بازگشت پنجشنبه‌ها به مدارس


مهدی بهلولی
 روزنامه ی آرمان،31 دی ماه 92

شاید پس از گذشت سه سال از اجرای طرح تعطیلی مدرسه‌ها در روزهای پنجشنبه، روشن‌ترین سخنی که بتوان درباره آن گفت این است که این طرح آن‌طور که انتظار می‌رفت، به افزایش کیفیت آموزشی نینجامیده است. این درست برخلاف نظر هواداران این طرح است که به‌ویژه در روزهای آغازین اجرای آن می‌گفتند با تعطیلی پنجشنبه‌ها، کیفیت آموزش مدرسه‌ای، بالاتر می‌رود. برای نمونه، مهدی نوید، دبیرکل شورای‌عالی آموزش و پرورش در سال 90 و در دفاع از این برنامه گفت: «تعطیلی پنجشنبه‌ها یکی از بخش‌های تحول بنیادین در آموزش و پرورش است و هدف از اجرای آن، ایجاد ارتباط بیشتر دانش‌آموزان به‌ویژه در دوره ابتدایی با والدین است... رضایتمندی معلم و ارتقای علمی معلمان با تعطیلی پنجشنبه‌ها در افزایش کیفیت آموزش موثر خواهد بود و آثار مثبت آن را در قسمت‌های مختلف تعلیم و تربیت خواهیم دید.» مهم‌ترین دلیل نادرستی تعطیلی پنجشنبه‌ها این است که با اجرای این برنامه، بدون کاستن از حجم و شمار کتاب‌های درسی، یک روز از زمان آموزشی کم شد و این یعنی فشرده‌سازی بیش از پیش آموزش. این فشرده‌سازی که با افزودن زنگ چهارم به برنامه روزانه مدرسه‌ها انچام پذیرفت، با شرایط کنونی بسیاری از مدرسه‌های دولتی ما هماهنگ نیست. یعنی به‌دلیل کمبود امکانات رفاهی و فضای آموزشی درخور برای استراحت و تغذیه دانش‌آموزان و آموزگاران، زنگ چهارم، کیفیت و بازده مناسب آموزشی را ندارد. درون‌مایه انتزاعی بیشتر کتاب‌های درسی و روش سنتی تدریس هم از دیگر عامل‌هایی است که سخت بر خستگی دانش آموزان در زنگ چهارم می‌افزاید. بیشتر دانش‌آموزان و آموزگاران، در زنگ چهارم، دچار خستگی چشمگیری می‌شوند و آشکارا، کیفیت آموزش پایین می‌آید و بیشتر زمان این زنگ، در اندیشه به پایان رسیدن وقت کلاس، سپری می‌شود. زنگ چهارم در مدرسه‌هایی می‌تواند تشکیل شود و سودمند افتد که هم فضا و امکانات رفاهی مدرسه و هم مساله تغذیه برای دانش‌آموز و آموزگار، فراهم باشد افزون بر اینکه آموزش نیز گیرا و کاربردی باشد. 

ادامه مطلب ...

گفتگو با وزیر خیالی

از تارنگار :صریر (علی بهشتی نیا )

- جناب وزیر به نظر شما معلمی شغل است یا هنر ؟

با سلام خدمت شما و خوانندگان محترمتان عرض کنم لازمه شغل درآمد است و لازمه هنر شان و عزت و احترام ،معلمی هیچ کدام اینها نیست و  چیز دیگری است که در این مقال نمی گنجد و به قول حافظ :

((شرح این قصه مگر شمع برآرد به زبان                          ورنه پروانه ندارد به سخن پروایی))

- اگر شما معلم بودید در کلاسی که تراکم آن چهل نفر باشد حاضر می شدید؟

چرا که نه؟  مگر آموزش و پرورش از معلم چه می خواهد ؟ همین که معلم بتواند چهل دانش آموز را در یک کلاس درس به مدت 75 دقیقه ساکت نگه دارد، او کار خود را کرده است. همچنین هرچه دانش آموز ساکت تر باشد هم برای خانواده اش خوب است هم برای جامعه.

- پس مساله آموزش و تحصیل چه می شود ؟

آن هم خدا بزرگ و ارحم الراحمین است. بحمدالله در این مورد قوانین دست آموزش و پرورش را باز گذاشته و به لطف این قوانین در نظام آموزشی دیگر دانش آموز افتاده نداریم.  

- یعنی اگر دانش آموزی در امتحانات خرداد نمره زیر 10 بگیرد قبول است؟

نخیر. این دانش آموز درامتحانات مرداد شرکت می کند.

- اگر در امتحانات مرداد باز نمره زیر 10 گرفت چه؟

در امتحانات شهریور شرکت می کند.

- اگر در امتحان شهریور هم نمره زیر 10 گرفت چه؟

پایان شهریور امتحان مجدد از او گرفته می شود.

- اگر باز هم نمره زیر 10 گرفت چه می شود ؟

در دی ماه از او امتحان گرفته می شود.

- اگر باز هم افتاد چه ؟ 

ادامه مطلب ...

"فانی" را چگونه بنگریم؟

مهدی بهلولی،تارنمای "سخن معلم"

در پاسخ به فراخوان تارنمای "سخن معلم"،برای بررسی حضور چندی پیش علی اصغر فانی،وزیر آموزش و پرورش،در سومین مجمع عمومی کانون تربیت اسلامی،به گمانم،می توان از زاویه های گوناگون به این حضور نگریست. برای نمونه می توان بر درون مایه ی سخنان ایشان تمرکز نمود و درستی و نادرستی آنها را ارزیابی کرد. یا به نفس این حضور پرداخت  و از آن رو که کانون تربیت اسلامی،نهادی است با پیشینه ی سیاسی مشخص("راست")،و سخت ایدئولوژیک،که در موضع گیری های آن از گذشته تاکنون،کمترین نشانی از آموزش و پرورش نوین دیده نمی شود،این نشست را واکاوید. این که فانی،تا کجا با نگرش های آموزشی این گروه – که بی گمان همبسته با نگرش های سیاسی و ایدئولوژیک آنهاست- همدل و همراه است،و این که این همدلی و همراهی احتمالی،هدف های فراگیر آموزشی را هم دربرمی گیرد و یا تنها در جزییات باقی می ماند،و البته بسیاری پرسش های دیگر،را می توان به میان آورد و با حدس و گمان،به آنها پرداخت.

 اما به باور این نگارنده- و البته با درنظر گرفتن پیشینه و گذشته فانی و دنبال کردن سخنان وی در این چند ماهه ی گذشته وزارت- فانی کسی نیست که "سراسر" به دامن "راست" بیفتد.   ادامه مطلب ...

اعمال فشار مدیران پیشین آموزش و پرورش برای ورود به دانشگاه فرهنگیان

تفاوت حقوق کارکنان دانشگاه فرهنگیان با کارکنان آموزش وپرورش حدود یک میلیون تومان است/ به دلیل وجود همین تفاوت حقوق،افرادی که در حال بازنشستگی هستند ترجیح می‌دهند به دانشگاه فرهنگیان ورود پیدا کنند تا از مزایای آن برای بازنشستگی استفاده کنند.

ایلنا: شنیده‌ ها حکایت از آن دارد که برخی از مدیران پیشین آموزش و پرورش برای ورود به دانشگاه فرهنگیان بر مدیریت کنونی اعمال فشار می کنند.                                            

به گزارش خبرنگار ایلنا؛ در راستای تحقق سند تحول بنیادین؛ آموزش و پرورش، رسالت خطیر تامین نیروی انسانی کارآمد و تربیت معلم در نظام رسمی آموزشی کشور را بر عهده دارد بیش از ۶۰ هزار دانشجو ۱۸۰۰ استاد و مدرس در ۹۸ پردیس استانی در حال فعالیت هستند. طی سال‌های اخیر با تجمیع این مراکز و شکل گیری دانشگاه فرهنگیان، تربیت نیروی انسانی مورد نیاز وزارت آموزش و پرورش وارد فاز جدیدی شده است.

دانشگاه فرهنگیان پایگاه اصلی تربیت نیروی انسانی متخصص و متعهد برای وزارت آموزش و پرورش بوده و قرار است تا نیروی انسانی مورد نیاز این وزارتخانه صرفا از میان ورودی‌های این دانشگاه جذب شود بنابراین کیفیت بخشی به برنامه‌های این دانشگاه از اهمیت بالایی برخوردار است.

در اواخر فعالیت دولت دهم خبرهایی از حضور و جاگیری برخی مدیران ارشد وزارت آموزش‌وپرورش دوره "حاجی بابایی" در دانشگاه فرهنگیان به گوش رسید. همین اخبار باعث شد تا موج انتقاد‌ها از سوی اساتید و کارکنان این دانشگاه نسبت به ورود مدیران قبلی به این دانشگاه بالا بگیرد که در ‌‌نهایت "فانی" وزیر آموزش و پرورش در اجلاس سراسری سرپرستان پردیس‌ها، مراکز آموزش عالی و مسئولان سازمان مرکزی دانشگاه فرهنگیان عنوان کرد که دانشگاه فرهنگیان پارکینگ آموزش و پرورش نیست.

وی خطاب به سرپرست دانشگاه فرهنگیان عنوان کرد: خواهش من از سرپرست دانشگاه فرهنگیان این است که به جد در پذیرش نیروی انسانی در دانشگاه فرهنگیان سخت‌گیری کنند و اجازه ورود افراد بی‌صلاحیت را به دانشگاه فرهنگیان ندهد.

شواهد و شنیده‌ها نشان از آن دارد که "محمود مهرمحمدی" سرپرست این دانشگاه جلوی احکام انتصاب چندین نفر از کسانی را که با دور زدن قانون قصد اشتغال در این دانشگاه را داشته‌اند، گرفته است.

بنابراین گزارش؛ شنیده‌ها حاکی از اعمال فشار برخی از مدیران در آستانه تعویض برای ورود به این دانشگاه است.

یک منبع آگاه در وزارت آموزش و پرورش با تایید این موضوع می‌گوید: برخی از عناصر در تلاش هستند تا با اعمال فشارهایی موجب حضور برخی از افراد فاقد صلاحیت به دانشگاه فرهنگیان شوند. در یک ماه گذشته چندین نفر از مدیران کل معزول، با اعمال فشار قصد ریاست بر پردیس‌های استانی و انتقال به مراکز این دانشگاه را داشته و حاضر نیستند به شرایط کمیته انتصابات تن بدهند.  ادامه مطلب ...

گفتگو از اهدای عضو در کلاس

محمد رضا نیک نژاد

صفحه ی آخر روزنامه ی شهروند،15 دی ماه 92

یکی از راه های آموزشِ ارزش های اخلاقی- انسانی،طرح این جستارها در کلاس به صورت انشا،گفتگوهای چالشی درباره آنها یا اجرای نمایش و.... است. در این روش،افزون بر درگیر نمودن دانش آموزان با چنین جستارهایی،آنها را در تجربه های یکدیگر سهیم می کنیم. بهترین نمونه و الگوی این گونه آموزش ها،کتاب ارزشمند "لیزا" کودکی در مدرسه،نوشته متیو لیپمن است. این کتاب را تازه خوانده بودم و در حال و هوای آن بودم که به سرم زد در یکی از کلاس هایم آن را تجربه کنم. نیم ساعت پایانی کلاس از بچه ها خواستم در زمینه های اخلاقی– اجتماعی موضوعی پیشنهاد دهند. در این میانه یکی از بچه ها "اهدای عضو" بیماران مرگ مغزی را پیشنهاد کرد. من که در این زمینه آگاهی درخوری نداشتم با هیجان آن را پذیرفتم و از او خواستم که خود آغازگر باشد. گفت خواهری بیست و چهارساله داشته است که در آستانه ی ازدواج در تصادف رانندگی دچار مرگ مغزی می شود. پس از چند روز رفت و آمد و رایزنی گروه پزشکی با خانواده،رضایت نامه آماده و با دو دلی مادر،امضا می شود. چند عضو او از جمله قلب و دو کلیه اش به چند بیمار اهدا می شود و جان آنها را نجات می دهد. داستان بسیار ناراحت کننده بود به گونه ای که اشک در چشمانش دیده می شد و البته دانش آموزان و من نیز در سکوتی باور نکردنی فرو رفته بودیم. با پایان سخنان پسر،چند دقیقه ای همه ساکت بودیم و کسی نمی دانست چه بگوید یا نمی توانست چیزی بگوید! تا این که صدای زنگ همه را راحت کرد. روزها درگیر سخنان این دانش آموز بودم و به این می اندیشیدم که آیا کسی هست که به اخلاقی بودن اهدای عضو باور نداشته باشد؟هنگامی که در رخدادی پیش بینی نشده و دلخراش،عزیزی را از دست داده ایم،آیا کاری اخلاقی تر از نجات چند انسان وجود دارد؟ با همه ی این ها تصور این که تنِ بی جان عزیزت با چاقوی جراحی تکه تکه شود و حیاتی ترین اعضای تنش در کالبد بیگانه ای جا داده شود! تن فرسا و اندیشه آزار است. با این همه این دوگانگی و  دو دلی در تصمیم گیری است که کار خانواده های اهدا کننده را بیش از هر چیز،سخت،ارزشمند و ستودنی می کند. بازخورد گفتگوی آن روز را در دانش آموزانم دیدم و به این باور رسیدم که یکی از کاراترین روش ها برای پدیدآوری دگرگونی های اخلاقی- اجتماعی مدرسه و کلاس است. از آن پس من و همکلاسی های دانش آموز داغ دیده بیش از گذشته به بزرگ منشی او و خانواده اش احترام می گذاریم. روزی از او حال و روز خانواده و به ویژه مادرش را پرسیدم. گفت هنوز هم پس از چند سال،گاهی که مادرم دلتنگ خواهرم می شود،به دیدن دختری می رود که قلبش در سینه اش می تپد و با دیدن او با آرامش به خانه باز می گردد و بر این باور است که بی گمان روحِ دختر با تندرستی دریافت کنندگان به آرامش رسیده است.
http://shahrvand-newspaper.ir/default/default.aspx?no=186&dn=1&pid=20&rnd=3FvDO7&p=&y=92&m=10&d=15

« عبور از مدارس سنتی »


محد روزبهانی

نشریه نگاه ، نیمه اول دی ماه 1392 

نظام های آموزشی از تصور انسان ها نسبت به آینده مایه می گیرند، از این رو اگر تصور ما از آینده یک جامعه، با واقعیت موجود آن منطبق نباشد، نظام آموزشی آن جامعه، راه خیانت به جوانانش را در پیش می گیرد. جهان و جامعه ای که ما در آن زندگی می کنیم به سرعت در حال تغییر و تحول است، این جهان به سرعت متغیر نهادهایی هماهنگ با خود را می خواهد. مهم ترین این نهادها، آموزش و پرورش است. آموزش و پرورش، انتقال فرهنگ، نوآوری و تغییر، پرورش و رشد شخصی افراد، آموزش مهارتهای مورد نیاز جامعه به افراد اجتماعی کردن کودکان ونوجوانان برای زندگی به عهده دارد.
سوال مهم این است که آموزش و پرورش برای چه زمان و چه جامعه ای افراد را آموزش می دهد ؟ در جوامع گذشته چون تغییر و تحول در جامعه بسیار کند و آرام و راحت تر می شد آینده و نیازهای افراد در جامعة آینده را تشخیص داد ، برنامه ریزی برای آموزش و پرورش هم آسان بود. در گذشته اصل این بود که فردا همین امروز است، یعنی جامعه  فردا همانند امروز است و با نیازهای
امروز فرقی ندارد و نهایتا اینکه روش های رفع نیازها نیز همانند امروز است. آیا امروز هم می توان گفت که فردا همین امروز است ؟ خیر به هیچ وجه! جهان امروز توسط فناوری های مختلف دگرگون گردیده و هر روز در حال تغییر است، آموزش و پرورش دیروز نمی تواند نیاز جامعة امروز را پاسخ گوید. جامعه  نو برای رفع نیازهای شهروندانش می بایست از شیوه های نوین برای رفع نیازها استفاده کرد. نمی توان با روش های گذشته به نیازهای جدید پاسخ گفت. این اصل شامل همة نهادها و سازمان های جامعه می شود، از جمله نهادآموزش وپرورش!  
ادامه مطلب ...

سرانه ی دانش آموزی،همچنان در برزخ!

محمدرضا نیک نژاد

روزنامه ی آرمان،14 دی ماه 92

توضیح:بخش هایی از یاداشت در روزنامه حذف شده است.

با چادری رنگ و رو رفته و چهره ای خسته،اما برافروخته به اتاق دبیران وارد شد. به دنبال معاون پایه ی اول می گشت. معاون را که یافت،میانشان بگو مگویی درگرفت. خانم می گفت:چرا بچه ام را برای پنج هزار تومان به کلاس راه ندادی؟ معاون می گفت تنها برای پول نبوده است،اما به هر شکل شما باید به مدرسه کمک کنید! خانم هم گفت: اصلا پول ندارم و نمی دم و با غرغر کردن از اتاق بیرون رفت. در حالی که بچه اش را با خود می برد به او می گفت: دیگر نمی خواهم درس بخوانی!خسته شدم از بس که هم در خانه و هم در مدرسه کلنجار رفتم و التماس کردم! از فردا برو سر کار!

نمی دانم تهدیدهای این مادر عملی شد یا نه؟ اما می دانم که این سرنوشت بچه های بسیاری از خانواده های کم درآمد است. درس خواندن فرزندان این خانواده ها،افزون بر کاهش درآمد خانواده،هزینه های سنگینی را هم به آنها تحمیل می کند. هزینه هایی که هم شامل آمد و شد،خوراک و پوشاک،کتاب های کمک آموزشی،نوشت افزار می شود و هم کمک های مردمی به مدرسه و کلاس های تقویتی و ... را در بر می گیرد. اما چرا باید کمک های مردمی در مدرسه های دولتی گرفته می شود؟ در این میان رایگان بودن آموزش در قانون اساسی چه می شود؟ آیا مدیران آموزشگاه ها اجازه دارند،پولی با این نام دریافت کنند؟ و اگر پاسخ آری است،معیار اندازه ی آن چیست؟

 دست کم 2 – 3 سال است که بسیاری از مدرسه ها،سرانه دانش آموزی- پولی که آموزش و پرورش باید برای هزینه های جاری مدرسه بپردازد- را دریافت نکرده اند.  ادامه مطلب ...

تاخیر ۴ ماهه در پرداخت مستمری و پاداش معلمان بازنشسته

چکیده: معلمانی که یکم مهر ماه سال جاری بازنشسته شده‌اند بعد از گذشت نزدیک به ۴ ماه هنوز پاداش پایان خدمت و مستمری شان در ماه‌های مهر، آبان و آذر را که در مجموع بیش از ۴۰ میلیون تومان می‌شود، دریافت نکرده‌اند.

معلمانی که در مهرماه سال جاری بازنشسته شده‌اند هنوز پاداش پایان خدمت، حکم بازنشستگی و مستمری ۳ ماه گذشته‌شان را دریافت نکرده‌اند.

«محمد تقی سبزواری» از فعالان صنفی فرهنگیان در این باره به ایلنا گفت: معلمانی که در ابتدای مهر ماه سال جاری بازنشسته شده‌اند بعد از گذشت نزدیک به ۴ ماه هنوز پاداش پایان خدمت و مستمری شان در ماه‌های مهر، آبان و آذر را که در مجموع بیش از ۴۰ میلیون تومان می‌شود، دریافت نکرده‌اند.

وی با انتقاد از خلف وعده «حمیدرضا حاجی بابایی» وزیر سابق آموزش و پرورش مبنی بر پرداخت پاداش پایان خدمت معلمان یک هفته پس از بازنشستگی، ادامه داد: روال پرداخت پاداش پایان خدمت در آموزش و پرورش پاسخگوی سیر صعودی تورم در کشور نیست، چرا که پرداخت این پاداش همواره با تأخیر مواجه است که این موضوع با تورم بالای ۳۵ درصد عقلانی بنظر نمی‌رسد.

به گفته سبزواری، این نحوه پرداخت پاداش مسلماً ارزش سرمایه گذاری بازنشستگان فرهنگی را به نصف کاهش می دهد و این با نفس پرداخت پاداش در تضاد است چرا که پاداش بازنشستگی باید بتواند گره ای از مشکلات مالی بازنشستگان را باز کند.

این فعال صنفی معلمان در پایان تصریح کرد: پرداخت پاداش پایان خدمت بازنشستگان فرهنگی طی سالیان گذشته بین ۶ تا ۹ ماه طول کشیده است بنابراین تاخیر ۴ ماهه سال جاری خیلی جای تعجب ندارد.

مدرسه های فرسوده و کاهش بودجه عمرانی!

محمدرضا نیک نژاد

روزنامه ی اعتماد،14 دی ماه 92

"خیلی ترسیده بود.می گفت اگر نیم ساعت زودتر و در زنگ تفریح و روی سر دختران مردم افتاده بود،من چه خاکی بر سرم می کردم. میله پرچم حیاطِ مدرسه را می گفت که با وزش باد افتاده بود. چند بار به اداره ی منطقه رفته و خواستار بررسی موضوع و علت افتادن میله شده بود،اما مسئولان زیر بار نرفته و آن را جزء وظیفه های مدیر دانسته اند و البته هزینه های آن را هم! با گوشزدِ یکی از همکاران،به شهرداری منطقه می رود و پس از آمدن کارشناس،آشکار می شود که به علت وجود آب زیر ساختمان،پایه ی میله پوسیده شده و با وزش باد افتاده است. این مدیر می گفت اکنون هراس دیگری به جانم افتاده است و شب ها کابوس اش را می بینم. نکند خدای ناکرده مدرسه نشست کند و دانش آموزان و آموزگاران و همه کادر را با هم به زیر خاک ببرد؟ این مدرسه در یکی از قدیمی ترین و فقیر نشین ترین بخش های پایتخت است و 50 – 60 سال عمر دارد. می گوید به اداره آموزش و پرورش رفتم و خواهان یاری و ارائه ی راهکاری برای جلو گیری از حادثه ای بزرگ تر شدم. مسئولان شانه ای بالا انداختند و کف دو دست را نشانم دادند! باز هم برای رو براه کردن کارها،دست نیاز را به سوی شهرداری دراز کردم! اما شهرداری تا چه اندازه ای می تواند هزینه کند؟ من هم نمی دانم." 

ادامه مطلب ...

ضرورت استفاده از تبلت یا تلفن همراه برای همه ی دانش آموزان!

محمد روزبهانی

تارنگار:آموزش و پرورش نوین


     چند وقت پیش مطلبی در وبلاگم و  سپس در فیسبوک منتشر کردم با عنوان هر دانش آموز یک تبلت که با واکنش مثبت و منفی بسیاری از همکاران  و خوانندگان مواجه شد. مخالفان این بحث بیشتر بر این نکات تمرکز می کنند1- در حال حاضر بسیاری از مدارس ما در نقاط محروم از داشتن امکانات آموزشی مناسب برخوردار نیستند و فعلا این بحث  یعنی تبلت ضرورتی ندارد و بهتر است به مسائل ضروری تر پرداخته شود  2- گروهی هم آماده نبودن معلمان برای آموزش دادن و استفاده  از این وسیله را دلیلی برای به تعویق افتادن  و کنار گذاشتن این پیشنهاد می دانند 3- بعضی ها هم بر این استناد می کنند که اگر همه ی دانش آموزان تبلت داشته باشند باعث می شود دزدی آن زیاد شود، شکسته شود و...! 

              چه ما بخواهیم چه نخواهیم  تکنولوژی خودش را بر ما تحمیل خواهد کرد. با تمام مشکلاتی که گسترش تبلت در مدارس دارد و همکاران می گویند  موافقم. اما این یک انتخاب نیست که ما مختار باشیم انجام بدهیم  یا ندهیم. این یک اجبار است. به قول معروف این قورباقه را باید قورت داد! اگر بنا به جنبه های منفی آن باشد می شود صد تا ردیف کرد و برای جنبه های مثبت ان هم همینطور! اما من قضیه را از زوایای دیگری  می بینم. به تصور من دیر هم شده است. امروز بایست ما به هر  طریق ممکن اینترنت را   وارد آموزش کنیم ! راه آن هم از طریق تبلت ، گوشی هوشمند یا چیزی شبیه آن است. با یک تبلت یا گوشی هوشمند می توان به سادگی در هر نقطه از ایران چه روستا ،  چه شهر  وارد اینترنت شد.  

ادامه مطلب ...