روزنامه همدلی، 17 بهمن ماه 95
دانشآموزان باید با حقوق شهروندی خود آشنا شوند
روز شنبه مورخ 16/11/95، بخش نخست گفتوگوی چند آموزگار درباره
«آموزشهای شهروندی» در روزنامه همدلی، تحت عنوان « پای آموزش شهروندی در
«مدرسه» لنگ میزند» در صفحه 9، منتشر شد. در گفتوگوی انجامشده به آموزش
شهروندی اشاره شد که وارد رویکرد قانونمداری نشده است و تمرکز نظام سیاسی و
بیعملی در حوزه آموزش، هم مورد توجه قرار گرفت؛ همچنین گفته شد که آموزش
حقوق شهروندی جسارت میخواهد و محتوای آموزش، در حال حاضر، درگیر مسائل
فلسفی شده است. بیچارگی دانشآموزان و تقصیرکاربودن معلمان هم از نظر
آموزگاران دور نماند و به طور کلی به مسائلی که مانع پرورش فکر و احساسات
انسانی و اخلاقی میشود هم نگاهی گذرا صورت گرفت. آنچه میخوانید، بخش دوم
و پایانی این گفتوگو است؛
آموزش سیاسی
مهدی بهلولی، آموزگار و
فعال صنفی در زمینه آموزشهای شهروندی، توضیح میدهد که «یک نکته مهم دیگر
در آموزش مدنی یا شهروندی، پیوند ناگسستنیای است که این مفهوم با آموزش
سیاسی دارد. بخش چشمگیری از پژوهشها و نوشتههای مربوط به آموزش مدنی، به
شرکت شهروندان در امور سیاسی کشور در یک روند دموکراتیک میپردازند. این که
چگونه انسانی پرورش دهیم تا نسبت به سرنوشت کشور، اجتماع، میهن، دموکراسی،
رعایت حقوق بشر و حقوق شهروندی و ... حساس باشد و در اموری همچون
رایگیریهای سیاسی، حضوری کنشگرانه داشته باشد؟ متآسفانه در ایران، کار
این بخش از آموزش شهروندی و روی هم رفته کل این پروژه با مشکل روبهرو
میشود. البته محور اصلی این گفتوگو پرداختن به این بخش از آموزش مدنی
نیست و بیشتر کنشهایی است که شهروندان در برخورد با همدیگر و اجتماعِ
پیرامونی خود با آن درگیر هستند.»
آشناکردن دانشآموزان با قوانین جامعه
نرگس ملک زاده، آموزگار شرکتکننده در گفتوگوی همدلی میگوید: «پرسش مهم
این است که چه آموزههایی باید ملاک چنین آموزشهایی قرار گیرد؟ به باور من
مدارس باید دانشآموزان را با قوانین و مقررات جامعه آشنا کنند و به آنها
اخلاق و ادب اجتماعی را بیاموزند. حداقل کاری که در مدارس میتوان برای
این مهارت کرد، بیدارکردن روح ادب اجتماعی دانشآموزان است. اینکه بتوانیم
انظباط اجتماعی، کمک به شهروند بدون توجه به طبقه اجتماعی، موظف بودن به
رعایت حقوق تمام گروهها و طبقات در جامعه، آموزش نظم و وجدان کاری و در
نهایت ارزش قائلشدن به حق زندگی برای همه را برایشان درونی کنیم. باید
آموزش محتوایی را به مهارتی و نگرشی ارتقاء دهیم تا فردی را روانه جامعه
کنم که خود به درک درستی از دموکراسی و مردمسالاری رسیده باشد. در مسائل
اجتماعی بیشتر آموزشها متاسفانه از طریق الگوبرداری صورت میگیرد و این
نقش معلمان را بیش از بیش در تقویت این حقوق در دانشآموزان نشان میدهد.
معلمی که خود مروج مسئولیتپذیری، قانونمداری و مسلط به فنون مذاکره باشد،
میتواند این مهارتها را غیر مستقیم به دانشآموز خود آموزش دهد و تاثیری
شگرف بر نگرش و رفتار دانش آموزان بگذارند.»
برای خانواده فقط کنکور مهم است
عبدالجلیل کریم پور، هم توضیح میدهد که «در جامعهپذیری، خانواده، مدرسه،
همسالان و رسانه تاثیر دارند و خانوادههایی هستند که متاسفانه فرمان کار
از دستشان در رفته است. همسالان هم اگر دیر بجنبی میبینی که میتواند
اثرات جبرانناپذیری به همراه داشته باشد. پس مدرسه و رسانه میماند که نقش
جدی میتواند ایفا کند. باید گاهی جهت آب را به سمتهای مختلف کرد . باید
کمی دانش اموز را علاقهمند به این اهداف مهم (رشد شهروندی) کرد. طبعا نقش
رسانه هم میتواند اثریخش باشد البته اگر خانواده و حتی خود دانشآموز با
آن جور باشند و ... همه این ها مستلزم این واقعیت است که کنکور و قبول شدن
در رشتههای پر پول، اجازه این کارها را دهد. ما باید ابتدا به طرق مختلف
نیاز به آموزش حقوق شهروندی را برای خانوادهها مهم جلوه دهیم تا بدانند که
یاد گرفتن آن ها ضرورتی اجتناب ناپریر است. اما شوربختانه فقط برای
خانواده یک چیز مهم است کنکور و کنکور و کنکور!
آشناشدن دانش آموز با حقوق خود
علی بهشتی نیا، ادامه میدهد: «به نظر من جانمایه کلام این است که برای
احقاق حقوق شهروندی 1- ساختار و قوانین نظام آموزشی تغییر کند 2- معلمان
آموزش ببینند 3- از نگاه سنتی و واپس گرا به نظام آموزشی خودداری شود 4-
جسارت این تغییر را داشته باشم و هزینههای لازم را برای احقاق حقوق
شهروندی بپردازیم .5- آموزش را از سنین پایینتر و پایههای ابتدایی آغاز
کنیم 6- با مدلسازی مشکلات در مدارس حقوق شهروندی را به دانشآموزان آموزش
دهیم 7- دانشآموزان را با حقوقشان آشنا کنیم؛ اینها نظرات شخصی من در
این موضوع است.
آموزش به مثابه فرهنگ
محمدرضا نیک نژاد، فعال صنفی
هم توضیح میدهد که «درباره آموزشهای شهروندی ما باید به سوی شاخصههای
فرهنگیمان که بیگمان و دست کم اخلاقمحور هستند نیز نگاهی بیندازیم. این
چند روز کتابی خواندم درباره آموزش و پرورش ژاپن به نام «آموزش به مثابه
فرهنگ» که یکی از مترجمان آن دکتر محمدرضا سرکارآرانی ست. در این کتاب
تاکید شده بود که ساختار آموزشی ژاپن همراستا با فرهنگ ملی و اجتماعیاش
دانشآموزان را برای زندگی اجتماعی و شهروندی آماده میکند. خانم لوییس،
پژوهشگر آمریکایی که چند دهه در زمینه آموزش در پیش دبستانها و دبستانهای
ژاپن پژوهش کرده است در جایی از کتاب میگوید که آموزش و پرورش این کشور
به دنبال آموزش و پرورشِ قلبها و اندیشهها است. ایشان کتابی نیز در
اینباره و با همین عنوان دارد. بسیار شگفتآور است که خانم پژوهشگر، ژاپن
را از رفتن به سوی کپیبرداری از آموزش و پرورش آمریکا که ساختاری بر پایه
نمره و معدل و ارزیابیهای کمی دارد، منع میکند و نقطه قوت ژاپن را بار
آوردن احساسهای انسانی و دگرگونیهای اندیشگی و بینشی دانشآموزان خود
میداند. اما شوربختانه ما همچنان درگیر فرهنگ آموزش آمریکایی یعنی
ارزیابیهای کمی هستیم.
حمزه علی نصیری، هم ادامه میدهد که « برخی
گمان میکنند رفتن به سوی آموزشهای نوین شهروندی، تضعیف آموزههای دینی
شهروندان است. این پروسه قدرتمند است و خود در مسیر آموزش شهروندی عاملی
کاستیساز است.»
آموزش شهروندی، بیگاریکشیدن از دانشآموز نیست!
شهرام جمالی هم توضیح میدهد که «شاید یکی از اهداف اصلی آموزشهای
شهروندی، مشارکت اجتماعی باشد. اما متاسفانه همین موضوع مشارکت اجتماعی
دانشآموزان در سطح مدرسه بهگونهای است که مدیران و مسئولین از آن بیشتر
نوعی «کار یدی» را انتظار میکشند. منظور این است که در برخی مدرسهها
آموزشِ مسئولیتهای اجتماعی صرفا با هدف انجام کاری که در مدرسه مسئول
مشخصی ندارد، انجام میگیرد. نوعی بیگاری کشیدن از دانشآموزان! مثلا نظافت
حیاط و کلاسهای مدرسه، توزیع کارنامه یا تایپ لیستها و... اما این کارها
بدون آموزشها و هدفهای پرورشی لازم، بیهوده و گاه بسیار آسیبزا است
چراکه به خاطر اجبار و اکراهش موجب یک مخالف درونی در دانشآموزان میشود.
اما با توجه به نظرات دوستان و بر اساس مباحث مطرح شده میتوان «سرفصلهای
آموزشهای شهروندی در مدرسه» را در حدود زیر تعیین و مشخص کرد.
آموزش و
تدوین اهداف زندگی فردی، خانوادگی، اجتماعی، فرهنگی و کسب مهارت های لازم
مربوط به آنها؛ آشنایی و آموزش سلامت جسمی، بهداشت فردی و محیط زیست؛
آموزش رعایت نظم و قانون و احترام به حقوق دیگران و عدالت و مسئولیتپذیری؛
آموزش مهارتهای ارتباطی در زمینه مناسبات سالم مهارتهای اجتماعی و
رفتاری و کلامی و زبانی؛ آموزش مهارت های ارتباط با خود، ارتباط با خانواده
و ارتباط با دیگران؛ آموزش مسئولیت های اجتماعی و احساس مسئولیت در قبال
همگان فارغ از هرگونه تفاوتی و نیز همدلی و همدردی و نوعدوستی؛ آموزش
مهارتهای شغلی در جهت توانمندی در ایجاد(کارآفرینی) و یافتن شغل و حرفه(
کاریابی ) و طبعاً کسب هویت در زندگی شخصی و اجتماعی و خانوادگی و کسب در
آمد و اصطلاحاً اتکاء به بازو و سربار نبودن؛ آموزش مهارت های ساماندهی
زندگی فردی بر اساس تواناییها و استعدادهای فردی و قدرت برنامهریزی کوتاه
مدت و میان مدت و دراز مدت شامل آموزش تفکر واقعبینانه و منطقی، هوشیاری و
تفکر انتقادی و نقادی و خلاق و قدرت حل مسائل و برخورد با مشکلات و پرهیز
از تفکرات افراطی و خودخواهانه و ستیزهجویان؛ آموزش مشخصات دستگاه روانی
انسان و کسب مهارتهای حفظ سلامت آن و آشنایی با عوامل تهدیدکننده سلامت
روان و دلایل ابتلاء به آنها و فراگیری مهارتهای مناسب برای مقابله با
عوامل تهدیدکننده سلامت روان نظیر افسردگی، بیهیجانی، نومیدی،اضطراب،
هیجانات، شادیها و لذات کاذب و ناپایدار و افراطی، فشارهای روانی،
خودخواهی، حسد، کینهورزی، تعارضزدگی، درونگرایی، پرخاشگری و ستیزه جویی و
خلا عاطفی؛ آموزش خطرات و آثار آسیبها و عوامل تهدیدکننده محیطی مانند
مواد مخدر و اعتیاد و رفتارهای پرخطر جنسی، ارتباطات ناسالم و بیماریهای
مرتبط و کسب مهارتهای لازم در برخورد با آنها؛ آموزش آثار زیانبار
فنآوریهای نوین و مسائل ارتباطی نو پدید مانند اینترنت و ماهواره و
گوشیهای همراه و پیامک بازی و آموزش مهارتها و فرهنگ و آگاهی مناسب
دراستفاده از آنها و اطلاع از کاربرد این فنآوریها؛ آموزش حقوق شهروندی و
وظایف متقابل شهروندان با همدیگر و نیز نهادها و ادارات با مردم و آموزش
مهارتهای ارتباطی لازم ارباب رجوع با ادارات و نیز کارمندان با ارباب رجوع
و در نهایت؛ کسب دانش و سواد شهروندی.
http://hamdelidaily.ir/?newsid=26485