترین کارهای آموزشی روزمره است و آموزگاران و معاونان پر دردسر ترین روزهای سال آموزشی را می گذرانند. از آوردن ترقه و ترکاندن آن در گوشه ای از مدرسه بگیر،تا غیبت های پر شمار دانش آموزان و بی انگیزگی آموزگاران برای آمدن به مدرسه و تلفن های پی در پی مسئولان اداری- برای جلو گیری از تعطیلی زود هنگام مدرسه- آرامش و روند همیشگی مدرسه را آشفته و بی سامان می کند. اما آنچه که در این میان بیشتر به چشم می آید،بی انگیزگی دانش آموزان و آموزگاران برای آمدن به مدرسه است. در این روزها پیگیری معاونان برای آمارگیری از بچه ها افزایش می یابد و پس از سرشماری دانش آموزان،به خانواده ها تلفن می زنند و فرزندان غایب آنها را به زور به مدرسه می کشانند. در این روزهای بحرانی،برخی مدیران آزمون های هماهنگ برگزار می کنند و با تراساندن بچه ها از تاثیر نمرات این آزمون ها بر ارزشیابی سالانه،آنها را وادار به حضور در مدرسه می نمایند. این روش ها و برنامه ها ادامه می یابند تا این رسم نانوشته ی دیرپا- یعنی تعطیلی زود هنگام مدرسه ها- بگذرد. اما چرا آغوش دانش آموزان و آموزگارانشان همواره بر تعطیلی ها گشوده است؟

محمد رضا نیک نژاد،روزنامه آرمان،27/12/92

(این یاداشت با حذف بخش هایی از آن در روزنامه به چاپ رسید)

روزهای پایانی سال 91 را می گذرانیم و خود را برای ورود به سال 92 آماده می سازیم. در روزهای واپسین سال، شتاب،سراسیمگی و شادی از سر و روی شهر و خیابان و مردم می بارد. سرآمد این بی تابی و شادمانی مدرسه ها و دانش آموزان هستند. بچه ها به خاطر سن و سالشان و سرزندگیِ نهفته در جانشان،بیش از هر گروه سنی دیگری چشم براه آغاز بهار و آیین های وابسته به آنند. آنها برای روزهای دید و بازدید و سفرهای نوروزی، پول های عیدی و جشن و شادمانی فامیلی لحظه شماری می کنند. از این رو در روزهای پایانی سال،اداره مدرسه ها از دشوارترین کارهای آموزشی روزمره است و آموزگاران و معاونان پر دردسر ترین روزهای سال آموزشی را می گذرانند. از آوردن ترقه و ترکاندن آن در گوشه ای از مدرسه بگیر،تا غیبت های پر شمار دانش آموزان و بی انگیزگی آموزگاران برای آمدن به مدرسه و تلفن های پی در پی مسئولان اداری- برای جلو گیری از تعطیلی زود هنگام مدرسه- آرامش و روند همیشگی مدرسه را آشفته و بی سامان می کند. اما آنچه که در این میان بیشتر به چشم می آید،بی انگیزگی دانش آموزان و آموزگاران برای آمدن به مدرسه است. در این روزها پیگیری معاونان برای آمارگیری از بچه ها افزایش می یابد و پس از سرشماری دانش آموزان،به خانواده ها تلفن می زنند و فرزندان غایب آنها را به زور به مدرسه می کشانند. در این روزهای بحرانی،برخی مدیران آزمون های هماهنگ برگزار می کنند و با تراساندن بچه ها از تاثیر نمرات این آزمون ها بر ارزشیابی سالانه،آنها را وادار به حضور در مدرسه می نمایند. این روش ها و برنامه ها ادامه می یابند تا این رسم نانوشته ی دیرپا- یعنی تعطیلی زود هنگام مدرسه ها- بگذرد. اما چرا آغوش دانش آموزان و آموزگارانشان همواره بر تعطیلی ها گشوده است؟

مدرسه ها و روش های آموزشی جاری در آنها بسیار نا کارآمد و خسته کننده اند. درونمایه های آموزشی از زندگی روزمره دانش آموزان بسیار دور است. بخاطر وادار نمودن نوآموزان برای ماندن در دورِ آموزش و یادگیری،کتاب های آموزشی و درونمایه های آنها،سطح آزمون ها در سنجش با بسیاری از کشورها دشوارتر است و پیامد این دشواری، روگردانی دانش آموزان و بی انگیزگی آنها در یادگیری این درونمایه هاست. شمار فراوان دانش آموزان در هر کلاس پیامدی جز نبود تمرکز روی مفاهیم درسی ندارد و دانش آموز در هر زمانی آماده گریز از یکنواختی محیط و آسودگی از خستگی ناشی از درونمایه های بی پیوند با زندگی حال و آینده اش است. کمبود فضاها و ابزارهای آموزش،آزمایشگاه و کارگاه،نشستن در کلاس های رنگ و رو رفته و میز ونیمکت های تنگ و کثیف،طولانی بودن زنگ ها و فشار برای به پایان رساندن درس در زمان پیش بینی شده،نبود زمان و امکانات ورشی- به عنوان پر کشش ترین درس در دوران آموزش- مدیریت های پادگانی و تحکمی که کمترین برون روی از چارچوب های نوشته و نانوشته کلاس و مدرسه را به شدت سرکوب می کند و دانش آموز حتی در آشکارترین ترین حقوق فردی- یعنی برگزیدن نوع پوشش- آزاد نیست،رفتارهای گروهی بیرون از کنترل در روزهای جشن های ملی و آیینی و دردسرهای پس از آن،موجب کاهش این مراسم شده و بجایش آیین های غم افزا- که دانش آموزان در آنها کنترلی درونی دارند- به شدت پیگیری و اجرا می شود و .... از مدرسه و کلاس،جایی خسته کننده پدید آورده که گریز از آن را ناگزیر می سازد.

گرفتاری های اقتصادی- صنفی فرهنگیان و بی اعتنایی فرادستان به نارضایتی های ناشی از آن،پایین بودن میزان دستمزدها نسبت به تلاش های آموزشی و سر و کله زدن با دانش آموزان گریزان و بی انگیزه،برابر بودن تلاش ها و کوشش از سویی و شانه خالی کردن و گریز از کار،از سوی دیگر،بی نتیجه ماندن تلاش های آموزشی و نا امیدی از دگرگونی های ژرف آموزشی- رفتاری در دانش آموزان،نا کارآمدی ساختار ارزشیابی سالانه ی فرهنگیان- در بسیاری از مدرسه ها امتیازهای معلم نمونه شدن،یا دوره ای است تا همه از آن بهره ببرند و یا مدیر به شکلی سلیقه ای دوستان و نزدیکان خویش را در اولویت بهرمندی قرار می دهد- والبته این امتیازها آنقدر بی ارزشند که چندین سال است فرهنگیان برای به دست آوردن آنها انگیزه ای ندارند- در گیری و دل مشغولی بسیاری از فرهنگیان با شغل های دوم و سوم و گذاشتن انرژی بیشتر برای آن و .... سبب کاهش انگیزه آنها برای پیگیری فرایندهای آموزشی شده و کار بیهوده موجب گریز از مدرسه و آموزش شده است.

جدای از ناخرسندی اقتصادی فرهنگیان که سال هاست گوش شنوایی برای آن یافت نشده است. اما فرادستان آموزشی در این روزهای پایانی سال می توانند با برگزاری جشن و مراسم ملی،خود سر رشته کارها را به دست گیرند و با تخلیه آرام و حساب شده انرژی دانش آموزان،آنها را برای حضور در مدرسه تشویق نمایند و بیش از روزهای دیگر در پی فراهم نمودن فضایی شادی زا و پر کشش باشند. در این روزها می توان دانش آموزان را در برگزیدن نوع پوشش آزاد گذاشت و با تمرکز بر برگزاری مسابقه های ورزشی،اجرای نمایش و موسیقی و رفتن به اردوهای فرهنگی-آموزشی و ... به پیشواز نوروز و سال نو رفت. با این کارها هم بر روی چهره پنهان آموزش یعنی آموزش های شهروندی و جامعه پذیری دانش آموزان روزنی می گشاییم و هم از تعطیلی زود هنگام مدرسه و آموزش جلو گیری خواهد شد.

نظرات 1 + ارسال نظر
جوادی دوشنبه 28 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 03:48 ب.ظ

شیرین نوشته اید جناب نیک نژاد موفق باشید......

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد