آموزش و پرورش ،جامعه و زندگی

عزت اله مهدوی،دبیر فلسفه،شماره ۷۷ دو ماهنامه ی چشم انداز ایران، اسفند ۹۱ و فروردین۹۲

بازخوانی سرگذشت پر ماجرای تعلیم و تربیت در میان اقوام و ملل و تمدنهای گوناگون،عبرت آموز است. اگر جامعه ای برای تربیت آحاد خود برنامه ای منسجم و منظومه ی فکری پر جاذبه و غنی آماده نکرده باشد،در مدت زمان کوتاهی محکوم به سقوط خواهد بود. زیرا تشتت و گسست فرهنگی وعدم سلامت نهادهای اجتماعی و به تبع،از بین رفتن تفهیم و تفاهم در جامعه،موجبات از هم پاشیدگی را فراهم می نماید. جامعه از طریق تعلیم و تربیت افراد،حیات و بقاء خود را تضمین می نماید. اگر نتوانیم موجودیت فرهنگی و اجتماعی خود را از طریق آموزش و پرورش به نسلهای بعد منتقل کنیم و همواره در گیر دعوای "پدران و پسران"(1) باشیم یا باید فرزندان را با اِعمال قوه ی اجبار در مسیر اطاعت نگه داریم و یا شاهد سیکل معیوب تغییرات خلق الساعه باشیم.

قبل از ادامه بحث ، باید یادآور شد که آموزش و پرورش را نباید در یک دستگاه اداری مرسوم خلاصه کرد . تمامی نهادهایی که به نحوی در مسیر القاء و آموزش اموری هستند که طریقه سلوک و شکل گیری فرد را در مواجهه با اجتماع در همه ابعادش و زندگی با تمامی تنوعش آماده می کنند- بطوری که فرد قادر می شود مناسبات موجود و معهود را بفهمد و از روش معمول و شناخته شده و قابل فهم بوسیله ی دیگران عمل نماید - در این راستا قرار می گیرند. علاوه بر آن تعلیم و تربیت مختص سن خاص و مرحله خاصی از عمر انسان نیست. فرایندی مادام العمری است،اما هر زمان با مقتضیات خاص خود. بنا بر این ما می توانیم هم از آموزش کودکان سخن برانیم و هم از آموزش بزرگسالان. هم دستگاه آموزش و پرورش را دخیل بشماریم و هم نهادهای دیگر مدنی را( رسانه ها و...).

در این مقاله مختصر و به ضرورت،فقط به دستگاه آموزش و پرورش می پردازیم و انحصاراً طیف دانش آموز را مدّ نظر قرار می دهیم.

عزت اله مهدوی،دبیر فلسفه،شماره ۷۷ دو ماهنامه ی چشم انداز ایران، اسفند ۹۱ و فروردین۹۲

بازخوانی سرگذشت پر ماجرای تعلیم و تربیت در میان اقوام و ملل و تمدنهای گوناگون،عبرت آموز است. اگر جامعه ای برای تربیت آحاد خود برنامه ای منسجم و منظومه ی فکری پر جاذبه و غنی آماده نکرده باشد،در مدت زمان کوتاهی محکوم به سقوط خواهد بود. زیرا تشتت و گسست فرهنگی وعدم سلامت نهادهای اجتماعی و به تبع،از بین رفتن تفهیم و تفاهم در جامعه،موجبات از هم پاشیدگی را فراهم می نماید. جامعه از طریق تعلیم و تربیت افراد،حیات و بقاء خود را تضمین می نماید. اگر نتوانیم موجودیت فرهنگی و اجتماعی خود را از طریق آموزش و پرورش به نسلهای بعد منتقل کنیم و همواره در گیر دعوای "پدران و پسران"(1) باشیم یا باید فرزندان را با اِعمال قوه ی اجبار در مسیر اطاعت نگه داریم و یا شاهد سیکل معیوب تغییرات خلق الساعه باشیم.

قبل از ادامه بحث ، باید یادآور شد که آموزش و پرورش را نباید در یک دستگاه اداری مرسوم خلاصه کرد . تمامی نهادهایی که به نحوی در مسیر القاء و آموزش اموری هستند که طریقه سلوک و شکل گیری فرد را در مواجهه با اجتماع در همه ابعادش و زندگی با تمامی تنوعش آماده می کنند- بطوری که فرد قادر می شود مناسبات موجود و معهود را بفهمد و از روش معمول و شناخته شده و قابل فهم بوسیله ی دیگران عمل نماید - در این راستا قرار می گیرند. علاوه بر آن تعلیم و تربیت مختص سن خاص و مرحله خاصی از عمر انسان نیست. فرایندی مادام العمری است،اما هر زمان با مقتضیات خاص خود. بنا بر این ما می توانیم هم از آموزش کودکان سخن برانیم و هم از آموزش بزرگسالان. هم دستگاه آموزش و پرورش را دخیل بشماریم و هم نهادهای دیگر مدنی را( رسانه ها و...).

در این مقاله مختصر و به ضرورت،فقط به دستگاه آموزش و پرورش می پردازیم و انحصاراً طیف دانش آموز را مدّ نظر قرار می دهیم.

1 – تعلیم و تربیت

در تعریف تعلیم و تربیت ،اتفاق نظر منسجمی وجود ندارد(2). بعضی آن را انتقال معلومات و مهارتها و عده ای آن را تشکیل عادات و صفات معین و پاره ای آشکار کردن استعداد ها و به تعبیر دیگر فعلیت بخشیدن به استعداد ها شمرده اند. گروهی این تعاریف را کافی ندانسته و گفته اند تعلیم وتربیت یعنی آماده کردن فرد برای زندگی در یک جامعه معین و اینکه فرد را با آداب و رسوم و عقایدی و افکاری آشنا کنیم که مطلوب آن جامعه است. عده ای از صاحب نظران نیز با ذکر جنبه های مختلف رشد شخصیت فرد (جنبه بدنی ، عقلانی ،عاطفی ، اجتماعی ، دینی ، هنری و اخلاقی ) و ملاحظه آن در تعاریف خود،و نیز تاکید بر رشد قوه قضاوت صحیح،به این مباحث غنای بیشتری بخشیده اند. تذ کر این نکته خالی از فایده نیست که ما در تعریف تعلیم و تربیت باید تحولات تاریخی و اجتماعی را در نظر بگیریم. تعریفات در خلاء انجام نمی پذیرند و مناسبات اجتماعی و انسانی در کار دگرگونی آنها فعالند. اما به هر صورت این گزاره ها فضای مناسب تفهیم وتفاهم و نیل به مقصود را فراهم می آورند.

2 – فرهنگ و جامعه

در تعریف فرهنگ نیز با انبوهه ای از مفاهیم مواجه ایم. بعضی آن را شامل کلیه رفتارهایی می دانند که در زندگی اجتماعی آموخته شده و از طرق گوناگون بین نسلها انتقال یافته است. لذا بر زبان، هنر،علم،حکومت،اخلاق،مذهب،حتی راهها و روشهای زندگی،امور تکنیکی و حتی صنعتی،ساختمانها،ابزار و وسایل و طرحهای ارتباطی و اشیاء و...دلالت می کند. در مفهوم فرهنگ ،عقاید،افکار،آرزوها،مهارتها،آداب و رسوم و امور مربوط به ذوق زیبایی شناسی نیز دخیل و مطرح است. اگر جامعه را متشکل از افرادی بدانیم که با هم زندگی می کنند و بر اساس دغدغه های مشترک فعالیت می نمایند،هدفهای مشترک دارند و نوعی تقسیم کار در بین آنها صورت پذیرفته و افکار و عواطف بین آنها مبادله می شود و همواره نسبت به هم نوعی احساس همدردی دارند. روابطشان به شکل نهادها و موسسات اجتماعی خاص ظاهر شده است. در این صورت بین فرهنگ و اجتماع نسبتی وثیق مشاهده می کنیم، گویی فرهنگ روح و جامعه جسم است.(3 )

3 – آموزش و پرورش و فرهنگ

صاحب نظران سه وظیفه عمده را در این باره به عهده دستگاه تعلیم و تربیت گذاشته اند(4 ) :

الف – فهم میراث فرهنگی ب- ارزش سنجی میراث فرهنگی ج- توسعه و پیشرفت میراث فرهنگی

آموزش و پرورش نه تنها باید میراث فرهنگی جامعه را انتقال دهد بلکه باید آن را تفسیر و حتی به زبان قابل فهمِ طالبینش ترجمه نماید . مدارس در گذار دائمی فهم و ارائه احساسات و افکار جامعه و نظام مطلوب ارزشها باید فعالیت نمایند . علاوه بر آن می بایست فضایی از فکر و اندیشه ایجاد شود تا دانش آموزان بتوانند به نوعی از نظام انتقادی دست یابند تا این میراث را در معرض آزمایش و ارزش سنجی قرار بدهند. اگردانش آموزان را نتوانیم به شیوه های درست و علمی به مهارتهایی برای سنجش و ارزیابی میراث فرهنگی جامعه مجهز کنیم، در حقیقت آنها را ناتوان بار آورده ایم. شک نکنیم که اطاعت کورکورانه مانع رشد و تعالی افراد جامعه است. اگر وظیفه مدارس را فقط این بدانیم که در کار انتقال میراث فرهنگی فعالیت نمایند، حالت رکود و روز مرگی را به آنها تحمیل کرده ایم. مدارس باید توان باز تولید ارزشها و هنجارها را در فضایی آزاد و خلاق به محصلان خود بدهد.

4 – چالشهای پیش روی آموزش و پرورش

آموزش و پرورش در شرایط فعلی – اگر نگرانی از بودجه، امکانات و تجهیزات، نیروی کارآمد و اقبال مساعد اجتماعی نداشته باشد- با چالشهای بزرگی مواجه خواهد بود که برشمردن آنها در این مختصر نمی گنجد، لذا به دو مورد مهم که گریبانگیر آن است و مسئولین این دستگاه بزرگ نیز در دامن زدن به آنها به صورت فعال عمل کرده اند اشاره می نمایم :الف – در آمدن به صورت یک سازمان نگهبان،که نوع خاصی از تفسیرها را از تعلیم و تربیت ارائه و اجرا می کند که در دراز مدت و یا حتی میان مدت ارتباط معقولی با وضعیت فکری و ارزشی جامعه ندارد و تفهیم و تفاهمش از بین می رود یا ضعیف می شود. وقتی آموزه های مدرسه هیچ تناسبی با وضعیت بالفعل جامعه نداشته باشد به مرورزمان انضباط و روابط خشکِ بی هدف شکل می گیرد. آیا محصول این نظام تعلیم وتربیت در نهایت ایجاد مصرف کنندگان منفعل نخواهد بود؟

ب – ایجاد رابطه ی مدرسه - مهارت شغلی،نیز یکی از چالشهای بزرگ آموزش و پرورش است. دستگاه تعلیم و تربیت جامعه اگر کفه ترازوی تربیت را به نفع بازار کار سنگین کند – که این از ویژگی های کشور هایی است که از بیکاری با نرخ بالا رنج می برند و در صدد بر می آیند که با ایجاد شیب های مختلف در سر راه تحصیل دانش آموزان، آنها را به سمت کسب مهارتهای فنی و حرفه ای سوق دهند. ما می دانیم که پرورش کارگران نیمه ماهر مشکل بیکاری و اشتغال را حل نمی کند. به کار افتادن موتور تولید در جامعه منوط به شرایط خاص برنامه ریزی در سطح ملی توام با برآورد میزان نیاز به کارگران ماهر و نیمه ماهر و تکنیسینها و مهندسان است وقتی چنین برآوردی صورت نگرفته، هدایت بی رویه دانش آموزان،در آینده مشکلات مصیبت باری متوجه جامعه می کند. وقتی مشاهده کرده اند سیل فارغ التحصیلان رشته های فنی و نظری در بازار کار جذب نشده اند ازحرکت بخش عظیم دیگر ممانعت کرده به مراکز کاردانش رانده شده اند و لو به قیمت عدم احراز شرایط قبولی در پایه عمومی.

5 – آموزش و پرورش و آسیب های اجتماعی

هرجامعه ای طبعاً با مشکلات و معضلات مختلفی دست به گریبان است. بخشی از این مشکلات به صورت طیفی قابل مشاهده در می آیند که در پایین ترین نقطه آن، شکوفا نشدن استعدادها در ابعاد مختلف فردی و اجتماعی و اتلاف قابلیتها تا بالاترین سطح که ارتکاب فعال جرایمی از قبیل خشونت علیه شخص و سرقت و کلاهبرداری و بطور خلاصه جرایم قابل گزارش و اعمال مجازات. در لابلای این طیف رد پای جرایم بدون تعرض به فرد دیگر از قبیل سوء مصرف مواد مخدر و...نیز پیداست.

در نشریه شماره 41 یونسکو با عنوان "آموختن برای زیستن " این عبارت به چشم می خورد:" از آنجا که تعلیم و تربیت دستگاه فرعی جامعه است، الزاماً خصیصه های اصلی جامعه را منعکس می کند" و می افزاید:" واقعیتها ثابت می کند که تضاد های موجود در نظام های اجتماعی و ناتوانی نسبی نظام های آموزشی لازم و ملزوم یکدیگرند.(5 (

بی شک جامعه متاثر از نظام تعلیم و تربیت است. اما نه به این معنا که وضعیت جامعه تاثیری بر نظام تعلیم و تربیت ندارد. رابطه دو طرفه است . برای بهبود وضعیت فرهنگی و اجتماعی در جامعه باید از ایجاد و توانمندی دستگاه تعلیم و تربیت حمایت جدی کرد اما اگر بخواهیم یک نظام کارآمد و موثر آموزشی داشته باشیم باید در مسیر بهبود شرایط و وضعیت نهادهای مدنی جامعه تلاش نماییم. معضلات اجتماعی،رمق آموزش و پرورش را می گیرد. علاوه بر درک عمیق این مسئله و کاربست صحیح عناصر و عوامل مرتبط با آن،ما نیازمند همدلی و اِعمال این حقیقت هستیم که نباید بر پایه ی الگو های از پیش تعیین شده در دایره روشها و نیازمندی ها و مقولات ( که ته گوری)،در کار آماده سازی فرزندان برای نوعی زندگی خاص محدود شویم. در فعالیت های آموزشی نه تنها "اکنونِ" محصلان باید مدّ نظرمان باشد بلکه "آینده"ی آنها در سراسر زندگیشان در نظر آورده شود. ما در دستگاه تعلیم تربیت رسمی خود نه فقط باید به دنبال ایجاد" موفقیت" باشیم بلکه باید تمهیداتی نیز برای" نگهداشت" این موفقیت بیندیشیم.

دستگاه تعلیم و تربیت کشور ما اسیر" نتایج "است. البته هر دوره ی این نتایج هم در سایه برنامه بازار کار و غول کنکور ورودی دانشگاه ها به سر برده است. آموزشهای ما نیز معطوف به این نتایج همواره از" فرایند"ها و رصد دقیق نقاط کور تربیتی وامانده است. ما هنوز سیستم دفتری و اداری منظمی درپیگیری مسائل تربیتی و انضباطی در مدارس نداریم. نمره انضباط در مدارس تابعی از سلیقه کادر اجرایی مدرسه است و نمره دقیقی نیست و ما می بایست از بیست سال قبل به وضعیتی مبتنی بر" کیفیت "در این مورد می رسیدیم تا در ارزیابی ها از رفتار محصلان به جای نمره "کمّی" از یک تا بیست،گزارشی از فعالیتها و رفتارهای تفسیر شده داشته باشیم . هنوز در پرونده محصلان جای آن خالی است. آموزش بر اساس محفوظات،شرایط را برای ایجاد عادات نیکو و پایدار نمودن صفات اخلاقی و سجایای انسانی تنگ نموده است. اگر ساعات فعالیت یک مدرسه را مورد بررسی قرار دهیم چند درصد آن اختصاص به "تربیت" به معنای واقعی کلمه دارد؟ البته ما می پذیریم که جامعه نباید تمامی اختیارات آموزشی را به یک نهادی تفویض کند که به صورت سلسله مراتبِ عمودی اداره می شود که به مرور زمان به حاشیه رانده شده است و صورتی متمایز از درون جامعه به خود گرفته است . نقش نهاد های اجتماعی،انجمن ها،سندیکا ها،گروهها،اجتماعات محلی و سازمانهای واسط بین دستگاه رسمی آموزش و دیگر نهاد های سهیم را،نباید فراموش کرد.

نا گفته پیداست که عدم کارایی موثر مدرسه در کاهش آسیب های اجتماعی ریشه در کجا دارد. ما محصلان را برای زندگی اجتماعی موجود و محسوس آماده نمی کنیم و اساساً دستگاه آموزش و پرورش فعلی برای چنین کاری طراحی نشده است. کتاب های درسی،کمترین ارتباط را با محیط زندگی بچه های ما دارد. معلمان و مربیان نیز برای چنین ماموریتی آموزش منسجم ندیده اند. سهل است ما برای لحظات بحرانی که جان محصلانمان به خطر می افتد نیز از آموزش مناسب بر خوردار نیستیم. کمترعوامل نیروی اداری و تربیتی مدرسه ای سراغ داریم که آموزش موثری درباره روشهای مقابله صحیح در مرحله اول و فوری با جرایم داشته باشند. ما جدای از آرمان پردازی در مدارس و ارائه چشم اندازهای دور از دسترس،نیازمند طرحهای امتحان شده و کارشناسی شده در مقابله با گسترش ناهنجاریهای اجتماعی و آفات سلوک جمعی محصلان هستیم . تا قبل از دچار شدن به فجایع غیر قابل جبران باید در این زمینه فعالیت جدی کرد.

6- آموزش و پرورش و آماده کردن افراد جهت زندگی اجتماعی

بی شک در مدارس در این جهت فعالیت هایی صورت می گیرد : در لابلای سخنرانی ها،در موقعیت هایی از گریز درسی به موضوعی و عمدتا در شرایطی که محصل مرتکب فعلی می شود که مستلزم نصیحت و مشاوره است. حال آنکه اگر افراد بخواهند بطور موثر و فعال در زندگی اجتماعی شرکت کنند باید به صورت علمی و تمرین عملی واجد شرایط و صلاحیتهای خاصی بشوند. به عبارت دیگر تا افراد مهارتها و عادات معینی را در خود رشد ندهند چگونه می توانند در وضعیتی قرار بگیرند که یک زندگی توام با سلامتی و موفقیت ومعنویت را سپری کنند؟ یاد آوری این صلاحیتها و مهارت ها محتاج یک بحث مستوفای دیگری است . به اختصار به ذکر بعضی از آنها می پردازیم.

- بخشی از این صلاحیت ها :

الف – مهارتهای ارتباطی ( سخن گفتن،نوشتن،گوش دادن و...) دانش آموزان ما باید بتوانند مقاصد خود را به زبان جامعه بیان کنندو گفته های دیگر هم نوعان خود را بفهمند .

ب – مهارت در بکار بردن روشهای علمی و حل مسائل زندگی با استفاده از علوم مختلف

ج – مهارت برای فهم تاریخ ملل مختلف

د- مهارت لازم برای حفظ سلامت جسمانی و روانی و مدیریت احساسات و عواطف

ه- مهارت برای پیدا کردن استعدادها ی خود در زمینه شغلی. آموزشگاه ها را از آزمایشگاهها و کارگاه های مناسب تهی کرده ایم. امروزه کمتر درسی داریم که اوقاتی از کلاس را در آزمایشگاه بگذرانند. و این فاجعه ی نظام تعلیم و تربیت ماست .

و- مهارتهای لازم جهت اجرای وظایف مدنی

دیگر وقت آن رسیده است که متناسب با شرایط سنی و مقاطع تحصیلی فرزندانمان، به روشهای زیبنده و موثر، مقررات و ضوابط مربوط به زندگی اجتماعی را به آنها بیاموزیم .محصلان ما باید شناخت درستی از مشارکت مدنی داشته باشند. گنجاندن یک درس تئوری و آن هم حاشیه ای کفایت نمی کند. باید این حقیقت در متن فعالیت مدرسه ها گنجانده شود. با شرکت دادن آنها به صورتی موثر در فعالیت های اجتماعی و ایجاد موقعیت های مناسب آموزشی،امکان یادگیری مفید و کار آمد را برایشان فراهم کنیم. محصلان ما باید در گردشهای علمی،بازدید از موسسات اجتماعی،سیاسی و اقتصادی شرکت کنند. در حال حاضر نوعی انزواء بر آنها حاکم است. مسئولین ذیربط باید تئوری زندگی در انبوهی از نهاد های مدنی را فراهم نمایند. محصلان باید بتوانند در مدار قدرتمند رسانه های فعال زندگی کنند. هم با آنها تعامل داشته باشند و هم اصالت فرهنگی خود را حفظ کنند. فرزندان خود را برای زندگی آماده کنیم.

منابع ومآخذ:

1-اشاره به کتاب "پدران و پسران" تورگنیف. که تضادهای نسل کهن و نو را باز می نماید.

2-برای تعاریف مربوط به تعلیم وتربیت رجوع نمایید به : شریعتمداری ، علی ، اصول و فلسفه تعلیم وتربیت ، انتشارات امیر کبیر، تهران ، 1364

3- "فرهنگ نظام ثابت و ریشه دار عمل و رفتار و اندیشیدن یک یا چند قوم است ". داوری اردکانی ، رضا، فرهنگ ،خرد و آزادی، نشر ساقی، تهران ،1378، صص 245

4- شریعتمداری، علی، جامعه و تعلیم وتربیت ( مبانی تربیت جدید )، چاپخش ، تهران ،1353

ونیز: شا دمان ، فخرالدین ، تراژدی فرنگ ، کتابخانه طهوری ، تهران ،1346

5- یونسکو، نشریه شماره 41 ، آموختن برای زیستن ، موسسه انتشارات امیر کبیر ، تهران ، 1356،صص 135به بعد.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد