آموزش و پرورش در اولویت چندم است؟

محمدرضا نیک نژاد،روزنامه آرمان،19 اسفند 93

(این یاداشت در اصل گفتگوی خبرنگار محترم روزنامه با من بوده است)

 مرتضی حاجی وزیر پیشین آموزش و پرورش اعلام کرده که جامعه فرهنگیان که بسیار شخصیت‌های دلسوز و زحمتکش و خردورزی هستند، باید این واقعیت را احساس کنند که خزانه دولت در واقع به اندازه کافی که رضایت همه را بتواند، تامین کند، موجودی ندارد. متاسفانه کاهش قیمت‌ نفت که از اصلی‌ترین منابع درآمدی کشور است، مشکلات  بودجه را تشدید کرده است.

به نظرمی‌رسد که مشکلات آموزش و پرورش به ویژه در بعد اقتصادی خیلی نگاه دولتی و مجلسی ندارد زیرا فرهنگیان همیشه مشکلات و نگرانی‌های  اقتصادی داشتند و با آمدن و رفتن دولت‌ها و مجلس‌ها این گره‌ها چندان باز نشده است. متاسفانه با توجه به اهمیت و نقشی که آموزش و پرورش در توسعه اجتماعی و اقتصادی ایفا می کند، جایگاه  و حد و اندازه فراخور خودش را ندارد. بودجه آموزش و پرورش در سال گذشته 21 هزار میلیارد تومان بوده و بودجه امسال کمی بیشتر از 24 هزارمیلیارد تومان  شده است اما بنابر گفته خود مسئولان سال گذشته حدود 5 هزار میلیارد تومان کسری بودجه داشتند پس در روز نخست فروردین سال 94 ، 2‌هزار میلیارد تومان کسری بودجه خواهیم داشت! افزون بر این با توجه به اینکه به گفته مسئولان  99درصد  بودجه آموزش و پرورش صرف پرداخت‌ دستمزدها می‌شود و درعین حال می‌بینیم که اعتراضات، کم کاری‌ها و مدرسه نرفتن‌ها، انگیزه نداشتن معلم‌‌ها سر کلاس و درگیر شدن معلم با دانش‌آموزان وجود دارد و این نشان می دهد که وضعیت روحی و اقتصادی معلم‌ها مناسب نیست. ما می‌بینیم در بخش‌های دیگر دولت  70 ،80 یا دست کم 50 درصد افزایش بودجه  دارند اما وقتی به آموزش و پرورش می رسد می‌بینیم که 23 درصد افزایش بودجه داشته و 14 درصد به حقوق فرهنگیان اضافه شده است این  نشان می‌دهد که اهتمام لازم در مورد آموزش و پرورش وجود ندارد . زمانی که این بودجه تقدیم مجلس شد 16 آذرماه  بود و یک ماه بعد قیمت نفت کاهش پیدا کرد یعنی پیش ازاینکه قیمت نفت کاهش پیدا کند بودجه به این شکل بسته شده بود حالا می‌خواهند بهانه بیاورند که ما بودجه نداریم و قیمت نفت پایین آمده است و ...  آموزش و پرورش در نهادهای دولتی در اولویت بعد از دهم قرار دارد و معلوم است که گیر آنچنان در دولت و مجلس نیست بلکه یک مشکل عمیق‌تری است که وقتی می خواهند بودجه را ببندند آموزش و پرورش را اولویت‌های بعد از دهم قرار می‌دهند.می‌بینیم که 14 درصد برای همه کارمندان دولت افزایش حقوق در نظر گرفته می‌شود اما اختلاف حقوق بین کارمندان دولت وجود دارد به عنوان مثال کارمندی که 3 میلیون تومان حقوق می‌گیرد و کارمندی که یک میلیون و 200 هزار تومان می‌گیرد هر دو 14 درصد افزایش حقوق دارند اما برای  کارمندی که 3 میلیون تومان حقوق می‌گیرد 14 درصدش می‌شود 300 تا 400  هزار تومان و کارمندی که یک میلیون و 200  می‌گیرد حدود 70 -80 هزار تومان می‌شود یعنی این اختلاف طبقاتی  همیشه وجود دارد اما زمان احمدی نژاد یک مساله دیگر رخ داد که آن ضلم بالسویه بود و معلم‌ها هم مثل بقیه  کارمندان بودند و در نتیجه سکوت می‌کردند و حرفی نمی‌زدند. اما در دولت جدید می‌بینیم که بانک‌ها و وزارت بهداشت افزایش حقوق خوبی پیدا کردند- که البته حق‌شان است -اما آموزش و پرورش چندان اضافه نشده است. در اعتراضات اخیر مضمون یکی از پلاکاردها این بود که ما از فقر نمی‌نالیم از فرق می‌نالیم . مهمترین عاملی که فرهنگیان را اذیت می‌کند نگاه تبعیض‌آمیز بین کارمندان دولت به ‌ویژه در بخش‌های تدارکاتی و خدماتی با آموزش و پرورش است. به عنوان مثال یکی ازبستگان من کارمند یکی از ادارا ت دولتی و هم دوره  خودم بوده است حقوق اودر حال حاضر 3 میلیون و 800 هزار تومان است اما من  با سابقه 24 ساله آموزگاری یک میلیون واندی می‌گیرم. من برای اینکه خودم را بالا بکشم ودرسطح متوسط قرار بدهم مجبورم شغل دوم و سوم داشته باشم و تدریس خصوصی  کنم یا به آموزشگاه ها بروم. به اعتقاد من مشکل فرهنگیان  پیش از اینکه فقر و مشکلات اقتصادی باشد  این اختلاف درآمدی است که درهمه دولت‌ها وجود داشته و فقط مربوط به دوره آقای روحانی نیست اما  بر خلاف شعارهای آقای روحانی که  پیش از انتخابات  داده می‌شد متاسفانه  باز هم آموزش و پرورش در اولویت‌های آخر قرار دارد و آن طور که باید و شاید به آن اهمیت داده نمی‌شود.

http://armandaily.ir/?News_Id=108921

روز جهانی زن

            

              هشت مارس روز جهانی زن را به همه شیرزنان ایران شاد باش می گویم .

تهیه نقشه راه آموزشی؛ آرزو یا واقعیت!؟

محمدرضا نیک نژاد، بخش طرح نو روزنامه شهروند،16 اسفند 93

 در سراسر سال های راه اندازی وزارتخانه آموزش و پرورش،همواره دستگاه های گوناگون دولتی و گروه های سیاسی رقیب،نگاهی ابزاری به این نهاد فراگیر و اثرگذار داشته اند. برآیند این نگاه ها، گاه شیرازه کارها را آن چنان از دست مدیران خرد و کلان آن درمی آورد که گسترده ترین نهاد کشور به پیکری بی سامان می ماند که یا سرگیجه دارد و یا راه و هدف گم کرده است. از این روست که گاهی آن را بنگاه کاریابی و اشتغال زایی می دانند و گاهی ابزاری برای فشار بر دولت،هراز گاهی آن را بهترین جا برای به دست آوردن رای می پندارند و گاهی هم جاده صاف کن سیاست های اقتصادی و... آنچه کمتر به چشم می آید نگاهی توسعه گرا و رشدیابنده در جهانی سراسر پر رقابت و پیش رونده است. به گفته بسیاری از کارشناسان،آموزش و پرورش هیچ گاه دارای برنامه و نقشه راه هدفمند، یکپارچه و آینده نگر نبوده است. با پیروزی انقلاب اسلامی، دکتر شکوهی در دولت موقت آهنگ نوشتن برنامه ای فراگیر کرد. برنامه در دوره وزارت پرورش تصویب شد ولی اجرایی نشد. در دوره مدیریت اکرمی برنامه نویسی پیگیری نشد و آموزش وپرورش درگیر دشواری های دوران جنگ بود و مدرسه ها کانون های دفاع از انقلاب و کشور در پشت جبهه. با پایان یافتن جنگ و روی کار آمدن دولت سازندگی،نیرویی دانشگاهی و مدیری باتجربه اما بیگانه با آموزش وپرورش به نام نجفی بر فراز این نهاد فراگیر- که اکنون دچار بیماری های فراوانی نیز شده بود- گمارده شد. گرچه نجفی در آموزش و پرورش چهره درخشانی از خود باقی گذاشت اما در زمینه تهیه سند یا برنامه ای فراگیر، کم کاری ناباورانه ای انجام داد. در همه این سال ها کارشناسان آموزشی از نبود برنامه و نقشه راه گله مند بودند. نجفی دیرپاترین و دگرگون کننده ترین وزیر آموزش وپرورش در دوران 35 ساله انقلاب است. اما باز هم، نبودِ نقشه راه آن کرد که نباید. کنار رفتن نجفی همانا و چرخش در بر پاشنه پیشین همان. مظفر با برآمدن دولت خاتمی بیشتر طرح های و برنامه های دولت سازندگی در آموزش و پرورش را کنار گذاشت و به خانه نخست بازگشت. باز هم دگرگونی های سلیقه ای و ناگهانی آغاز شد و همه هزینه ها برای ساختن دوباره چرخ آغاز گردید. در دولت دوم اصلاحات روندی که در دوره نجفی آغاز شده بود- یعنی باز کردن پای کارشناسان دانشگاهی در آموزش وپرورش پی گرفته شد. برون داد این کار آغاز آماده سازی یک نقشه راه آینده نگر به نام «سند ملی آموزش وپرورش»گردید. هزاران ساعت کارِ کارشناسی روی آن انجام گرفت اما در دولت خاتمی به پایان نرسید. در دوران فرشیدی آن را به بهانه مشکلات دینی و فرهنگی کنار گذاشتند و در دوران علی احمدی باز هم با هزینه های هنگفتی،دگرگونی های گسترده ای یافت و در پایان هم افتخار تصویب آن در شورای عالی آموزش وپرورش برای حاجی بابایی باقی ماند! اما جدای از اینکه سند نهایی که اکنون "سند تحول بنیادین" نام داشت تا چه اندازه با آموزش وپرورش ایران، دستاوردهای پژوهشی و آموزش شناسی جهانی و نیازهای دانش آموزان امروزین کشور سازگار است، در زیربنایی ترین بخش هایش مانند هدف ها،بیانیه ارزش ها و راهکارها به شدت ناروشن و گاه متناقض است که اکنون از پرداختن به آنها در می گذریم. اما یکی از پر رنگ ترین هدف های تهیه سند،پدید آوری یک نقشه راه برای جلوگیری از به بیراهه رفتن رفتارهای سلیقه ای فرادستان آموزشی بوده است. اما آیا سند توانسته است دشواری رفتارهای سلیقه ای را سامان دهد؟ بی گمان نه. یکی از کسانی که بر این ویژگی سند پا نهاد و آموزش و پرورش را از یک فرصت تاریخی محروم نمود،همان کسی بود که از نفوذ خویش در بخش های گوناگون ساختار سیاسی – آموزشی بهره برد و با شتابی باورنکردنی سند را در شورای عالی آموزش و پرورش به تصویب رساند. بی گمان حاجی بابایی با نگهداشتن شکل سند و خالی کردن درونمایه های آن از ارزش های یک برنامه ی تاریخی و درازمدت،بزرگ ترین ضربه را به آن وارد نمود. برخی از دگرگونی های انجام شده در دوران حاجی بابایی ساختار آموزش و پرورش را به ده ها سال پیش برگرداند و برخی نیز برنامه هایی را که باید در چندین سال و در زمان و مکان های گوناگون آزموده،بررسی و ارزیابی می شد را در یک سال اجرایی نمود! برای نمونه سند دارای  23 راهکار است که از 1/1 آغاز و به راهکار 4/23 پایان یافته و با خرد شدن آنه به بخش های کوچک تر، در کل 128 راهکار را در بر می گیرد. در نخستین راهکارها سند در پی زمینه سازی اجرای خویش بوده و با پیش رفتن و با رعایت اولویت، در پی اجرای بی کم و کاست برنامه ها در یک دوره ی چندین سال است. راهکار 112 این سند اشاره به دگرگونی ساختار دارد و به گونه ای ضمنی بر اجرای ساختار 6-3-3 تاکید می کند. حاجی بابایی در نخستین روزهای اجرای سند سر راست به سراغ این راهکار رفت و بر اجرای آن بدون توجه به اولویت بندی راهکارها پافشاری نمود. و این درحالی بود که وزارتخانه آموزش و پرورش دهه ها با ساختار 5-3-4 خو کرده بود و تغییر ناگهانی آن به ساختار تازه، نهاد آموزشی را به یک باره دچار بحران هایی مانند کمبود نیرو،نامناسب بودن فضاهای آموزشی و... از این هم شگفت آورتر آن که بجای این که دگرگونی ساختار را از سال نخست دبستان آغاز کند،به کمر ساختار یورش برد و از سال ششم که خود تجربه ای تازه در ساختار بود! کار را آغاز نمود و ساختار و آموزگار و خانواده های را دچار سردرگمی و آشفتگی کرد. نمونه ای دیگر تعطیلی روزهای پنج شنبه مدرسه ها بود. که به گفته سرپرست کارگروه تهیه سند قرار بود در یک دوره ی چند ساله از دبستان آغاز و در دبیرستان پایان یابد اما به یک باره و در کمتر از شش ماه در همه پایه های آموزشی اجرا و عملیاتی گردید! و شوربختانه همه این رویدادها و بی برنامگی ها در سایه سندی رخ می داد که قرار بود نقطه پایانی باشد بر رفتارهای سلیقه ای فرادستان آموزش و پرورش. به گفته یکی از پژوهش گران نام دار آموزش و پرورش مهمترین ایراد سند نبود دستگاه نظارتی بر اجرای آن است. در ساختاری که بیش از 3 هزار کارشناس وزارتی بدون کمترین نقش،چشم بر دهان و رفتارهای وزیر به عنوان بالاترین فرادست اجرایی دارند،نمی توان به تهیه و اجرای چنین سند بالادستی ای چشم امید داشت. در این میان باید پرسید که آیا نهاد آموزشی در نبود یک نقشه راه و برنامه همه سو نگر تا چه هنگام باید جولانگاه حوزه نفوذ باورهای فردی یک وزیر و یا نهادهای فرادست دیگر باشد؟ تا چه زمانی آموزش وپرورش به عنوان مهمترین نهاد توسعه ای می تواند چنین رفتارهایی را تاب آورد؟ آیا این سند می توان یک بار برای همیشه درد بی سامانی این نهاد مهم را درمان نماید!؟ شوربختانه پاسخ به این پرسش ها دلسرد کننده است! 

             http://shahrvand-newspaper.ir/?News_Id=25710

دل را نمی شود فریفت!

                  محمدرضا نیک نژاد،ص آخر روزنامه شهروند،16 اسفند 93

  1. در مهمانی شبانه،خانم ها با هم گپ می زدند و گفتگوهای سیاسی – اجتماعی ما نیز پیش می رفت. ناگهان از جایش بلند شد و کنارم نشست و انگار رازی مگو دارد،دهانش را به گوشم نزدیک کرد و گفت : "ببین مدتی است که خیلی با کارت،خواندن و نوشتن و ... درگیری. شنیده ام تا پاسی از شب برای کار بیرونی و شامگاه هم تا به خانه می رسی لپ تاپت را می گشایی و سرت را در آن فرو برده تا یک و دو نیمه شب یا می خوانی و یا می نویسی. همسر و بچه هایت نیز به تو نیاز دارند. زندگی که تنها کار و خواندن و نوشتن و کنش های اجتماعی نیست! دو نکته را نمی توان نادیده گرفت،یکی این که این مردم تغییر نمی کنند و قدر شناس نیستند و دیگری این که ساختار سیاسی – اجتماعی نیز تن به دگرگونی نمی دهد. پس تنها چیزی که از دست می دهی عمر و تندرستی و زن و بچه ات است!" سخنان این دوست دیرینه از سر راستی و دلسوزی بود. یکی – دو روز درگیر بودم و با درونمایه سخنانش همراه . عقل بر درستی آنها گواهی می داد اما دل...

  2. در هشتاد و دومین سالگرد راه اندازی دبیرستان ماندگار فیروز بهرام و به عنوان دانش آموخته این دبیرستان آمده بود. از دوران جوانی با نام و ترجمه هایش آشنا بودم. با دوستی دیرینه،همراه و همدل به او نزدیک شدیم و کمی با هراس سلام کردیم. از جایش برخواست به گرمی پاسخ گفت. وجودش اتمسفر دلنشینی داشت. در آن شب و در حاشیه جشن،گپ و گفتی داشتیم و درباره برخی از کتاب هایش پرسش هایی. عکسی به یادگار گرفتیم. لابه لای گفتگوها دفترچه ای کوچک از جیبش در آورد و شماره تلفن هایمان را خواست،شگفت زده شده بودیم چرا که این روند باید وارونه می بود. ما هم شماره تلفن ایشان را گرفتیم. هفته ی پیش سر کلاس بودم که شماره استاد روی همراهم نقش بست،سراسیمه از کلاس بیرون آمدم و پاسخ دادم. از ما خواست که پنجشنبه برای دیدار به خانه اش برویم. با شیفتگی پذیرفتم و پس از هماهنگی با دوستان به دیدار استاد شتافتیم. خانه ای دیرینه با اسباب های دیرینه تر و عکس های سیاه سفید چندین دهه پیش. نمای خانه،نشان از ریشه های خانودادگی سترگ داشت. با روی باز ما را پذیرفت و از پیش سه کتاب برایمان آماده کرده بود. از ترجمه هایش برای امضا با خود برده بودیم. با خوش رویی پذیرفت. "مردان اندیشه" را برای من،"فیلسوفان بزرگ" و"کانت" را برای دو دوست دیگر امضا کرد. مهمان نوازی و خودمانی بودن دکتر "عزت الله فولادوند" برایمان شگفت آور و دلنشین بود. تک ستاره ای در حوزه ترجمه فلسفه غرب که یک تنه کاری کرده کارستان و بی گمان نه تنها در ترجمه فلسفه که در نهادینه کردن و گسترش آن نامی است ماندگار. در سه ساعت هم نشینی با استاد از هر دری سخن رفت. ما از تجربه زیست در کلاس با دانش آموزان گفتیم و او از تجربه دبیرستان فیروز بهرام و دوران زندگی و دانشجویی در آمریکا...  در بخشی از سخنانش گفت شما جوانید و سفارش می کنم همیشه به دنبال دلتان بروید،عقل را می شود فریفت اما دل را نه. اگر به آن بی اعتنایی کنید سایه اش تا پایان عمر دنبالتان می آید و تاوان نادیده گرفتنش را پس می دهید! در همنشینی با دکتر فولادوند گذر زمان را حس نکردم و بی گمان مدت ها مدهوش آن خواهم بود.

 پس از تجربه حسی برخورد با چنین انسان بزرگ،هوشمند و تلاشگری،ناخودآگاه به یاد سخنان دوست دیرینم افتادم. چه باید کرد با حساب و کتاب های عقل و کشش های توانمند دل!؟ از سویی انسان یک بار فرصت زیستن دارد و باید آنچه می خواهد را دنبال کند از سوی دیگر کسانی هستند که حق دارند با شما باشند و با آنها باشید. برقراری تعادل بسیار دشوار و حرکت بر میانه سخت لغزنده. اما بی گمان نمی خواهم دل را بفریبم،زیرا از تاوانش هراسناکم.                    

http://shahrvand-newspaper.ir/?News_Id=25775

 گزارش از زهره حاجیان،روزنامه آرمان،6 اسفند 93

 هرچند در نقشه ایدز، ایران با رنگ قرمز مشخص نشده است اما، در سال‌های اخیر کارشناسان نسبت به افزایش مبتلایان به این بیماری خطرناک در ایران هشدار داده‌اند. این درحالی است که به‌رغم فعالیت‌هایی که در سال‌های اخیر انجام شده است، همچنان تابوهایی در مورد ایدز وجود دارد و برخی هنوز هم به یک مبتلا به ایدز به‌عنوان یک بیمار نگاه نمی‌کنند و از او با عناوین دیگری نام می‌برند. بدون شک ارائه آموزش به گروه‌های مختلف در زمینه ایدز می‌تواند تا حد زیادی تابوهای مربوط به این بیماری را بشکند و از آنجا که تنها راه مقابله با شیوع ایدز در ایران آگاه سازی و پیشگیری است در سال‌های گذشته به ارائه آموزش به دانش‌آموزان در مدارس تاکید شده است اما، با وجود این، آن چنان که باید و شاید این آموزش‌ها جایگاه خود را در مدارس پیدا نکرده است. 

بر اساس آخرین آماری که مرکز ملی پیشگیری از ایدز منتشر کرده تعداد مبتلایان به این بیماری در جهان 35 میلیون و 300 هزار نفر و در ایران 28 هزار و 600 نفر است.خبر آموزش پیشگیری از ایدز به ۲۴ هزار دانش‌آموز در ۱۲ استان کشور در حالی مطرح می‌شود که موج سوم انتقال ایدز در ایران با افزایش انتقال از طریق روابط محافظت‌نشده جنسی در راه است و آمار‌ها از افزایش انتقال ایدز در این زمینه حکایت دارد.بر اساس آمارهای رسمی و ثبت شده، حدود 30 هزاربیمار مبتلا به ایدز در کشور وجود دارد و احتمالا سه برابر این تعداد مبتلا به ایدز هستند که از بیماری و ابتلای خود اطلاع ندارند .با توجه به اینکه ایدز درمان ندارد و فقط با پیشگیری می‌توان از شیوع آن جلوگیری کرد اطلاع‌رسانی و آموزش پرهیز از رفتار‌های پرخطر و ترویج استفاده از وسایل پیشگیری از انتقال ایدزهمچنان تابو است و ازموضوعاتی است که در سال‌های اخیرچندان مورد توجه قرارنگرفته است.

 آموزش 24 هزار دانش‌آموز در 12 استان

روز گذشته حسن ضیاءالدینی، مدیرکل دفترسلامت و تندرستی وزارت آموزش و پرورش با اشاره به اینکه آموزش پیشگیری از ایدز در ۱۲ استان کشور به ۲۴ هزار دانش‌آموزبا بودجه سازمان ملل متحد انجام می‌شود به فارس گفت: شعار اساسی مسئولان و کارشناسان پیشگیری از ایدز بیشتر روی پرهیز از برقراری رابطه پرخطر خارج از چارچوب خانواده، وفاداری به همسر و تک همسری است وبه دلیل مشترک بودن استفاده این وسیله در بحث بارداری و نیز عدم انتقال ایدز، نمی‌توان آمار دقیق گرفت.

 47 درصد موارد ابتلا به ایدز 25 تا 35 ساله هستند

چندی پیش رئیس اداره کنترل ایدز وزارت بهداشت گفته بود: طبق آمارهایی که ماهانه از سراسر کشور درمورد ثبت بیماری ایدز دریافت و جمع‌آوری می‌کنیم، همچنان مصرف تزریقی موادمخدر بیشترین درصد برای موارد ثبت شده انتقال ایدز را به خود اختصاص داده است. ولی آنچه مهم است اینکه سهم انتقال ایدز از طریق روابط جنسی رو به افزایش است. طبق آمارها، این سهم در سال 92 حدود 36 درصد بود که پیش‌بینی می‌شود امسال نیز با سرعت سال‌های اخیر، باز هم افزایش یابد و یک معضل دیگر در انتقال ایدز بر بحث اعتیاد تزریقی سوار شده و آن انتقال جنسی است. عباس صداقت تاکید کرده بود که به نظرمی‌رسد آن‌گونه که باید و به طورمحسوس برنامه‌ای اثر‌گذار برای اطلاع‌رسانی و پیشگیری از انتقال ایدز اجرا نمی‌شود. به اعتقاد رئیس اداره کنترل ایدز وزارت بهداشت این وزارتخانه در طول سال‌های اخیر بسیار از ایدز سخن گفته اما اینکه از وزارت بهداشت مدام درباره ایدز سوال می‌شود، از وزارتخانه‌هایی مثل آموزش پرورش یا علوم سوال نمی شود. باید پرسید واقعا ایدز اولویت چندم آموزش و پرورش است؟ کسی آیا در این باره سوال کرده است؟ به اعتقاد رئیس اداره کنترل ایدز وزارت بهداشت، وزارت بهداشت ترجیح می‌دهد بودجه‌ها را برای بحث تشخیص و درمان ایدز قرار بدهد. صداقت می‌گوید: درحال حاضر سه دوره آزمایش تشخیص ایدز، 50 هزار تومان هزینه دارد، فردی که مبتلا به ایدز شده برای اندازه‌گیری سطح ایمنی خونش که باید هر سه ما یکبارآزمایش دهد 200 هزار تومان هزینه دارد و در کل هزینه درمان حدود 500 دلار است. ما پول را برای آن می‌دهیم و برای تبلیغ‌های بیلبوردی و رسانه‌ای سایر دستگاه‌ها باید تبلیغ کنند.

 اهمیت آموزش روش‌های پیشگیری

 به اعتقاد یکی از کارشناسان آموزش و پرورش پیشتر هم در کتاب زیست درسال اول دبیرستان فصلی به بحث پیشگیری از بیماری‌های اجتماعی مانند اعتیاد وهپاتیت و ایدز پرداخته بود . محمدرضا نیک‌نژاد با اشاره به اینکه در این فصل از کتاب به علائم بیماری‌ها پرداخته شده بود به «آرمان» می‌گوید: نکته اصلی در بیماری ایدز، پیشگیری است ومهمترین گام در پیشگیری از ایدز آموزش روش‌های آلودگی به HIV است ودر این فصل به‌دلیل اینکه در ارتباط با روابط جنسی است به این موضوع وارد نشده بودند و سریع از کنارش گذشته بودند. او می‌گوید: الفبای مبارزه با پیشگیری از ایدز، آشنایی با راه‌های آلوده‌شدن به این ویروس است واگرنخواهیم این موضوع را که یک بخش ازکار پیشگیری است بگوییم یک جای کارمی‌لنگد.  نیک‌نژاد با اشاره به اینکه این تابو مربوط به دولت و آموزش و پرورش نیست می‌گوید:این یک مشکل فرهنگی است و زمانی که ما در کلاس در این مورد حرف  می‌زنیم دانش‌آموز به خانواده منتقل می‌کند و پدر و مادرها به مدرسه اعتراض می‌کنند که چرا این مسائل در کلاس مطرح می‌شود درحالی که بچه‌ها از اواخر دوران ابتدایی با این مسائل آشنا شده‌اند و به نظر من اگر می‌خواهند آموزش‌ها موثر باشد باید برای پدرها و مادرها دوره‌های آموزشی بگذارند. این کارشناس آموزش و پرورش می‌گوید: بحث مهم‌تر این است که ساختار آموزشی نمره محور و کنکورمحور است و دلیلش این است که برای خانواده و مدرسه بالابودن معدل مهم است برای آنها مهم نیست که دانش‌آموز درس زندگی یاد بگیرد یا نه فقط اگر معدلش 20 باشد کافی است. او تاکید می‌کند: شوربختانه کلاس‌های پرورشی که درهمه مقاطع تحصیلی وجود دارد هم در نظام ساختار نمره مدار جایش را به کلاس ریاضی یا فیزیک می‌دهند درحالیکه دانش‌آموز باید آموزش‌های شهروندی را بیاموزد و اجتماع‌پذیر شود و به اعتقاد من اینکه بیان می‌شود که به دانش‌آموزان آموزش پیشگیری داده می‌شود یک برنامه نیست و فقط یک حرف است.

 سواد اجتماعی مردم بالا برود

رئیس انجمن مددکاری ایران اقدام آموزش و پرورش را در آموزش پیشگیری از ایدز قابل احترام می‌داند و به «آرمان» می‌گوید: هرچه سواد اجتماعی مردم را بالا ببریم گرفتاری‌های جامعه کمترمی‌شود. حسن موسوی‌چلک می‌گوید: اینکه از ظرفیت‌های آموزش و پرورش برای پیشگیری از آسیب‌های اجتماعی استفاده کنیم نشان ازبلوغ این سازمان دارد. او می‌گوید: آموزش پیشگیری ازآسیب‌ها و بیماری‌های اجتماعی یک فرصت است اما چرا ازجمعیت 12 میلیونی دانش‌آموزان 24 هزار نفر انتخاب شده است؟ موسوی تاکید می‌کند: باید به مدیران و معلمان هم آموزش داد تا سه ضلع دانش‌آموز، معلم و اولیا درگیرآموزش پیشگیری ازایدز شوند.

http://armandaily.ir/?News_Id=108515

پرورش، مفقودی آموزش و پرورش

  نقش تربیتی آموزش و پرورش در تربیت دانش‌آموزان

گزارش از الهام کاظمی،روزنامه فرهیختگان،14 اسفند 93

بالا بردن کیفیت‌ فعالیت‌های تربیتی در مدارس، محور سخنان دیروز معاونت پرورشی آموزش‌و پرورش در مراسم منادیان تربیت بود. حمیدرضا کفاش در این مراسم با اشاره به اینکه مدارس در انجام این مهم تنها هستند، نقش خانواده و رسانه‌ها، نهاد روحانیت، نهادهای معتمد جامعه و دانشگاه‌ها را مهم خواند و مساله تربیت را امری ملی و همگانی دانست که سایر نهادها هم باید سهم خود را در این مسیر به دوش بکشند.

بحث تفکیک آموزش‌‌و پرورش مدت‌هاست در محافل آموزشی دنیا مطرح است. اما در این بین کشورهایی که در زمینه آموزش‌های کلاسیک صاحب سبک هستند، به یک نتیجه‌ واحد رسیده‌اند و آن تفکیک نکردن بحث آموزش از پرورش است. امروز آموزش‌های شهروندی در تمام مدارس دنیا گسترش یافته و در ساختار آموزشی آنها وارد شده است. به دلیل آنکه در کشور ما والدین با آموزش‌های لازم در مورد تربیت فرزندان آشنایی نداشته‌اند، مدارس اصلی‌ترین نهادی هستند که تربیت فرزندان را برعهده دارند.

از آنجا که مدرسه اولین مکانی است که کودکان وارد جمع گروهی شده و جامعه‌پذیری را تمرین می‌کنند، در این بین نادیده گرفتن نقش معلمان به‌عنوان افرادی که بیشترین ارتباط را با دانش‌آموزان دارند، غیرمنطقی است. اما با توجه به وضعیت اقتصادی موجود و نارضایتی معلمان از وضعیت معیشتی خود که آنها را مجبور به داشتن شغل‌های دوم و سوم کرده است، نمی‌توان انتظار از آموزش مناسبی داشت، چه برسد به اینکه معلمان نقش تربیتی برای دانش‌آموزان خود داشته باشند. محمدرضا نیک‌نژاد عضو شورای صنفی معلمان معتقد است: «ساختار آموزشی ما بر پایه نمره، معدل و کنکور پایه‌ریزی شده است و همین باعث شده است تا فرصتی را برای تربیت افراد دانا و توانا در اختیار معلم و دانش‌آموز قرار ندهد. البته ساختار جامعه نیز چیزی جز این را برنمی‌تابد. والدین در مواجهه با مسئولان مدارس هیچ‌گاه تربیت فرزندان خود را طلب نمی‌کنند؟ که آیا توانسته‌اند راه‌های مواجهه با افراد و مسائل شهروندی را یاد بگیرند. والدین فقط مطالبات آموزشی دارند، که فرزندانشان تا چه مقدار در تست زدن موفق هستند. همین امر باعث می‌شود کودکی که مراحل تربیتی خود را طی کرده و وارد دانشگاه شده و حتی مدارج علمی خود را تا دکترا ادامه داده است، مسائل شهروندی را نداند.»

البته نگاه دیگری نیز به این ماجرا وجود دارد؛ از آنجا که به گفته نیک‌نژاد نزدیک به 99 درصد بودجه صرف هزینه‌های جاری همچون پرداخت حقوق معلمان می‌شود، نمی‌شود انتظار بهبود وضعیت پرورشی و تربیتی معلمان را داشت. نیک‌نژاد می‌گوید:‌«پارسال از بودجه 21 هزار میلیاردی آموزش ‌و پرورش تنها 300 میلیارد تومان صرف هزینه‌های آموزشی شد. این امر نشان می‌دهد با بودجه فعلی ما حتی آموزش قابل قبولی نخواهیم داشت، چه رسد به اینکه تربیت و پرورش مناسبی انتظار داشته باشیم. چنین انتظاراتی نیازمند اعتبارات مناسب است.»

با فرض حل مشکلات معیشتی معلمان و همچنین اختصاص اعتبارات مناسب به آموزش و پرورش این سوال مطرح می‌شود که آیا معلمان ما برای انجام وظایف تربیتی خود تخصص لازم را دارند؟ آیا آموزش‌های لازم را دریافت کرده‌اند؟ نیک‌نژاد در پاسخ به این سوالات در گفت‌وگو با فرهیختگان می‌گوید: «در این مورد دو دیدگاه وجود دارد؛ یک، تمام معلمان کارهای پرورشی را علاوه‌بر وظایف آموزشی خود برعهده بگیرند. دو، افراد خاصی برای فعالیت‌های پرورشی و ارائه آموزش‌های لازم در نظر گرفته شوند. اما به نظر من تمام معلمان باید نقش پرورشی خود را در حین انجام فعالیت‌های آموزشی داشته ‌باشند. البته این امر نیاز به آموزش دارد. البته این آموزش در دانشگاه یا از طریق آموزش‌های ضمن‌خدمت به معلمان داده می‌شود.» اما دانش‌آموزان امروز با دانش‌آموزان چند سال پیش متفاوتند. دلیل آن هم سرعت شگرف تحولات جهانی و تکنولوژیکی‌ است که تاثیر بسزایی در شخصیت و تربیت کودکان دارد. بنابراین معلمان باید به‌روز باشند، و از طرفی این آموزش‌ها در خود آنها نهادینه شده باشد. معلمی می‌تواند نقش تربیتی مناسبی داشته باشد که خود دارای رفتار صحیح و درست باشد، در مدرسه دغدغه‌ای جز آموزش و پرورش دانش‌آموزان نداشته باشد و آموزش‌های لازم را برای این موضوع دیده باشد.

http://www.farheekhtegan.ir/?nid=1614&pid=13&type=0

تجمع سکوت معلمان!

    

  

سکوت سرشار از ناگفته هاست!

محمدرضا نیک نژاد،روزنامه آرمان،13 اسفند 93

دهم اسفند است و فرهنگیان آرام آرام به همکارانی که از بامداد جلو مجلس اند،می پیوندند. برخی برگه هایی که روی آنها "تجمع سکوت" نوشته شده را بالای سر برده اند و یکدیگر را به رعایت آن سفارش می کنند. آرام آرام فشردگی معلمان بیشتر می شود. اینان که خود را از جای جای تهران و شهرستان ها به جلوی پارلمان رسانده بودند،همگی به فراخوان کانون صنفی معلمان ایران پاسخ داده و همراه هزاران فرهنگی در سراسر کشور،با "سکوت" دردهای کهنه را فریاد می زنند. در"تجمع سکوت" آدم هایی از گرایش های سیاسی - اجتماعی گوناگون،همگی برای نه گفتن،نه تنها به فقر،بلکه به فرق،نه گفتن به نادیده گرفته شدن،نه گفتن به بودجه کم و دستمزد نصف خط فقر،نه گفتن به جایگاه معلم در پادویی بنگاه ملکی،دست فروشی،رانندگی،کلاس خصوصی و کار در شرایط سختِ آموزشگاه های آزاد و مدرسه های غیر دولتی و ... همه این نه ها فریاد زده می شوند اما در سکوت. فرهنگیان سال هاست که دیده نمی شوند. سال هاست که دیگر دستانشان یارای سیلی زدن و سرخ نگهداشتن چهره هایشان را ندارد. اما چرا؟ پس از روی کار آمدن دولت تدبیر و امید و با توجه به سخنان رییس جمهور روحانی درباره فرهنگیان و آموزش و پرورش،امید در دل بسیاری از آنان شکفته شد،چرا که پس از دو دوره،کسی سکان دولت را به دست می گیرد که خود را نه سرهنگ بلکه اهل فرهنگ می خواند و دانش آموخته ای که می داند برای به اوج رسیدن،باید ریشه های توسعه در مدرسه ها را تنومند نمود. اما شوربختانه در دو سال سکانداری ایشان،بودجه آموزش و پرورش افزایش درخور و متناسبی نیافت. بیمه طلایی به ناکارآمدترین شکل خویش درآمد. ناگهان بانگ برآمد که فوق العاده شغلی - که دست کم در دولت های نهم و دهم در یک ستم همه گیر و برابر،به بسیاری از کارمندان دولت پرداخت نمی شد - قرار است تبعیضی دیگر شود میان معلمان و نیروهای ستادی و اداری آموزش و پرورش! معلمان به حق حس می کنند که هیچ دولت و مجلسی تاکنون آنها را ندیده و به حساب نیاورده است. هنگامی که آموزگار می بیند که همه کارمندان دولت هر ماه حق الزحمه ماهانه خویش را دریافت می کنند،اما هم اکنون با گذشت شش ماه از سال آموزشی،تنها حق الزحمه مهرماه خود را دریافت کرده اند! باید به چه چیزی جز تبعیض بیندیشد؟ به باور بسیاری از فرهنگیان رفتارهای اقتصادی در بخش آموزش و پرورش به شکلی تحقیر آمیز و نا کارآمد است! آنها می گویند وزیر آموزش و پرورش نتوانسته است از حق آنها در کابینه دفاع کند و از این رو هم از او و هم از دولت دلخورند. چگونه وزارتخانه ای که سال گذشته 5 هزار میلیارد کسری بودجه داشته است،می تواند با سه هزار میلیارد افزایش بودجه برای سال آینده سر کند!؟ نهادی که 99 درصد بودجه اش صرف پرداخت دستمزدها می شود،چگونه سرپا می ایستد؟ توسعه و رشد و رسیدن به تراز منطقه پیشکش. بی گمان کارد به استخوان رسیده و فریادها در سینه ها فرو می رود. فنر خواسته های فرهنگیان سال هاست که در حال فشرده شدن است. باید چاره ای اندیشید زیرا آموزش به شدت در خطر است. با همه این ها،ده اسفند باز معلم بود و کلاس بود و آموزش های رفتارهای مدنی. در یک اعتراض آرام،خواسته ها روی پلاکاردها بی صدا نوشته و بی صدا خوانده شد و همه جا سکوت بود و سکوت بود و سکوت. امیدوارم نمایندگان و دولتمردان صدای سکوت معلمان را شنیده باشند که "سکوت سر شار از ناگفته هاست"!                

  http://www.armandaily.ir/Default.aspx?NPN_Id=840&pageno=5

اجازه بهره‌برداری سیاسی از اعتراض‌مان را نمی‌دهیم

کاهش سرکوب مطالبات صنفی معلمان در دولت یازدهم/ اجازه بهره‌برداری سیاسی از اعتراض‌مان را نمی‌دهیم 

گفتگو با خبرگزاری کار ایران/ لیلا رزاقی

«معلمین می‌گویند اجازهٔ هیچگونه بهره برداری سیاسی را به هیچ گروه یا جریانی که بخواهد از خواسته‌های صنفی آن‌ها به نفع منافع سیاسی خود استفاده کند نمی‌دهند زیرا این خواسته‌ها سالهاست که با شدت و ضعف کم و بیش تکرار شده است.»

کاهش سرکوب مطالبات صنفی معلمان در دولت یازدهم/ اجازه بهره‌برداری سیاسی از اعتراض‌مان را نمی‌دهیم

 «نه چپیم نه راستیم فقط معلم هستیم» یکی از پلاکاردهایی که در جریان تجمعات اعتراضی روز یکشنبه توسط معلمین در شهرهای مختلف کشور حمل می‌شد این شعار بود.

به گزارش خبرنگار ایلنا،  به باور کنشگران صنفی معلمان در  اعتراضات صنفی سراسری معلمان در روز دهم اسفند نشانه‌هایی از بلوغ و عقلانیت صنفی دیده می‌شد که ناشی از آگاهی معلمین نسبت به الویت گذاری در خواسته‌های صنفی و شغلی‌شان است.

 آنچه در تجمعات روزهای گذشته، بین همهٔ معلمان مشترک بود چهره‌های دردمند آن‌ها و خواسته‌های مشترکشان بود. عمده‌ترین مسئله‌ای که باعث شده است هزاران معلم حول یک محور مشترک باهم به توافق برسند، دغدغه‌های صنفی و نارضایتی‌های ناشی از شرایط سخت اقتصادی زندگیشان است.

خواسته‌ای که آن‌ها را به کنشگران صنفی مطالبه محور تبدیل کرده است. معلمین می‌گویند اجازهٔ هیچگونه بهره برداری سیاسی را به هیچ گروه یا جریانی که بخواهد از خواسته‌های صنفی آن‌ها به نفع منافع سیاسی خود استفاده کند نمی‌دهند زیرا این خواسته‌ها سالهاست که با شدت و ضعف کم و بیش تکرار شده و هر دولتی که بتواند بخشی از این خواسته‌ها را به نتیجه مطلوب برساند قطعا به توسعهٔ نظام آموزشی کشور کمک شایانی خواهد کرد و بر عکس هر دولت یا جناحی که نسبت به این خواسته‌ها صنفی بی‌توجهی کند ضربهٔ سنگینی را به سیستم آموزشی کشور وارد خواهد کرد.

«محمد رضا نیک‌نژاد» عضو کانون صنفی معلمان درباره دلایل برگزاری این تجمعات اعتراضی هماهنگ به ایلنا گفت: آنچه در تجمع اخیر بین همهٔ معلمان مشترک بود چهره‌های دردمند آن‌ها و خواسته‌های مشترکشان بود. معلمان از طرفی نگران آینده نظام آموزشی کشور و بودجه‌های در نظر گرفته شده برای وزارتخانهٔ متبوعشان هستند و از طرف دیگر دغدغهٔ تامین معیشت و تبعیض در پرداخت حقوق و دستمزد‌ها بین کارکنان دولت آن‌ها را نسبت به ادامهٔ کار در سیستم آموزشی کشور نگران کرده است.

به باور این کنش‌گر صنفی، اعتراض صنفی معلمان به سطحی از بلوغ رسیده است که اجازهٔ هیچگونه بهره برداری سیاسی از مطالباتشان را نمی‌دهند. تجمعات سکوت روزهای گذشته، در واقع نمای زیبایی از حضور معلمین در یک فضای آرام و مطالبه محور بود که نشان از بلوغ صنفی معلمان داشت. مسولین کشور باید از این کلاس مدنیتی که در تجمع معلمان شکل گرفت درس بگیرند، همچنان که قبلا در کلاس‌های درس معلمینشان درسهای زیادی آموخته‌اند.

این عضو کانون صنفی معلمان تهران می‌گوید: بسیاری از فعالین صنفی با گرایش‌های سیاسی مختلف در داخل کشور، بیش از ۱۲ سال است که برای پیگیری مطالبات صنفی در «کانون صنفی معلمان» گرد هم آمده‌اند و در طی این مدت همواره خواسته‌اند به عنوان بازوی دولت در امور اجرایی نظام آموزشی کشور نقش آفرین باشند. اگرچه به دلیل رویکردهای امنیتی دولت‌های احمدی‌نژاد سیاست سرکوب اعتراضات صنفی دنبال شد و این مطالبات و خواسته‌ها به ظاهر به محاق رفت اما سرانجام در چنین شرایطی امکان ظهور وبروز پیدا کرد. حداقل در تجمع روز یکشنبه دیدیم که سیاست سرکوب جای خود را به سیاست تسامح داده و معلمان لااقل می‌توانند در فضایی آرام مطالباتشان را مطرح کنند.

به گفتهٔ این فعال صنفی، یکی ازمهم‌ترین جنبه‌های این تجمعات دیده شدن مطالبات و خواسته‌های معلمان پس از نزدیک به یک دهه سرکوب بود.

این فعال صنفی در خصوص احتمال بهره برداری جریان‌های سیاسی از حرکتهای صنفی معلمان گفت: حداقل از زمان شروع به کار کانون صنفی معلمان، ما خط مشی‌هایی را به عنوان عمده‌ترین خواسته‌های صنفی فرهنگیان تعیین کرده‌ایم و بار‌ها نشان داده‌ایم که این مطالبات صرفا صنفی است و دغدغهٔ اصلی موضوعات مربوط به دستمزد و احقاق حقوقی قانونی معلمین است که بار‌ها مسولین کشور هم بر لزوم اجرایی شدن آن تاکید کرده‌اند. طبیعتا هرکدام از جریان‌هایی که روی کار می‌آیند اگر این خواسته‌ها را برآورده کنند می‌توانند همراهی معلمان را در کنار سیاست‌های خود داشته باشند و اگر هم مانند دولت قبل با رویکرد امنیتی به این مطالبات صنفی نگاه کنند تبعات آن را در آینده می‌بینند.

نیک‌نژاد در ادامه گفت: انتظار معلمان و انجمن‌های صنفی آن‌ها از دولتی که ضرورت توجه به تشکلهای صنفی را در شعارهای انتخاباتی خود مطرح کرده بود این است که راه را برای فعالیت و تاثیر گذاری تشکل‌های صنفی در روند تصمیم گیری‌ها و سیاستگذاری‌های دولتی باز بگذارد تا تشکل‌ها بتوانند به عنوان بازوی اجرایی دولت بازگو کنندهٔ مشکلات و دغدغه‌های صنفی معلمان باشند.

دغدغه‌های چند دهه‌ای

وی در ارتباط با دغدغه‌های معلمان گفت: بزرگ‌ترین دغدغهٔ معلمان که هیچکس در آن تردیدی ندارد دغدغه‌های اقتصادی و دل نگرانی‌های اقتصادی است. این مشکلات ناشی از سیاست‌های یک دولت یا یک مجلس نیست بلکه نتیجهٔ یک رویکرد مسلط شاید سه دهه‌ای باشد که آموزش و پرورش را از یک نهاد انسان ساز مولد به یک نهاد مصرفی اقتصادی تقلیل می‌دهد. به گفتهٔ نیک‌نژاد، وقتی نگاه اقتصادی و پول محور بر یک نهاد آموزشی حاکم می‌شود نتیجه‌اش همین نابرابری هاست که هم دامن معلمین را می‌گیرد و هم دانش آموزان از آن متضرر می‌شوند.

این کنشگر صنفی مصداق بارز تسلط نگاه اقتصادی بر آموزش و پرورش را گسترش مدارس غیرانتفاعی دانست و ادامه داد: مدارس غیرانتفاعی برای آنکه سود بیشتری نصیبشان شود به جای آموزش و فرهنگ و پرورش به فکر جیب خودشان هستند. نتیجهٔ این رویکرد پول محور همین می‌شود که می‌بینیم.

به گفتهٔ نیک‌نژاد گسترش مدارس غیرانتفاعی قدرت مانور را از مدارس دولتی گرفته و عملا این مدارس به دلیل اینکه توانایی رقابت با مدارس غیرانتفاعی را ندارند به حاشیه رانده شده‌اند.

عضو کانون صنفی معلمان در خصوص مشکلات شغلی معلمان می‌گوید، چندین سال است امنیت آموزشی و شغلی معلمان به اشکال مختلف خدشه دار شده است. تعداد محدودی از معلمان برای تامین هزینه‌های زندگی ناچارند در کنار کار مدرسه، تدریس خصوصی هم داشته باشند. درآمد معلمان اصلا تناسبی با سایر همتایانشان در سایر مشاغل کارمندی در وزارتخانه‌ها ندارد. آنوقت تا اعتراضی می‌کنیم عده‌ای می‌گویند «شما تابستان‌ها کار نمی‌کنید پس نمی‌توانید از برخی از قوانینی که مربوط به سایر کارکنان دولت است استفاده کنید». در حالی که این شرایط در همه جای دنیا به همین شکل است. یعنی معلمین در همه جا به همین شکل کار می‌کنند و اگر تابستان‌ها هم شرایط کار مناسب باشد و دستمزد‌ها محاسبه شود قطعا در آن بازهٔ زمانی هم کار می‌کنیم. چراکه بسیاری از معلمان هستند که تابستان‌ها به دلیل اینکه بیکار می‌شوند در مشاغل دیگر که اصلا با شأن آن‌ها ارتباطی ندارد کار می‌کنند. چرا باید شرایط اینگونه باشد که معلم در حرفه و تخصص خودش نتواند به حق و حقوق قانونی‌اش برسد و نیاز‌هایش را از طرق دیگری که باشان فرهنگی اوسازگاری ندارد برطرف کند.

به گفتهٔ نیک‌نژاد، از ابتدای سال تحصیلی ۹۳-۹۴ نزدیک به ششصد و پنجاه هزار معلم، ۵ ماه است که اضافه تدریس دریافت نکرده‌اند.

وی می‌گوید، چه توجیهی برای پرداخت نشدن این پول تا به امروز (که به روزهای پایانی سال نزدیک می‌شویم) وجود دارد. معلمان صبرشان زیاد بوده اما واقعا دیگر از شرایط موجود خسته شده‌اند و قید بسیاری از ملاحضات را زده‌اند ودر پیگیری مطالبات صنفی‌شان جدی هستند.

وی نقش  کانون‌های صنفی معلمین در شکل گیری حرکت‌های صنفی مطالبه محور را پررنگ توصیف کرد و گفت: کانون‌ها و انجمن‌های صنفی متکثر که در آن‌ها افراد فارغ از جهت گیری‌های سیاسی به صورت کاملا مستقل عمل می‌کنند، می‌توانند با جمع آوری آرا و نظرات مختلف و شنیدن دغدغه‌های معلمین خواسته‌های واقعی آنان را منعکس کنند لذا لزوم توجه و دخالت دادن آن‌ها در تصمیم گیری‌ها و سیاستگذاری‌ها به نفع سیستم آموزشی کشور است تا از شرایط بحرانی که در آن قرار دارد خارج شود. تجربهٔ کانون صنفی معلمان، نشان می‌دهد اقبال معلمین به تشکل‌های مستقل صنفی که هیچگونه جهت‌گیری سیاسی را در مطالبات صنفیشان دخالت نمی‌دهد نشان دهنده قدرت تشکل‌های صنفی در هماهنگی و بسیج خواسته‌های صنفی و حقوقی معلمان است و تنها خواستهٔ ما این است که وزارت آموزش و پرورش و دولت این صدا‌ها را بشنود و از این ظرفیت‌ها استفاده کند.

معلمان چه می‌خواهند؟

معلمان می‌گویند، این بغض چندین ساله است. آن‌ها سالهاست که نابرابری درسطح پرداخت دستمزد بین کارکنان دولت را تجربه می‌کنند. معلمانی که با سابقهٔ کاری بالای ۲۵سال هنوز نمی‌توانند همتای کارمندان دیگر دولت در سایر ادارات و وزارتخانه‌ها درآمد و فوق العاده شغل داشته باشند. شاید قیاس درستی نباشد اما وقتی قرار باشد وظیفهٔ تربیت نسل آینده جامعه را به دوش آن‌ها بسپاریم، آنوقت دیگر نمی‌شود نسبت به مقایسه درآمد پایین یک معلم دارای مدرک دکتری با یک کارمند بانک دارای مدرک معادل که در وزارتخانهٔ دیگری مشغول است و حقوق به مراتب بیشتری دریافت می‌کند، بی‌تفاوت باشیم.

معلمان به مصوبهٔ هیئت وزیران در خصوص افزایش فوق العاده شغل کارکنان دولت و عدم اجرای مفاد این مصوبه برای معلمان معترضند آن‌ها می‌گویند با اینکه قرار بود از ابتدای امسال مصوبهٔ فوق العاد شغل شامل همه کارمندان دولت شود اما این مصوبه در آموزش و پروش، تنها شامل کارکندان وزارتخانه شده و بدنهٔ کادر آموزشی نادیده گرفته شده‌اند. به گفتهٔ معلمان، این مصوبه علاوه بر اینکه ماهیاتا معلمان را از کارکنان دولت جدا کرده در پاره‌ای از مواقع در بین خود فرهنگیان هم بر تبعیض‌ها دامن زده است.

بند ۵ ماده ۶۸ قانون خدمات کشوری در خصوص افزایش فوق لعاده شغل کارکنان دولت می‌گوید، "فوق‌العاده شغل برای مشاغل تخصصی، متناسب با سطح تخصص و مهارت‌ها، پیچیدگی وظایف و مسؤولیت‌ها و شرایط بازار کار با پیشنهاد سازمان و تصویب هیأت وزیران برای مشاغل تا سطح کاردانی حداکثر (۷۰۰) امتیاز و برای مشاغل همسطح کار‌شناسی حداکثر (۱۵۰۰) امتیاز وبرای مشاغل بالا‌تر حداکثر (۲۰۰۰) امتیاز تعیین می‌گردد."

مصوبهٔ هیئت وزیران در واقع اولین مصوبه دولت در سال ۹۲ است که طبق آن کارکنان دولت که دارای مدرک کار‌شناسی هستند در اوراق کارگزینی خود از ارتقاء ضریب حقوقی برخوردار می‌شوند. در حال حاضر میزان امتیاز فوق العاده شغل فرهنگیان در احکام کارگزینی با مدرک کار‌شناسی ارشد برابر با ۸۰۰ است. این در حالی است که امتیاز فوق العاده شغل کارمندان دولت بر اساس مصوبه هیات وزیران با مدرک کار‌شناسی ۱۵۰۰ و با مدرک کار‌شناسی ارشد ۲۰۰۰ است. در همین مصوبه اضافه شده که این ارتقاء حقوقی برای مشاغل حساس در نظر گرفته شده، به تعبیر این مصوبه، آن دسته از کارکنانی دارای مشاغل حساسند که در ادارات و وزارتخانه‌ها مشغول به کار هستند.

فرهنگیان بازنشسته چه می‌خواهند؟

حقوق کم فرهنگیان بازنشسته هم از دیگر مشکلاتی است که در این سال‌ها بر دغدغه‌های معلمین اضافه کرده است. در حالیکه بسیاری از معلمان تا پایان ۳۰ سال خدمت خود حکم عالی را دریافت می‌کنند، سازمان بازنشستگی این رتبه را از معلمان نپذیرفته و با کسر دو رتبه، آن‌ها را با کاهش حقوق‌ گاه تا بیش از ۲۰۰هزار تومان در هنگام بازنشستگی مواجه کرده است. معلمین می‌گویند تحمیل چنین شرایط ناعادلانه‌ای به معلمان در آغاز دوران بازنشستگی ستمی است مضاعف که از سال ۸۸ تا کنون ادامه دارد.

"میلاد درویش"

 

 

از تارنگار "اندیشکده ی آموزش" / مهدی بهلولی

 چند سال پیش،در دبیرستان فیروز بهرام،فیلم مستند ارزنده ای نمایش داده شد درباره ی زندگی استاد پرویز شهریاری. کارگردان، یک سرباز بود و در هنگام پخش فیلم هم حضور داشت. پس از فیلم، برای حاضران کمی سخن گفت. این گذشت تا روز دهم اسفند،در گردهمایی فرهنگیان روبروی مجلس. برای نخستین بار بود که "میلاد درویش" را از نزدیک می دیدم؛ یکی از کنشگران مدنی که از چند روز پیش از آن،تنها نام او را شنیده بودم. کمی که با گفت و گو کردیم دریافتم که در واقع نخستین بار نیست که او را می بینم! میلاد درویش،همان کارگردان جوان و صمیمی فیلم زندگی پرویز شهریاری بود. ده پانزده دقیقه ای با هم حرف زدیم اما جمعیت که زیاد شد دیگر او را ندیدم. میلاد هم مانند دیگر حاضران،در "گردهمایی اعتراضی خاموش" فرهنگیان شرکت داشت. ساعتی از آغاز گردهمایی گذشته بود که شنیدم او را بازداشت کرده اند. هم اکنون نیز، گویا به زندان رجایی شهر کرج،منتقل شده است. آنگونه که من او را شناختم،کنشگری صمیمی،جدی،و هنرمند است. من هم همراه بسیاری دیگر،درخواست آزادی او را دارم.

در زیر دو تا از درخواست های آزادی میلاد درویش را می خوانید :

 بیانیه جمعی از روزنامه‌نگاران و فعالان مدنی 

میلاد درویش را آزاد کنید

روز یکشنبه ۱۰ اسفند در تجمع اعتراض آمیز معلمان در مقابل مجلس ، « میلاد درویش »، مستند ساز و فعال اجتماعی، دستگیر و به زندان گوهردشت (کرج) منتقل شده است.این فعال مدنی، که در تجمع اعتراضی معلمان در مقابل مجلس حضور داشته است، تجمعی که بدون خشونت و در سکوت کامل انجام شد، بدون دلیل مشخصی بازداشت شده است. 

ما گروهی از روزنامه نگاران، نویسندگان و فعالان مدنی، با اعلام حمایت همه‌جانبه از میلاد درویش، خواهان آزادی هر چه سریعتر و بدون قید و شرط این فعال مدنی هستیم و تاکید داریم که تجمع و اعتراض حق همه‌ی مردم ایران است و دستگیری « میلاد درویش » زیر پا گذاشتن اصل ۲۷ قانون اساسی است.

 

به نام خداوند جان و خرد

میلاد درویش فعال اجتماعی عضو بنیاد محیط زیستی حرمت حیات و عضو افتخاری کانون صنفی معلمان، در تجمع مسالمت آمیز اعتراضی “سکوت” فرهنگیان در روز یکشنبه 10 اسفند 93 مقابل مجلس شورای اسلامی بدون انجام عمل مجرمانه دستگیر شد.

تا کنون علی رغم تلاش های کانون و قول های داده شده، ایشان آزاد نگردیدند.

کانون صنفی معلمان ضمن حمایت همه جانبه از ایشان از نهادهای مسئول رسما می خواهد که نسبت به آزادی این فعال اجتماعی اقدام نمایند.

کانون صنفی معلمان – 12 اسفند 93

 

وجود تبعیض بین کارکنان دولت به اعتراضات معلمان دامن می‌زند

عضو کانون صنفی معلمان ایران:


وجود تبعیض بین کارکنان دولت به اعتراضات معلمان دامن می‌زند


1393-12-07, 12:25      کد خبر: 256045     سرویس: کارگری خبرگزاری ایلنا  


«کنشگران صنفی جامعه فرهنگیان معتقدند بودجهٔ اختصاص یافته برای وزارت آموزش پرورش در سال آینده در شرایطی که این وزارتخانه با ۵ هزار میلیارد تومان کسری بودجه مواجه است، نمی‌تواند پاسخگوی نیازهای بدنهٔ این وزارتخانه یعنی کادر آموزشی باشد.»


اعتراضات صنفی معلمان نسبت به اختصاص نیافتن بودجه مناسب برای آموزش و پرورش در سال ۹۴ همچنان ادامه دارد.


کنشگران صنفی جامعه فرهنگیان معتقدند بودجهٔ اختصاص یافته برای وزارت آموزش پرورش در سال آینده در شرایطی که این وزارتخانه با ۵ هزار میلیارد تومان کسری بودجه مواجه است، نمی‌تواند پاسخگوی نیازهای بدنهٔ این وزارتخانه یعنی کادر آموزشی باشد.


«محمدرضا نیک‌نژاد» عضو کانون صنفی معلمان ایران ضمن انتقاد از بودجهٔ اختصاص یافته به وزارت آموزش و پرورش در سال ۹۴، ضمن بیان این که «این بودجه به هیچ وجه جوابگوی تامین نیازهای بدنهٔ این وزارتخانه نیست» گفت: با وجود اینکه بودجه آموزش و پرورش برای سال ۹۴، ۲۲ درصد افزایش پیدا کرده است اما این افزایش بودجه حداقلی است و به هیچ وجه تناسبی با میزان بودجه‌ای که این وزارتخانه نیاز دارد ندارد.


این در حالی است که به گفتهٔ این فعال صنفی، برخی از دستگاه‌ها تا ۷۰ درصد افزایش بودجه داشته‌اند.


نیک‌نژاد اضافه کرد: در سال گذشته آموزش و پرورش ۵ هزار میلیارد تومان کسری بودجه داشته که باید به آن توجه شود. اما اختصاص بودجهٔ حداقلی برای آموزش و پرورش در سال آینده نشان می‌دهد که عملا قرار نیست کسری بودجهٔ این وزارتخانه جبران شود.


به گفتهٔ این کنش‌گر صنفی، کمیسیون تلفیق مجلس پس از اعتراض سوم اسفند ماه که طی آن معلمان در برخی از شهرهای کشور در اعتراض به برآورده نشدن مطالبات صنفی‌شان از حضور در کلاس‌های درس امتناع کرده بودند، وعده داد ۴ هزار میلیارد تومان به این بودجه (۲۲درصدی) اضافه کند.


خبری که به گفتهٔ نیک‌نژاد، هنوز در حد وعده باقی مانده است و حتی اگر عملی شود مشخص نیست سهم کادر آموزشی از این بودجه چقدر است.


این فعال صنفی در ادامه سخنانش ضمن انتقاد از عملکرد آموزش و پرورش در دو سال گذشته گفت: متاسفانه علی رغم حمایتی که از سوی فرهنگیان از دولت یازدهم صورت گرفت، مسولین وزارتخانه تاکنون نتوانسته‌اند انتظارات معلمان را برآورده کنند و عملکرد وزارت آموزش و پرورش در برخورد با بدنهٔ نظام آموزشی کشور، که بار اصلی کار آموزش را به دوش می‌کشند رضایت بخش نبوده و همین امر بر نارضایتی گسترده معلمان دامن زده است.


اجرایی نشدن قانون خدمات کشوری که بر اساس آن مصوب شد مطابق با مدرک تحصیلی معلمان را رتبه بندی کنند و طبق آن ضریب ریالی در حقوق و دستمزدشان اعمال شود نیز از جملهٔ مطالبات اساسی معلمان در ۸ سالهٔ گذشته است. معلمان می‌گویند، مصوبهٔ افزایش فوق العاده شغل که قرار است در سال ۹۴ برای کارکنان دولت اجرایی شود تنها شامل پرسنل فرهنگی وزارتخانه می‌شود و کادر آموزشی شامل آن نمی‌شوند. این در حالیست که به گفتهٔ این کنش‌گر صنفی، بار اصلی فعالیت در نظام آموزشی کشور به دوش معلمان و سایر اولیاء مدرسه است که به صورت مستقیم با دانش آموزان سر و کار دارند و اگر آنان به عنوان کادر آموزشی از رضایت شغلی برخوردار نباشند قطعا بر روند آموزش تاثیر گذار خواهد بود.


اشارهٔ نیک‌نژاد به مصوبهٔ هیئت وزیران است، که در واقع اولین مصوبه دولت در سال ۹۲ بود. طبق این مصوبه کارکنان دولت که دارای مدرک کار‌شناسی هستند در اوراق کارگزینی خود از ارتقاء ضریب حقوقی برخوردار می‌شوند. در حال حاضر میزان امتیاز فوق العاده شغل فرهنگیان در احکام کارگزینی با مدرک کار‌شناسی ارشد برابر با ۸۰۰ است. این در حالی است که امتیاز فوق العاده شغل کارمندان دولت بر اساس مصوبه هیات وزیران با مدرک کار‌شناسی ۱۵۰۰ و با مدرک کار‌شناسی ارشد ۲۰۰۰ است. در همین مصوبه اضافه شده که این ارتقاء حقوقی برای مشاغل حساس در نظر گرفته شده، به تعبیر این مصوبه، آن دسته از کارکنانی دارای مشاغل حساس‌اند که در ادارات و وزارتخانه‌ها مشغول به کار هستند.


نیک‌نژاد همچنین در ادامهٔ صحبت‌هایش از پرداخت نشدن حق التدریس معلمان در ۶ ماههٔ گذشته خبرداد و گفت: بیش از ۶۰۰ هزار معلم رسمی و کادر اداری آموزشی در مدارس در ۶م اهی که از سال تحصیلی ۹۳-۹۴ گذشته  فقط ۱ماه اضافه تدریس دریافت کرده‌اند و ۵ ماه دیگر آن هنوز باقی مانده و این مسئلهٔ شرایط نامناسب مالی معلمان را تشدید کرده است.


نیک‌نژاد اضافه کرد: امروز با شرایطی مواجه‌ایم که یک معلم با سابقهٔ بالای ۲۳ سال ماهیانه ۱ میلیون و ۳۰۰ هزار تومان دریافت می‌کند و این رقم برای تامین نیازهای زندگی قطعا کافی نیست و اگر همین اضافه تدریس‌ها هم نباشد نمی‌شود زندگی را گذراند.


به گفتهٔ وی، وجود بی‌عدالتی‌های گسترده در سیستم مزدی کشور باعث شده معلمان احساس کنند بین آن‌ها و سایر مزد بگیران دستگاههای دولتی تفاوت‌های زیادی وجود دارد و به نسبت همتایان خود در مشاغل دیگر شرایط نامطلوب تری دارند.


این فعال صنفی تاکید کرد، معلمان وقتی شرایط زندگی خود را با شاغلین در بانک‌ها و سایر وزارتخانه‌ها و ارگان‌های نظامی و غیره مقایسه می‌کنند می‌بینند که چقدر شرایط نامناسبی را برای گذران زندگی طی می‌کنند و در این میان وضعیت معلمان حق التدریسی به مراتب بد‌تر است، زیرا به گفتهٔ نیک‌نژاد، به دلیل مشکلاتی که در ارتباط با وضعیت کاری این معلمان وجود دارد شرایط مالی نامناسب تری دارند.


لازم به یادآوری است، همزمان با بررسی بودجه ۹۴ در مجلس شورای اسلامی، اعتراضات صنفی معلمان گسترده‌تر شده است. در همین راستا، یک فعال صنفی معلمان ظهر یکشنبه (۳ اسفند) از اعتراض صنفی معلمان در شهرهای مختلف کشور خبر داده بود.


در آن روز دامنهٔ اعتراضات در شهرستان‌ها گسترده‌تر از تهران گزارش شده بود. معلمان در شهرهای خرم آباد، کرج، شهریار، اسلامشهر، رباط کریم، زرین شهر اصفهان، شهرضا، برخی از شهرهای خراسان رضوی، دیواندره کردستان و... صبح یکشنبه در اقدامی هماهنگ در کلاس‌های درس حاضر نشدند.


گفتنی است، معلمان به طرح مجدد مصوبه افزایش فوق العاده شغل کارکنان دولت و اجرایی شدن این مصوبه بدون ملاحظه حقوق صنفی آنان و همچنین در نظر گرفته نشدن بودجهٔ مناسب برای آموزش و پرورش در سال آینده معترض‌اند.

http://www.ilna.ir/news/news.cfm?id=256045