زنان، نهادهای مدنی و گستره عمومی

                    

           محمدرضا نیک‌نژاد، ص آخر روزنامه شهروند، 4 دیماه 95 

شانزده، هفده تن از کنشگران صنفی- بیشتر مرد و کمتر زن - در نشست هفتگی یکی از نهادهای مدنی معلمان نشسته بودند و درباره برگزیدن عضوی برای یکی از پست‌های این نهاد گفت‌و‌گو می‌کردند. دو تن نامزد آن پست بودند. یکی مرد بود و نامدار، پیشکسوت و شناخته‌شده در گستره صنف و رسانه و دیگری زنی تازه‌وارد، توانمند، آگاه و پرتلاش. چند تن از حاضران در تأیید هریک از نامزد‌ها سخن گفتند. من نیز اجازه خواستم و گفتم: «بیش از ۶۰‌درصد از نیروهای آموزش و پرورش خانم هستند. خانم‌معلم‌ها گرچه گرفتاری‌های کلی و مشترکی با آقا‌معلم‌ها دارند، اما بی‌گمان دشواری‌های ویژه‌ای را نیز از زاویه جنسیتی‌شان دارا هستند. ما به‌عنوان یک نهاد مدنی فرهنگیان افزون بر کوشش برای آگاهی یافتن از این‌گونه دشواری‌ها، باید تلاش کنیم تا صدای خانم‌معلم‌ها در آموزش و پرورش و جامعه بیش از گذشته شنیده شود، آن هم از جایگاه ویژه جنسیتی و زن بودنشان. جامعه آموزشی ما مانند بسیاری از گستره‌های دیگر مردسالار است و ما به‌عنوان یکی از شناخته‌شده‌ترین نهادهای مدنی فرهنگیان وظیفه داریم که در معتدل کردن این ساختار بکوشیم. با توجه به ستم‌های تاریخی و ریشه‌دار نسبت به زنان، توانبخشی به حضور آنان می‌تواند از نخستین اولویت‌های هر نهاد مدنی، اجتماعی، فرهنگی و حتی حکومتی باشد. انتخاب ما از سویی نشان‌دهنده تصمیم جدی تشکل‌مان برای پیگیری خواسته‌های بیش از نیمی از معلمان است و از دیگرسو نشانه‌ای از پیشرو بودن تلاش‌های صنفی‌مان در یکی از مهم‌ترین جنبش‌های اجتماعی روز جهان. افزون بر این‌که خانم‌های عضو این تشکل می‌توانند نمایندگان شایسته‌ای برای خانم‌معلم‌های سراسر کشور باشند و مایه امید برای آنان و...» با این رویکرد خواهش کردم که دوستان عضو به آن خانم رأی دهند. زمان خواندن رأی‌ها شگفت‌زده از این‌که هم آنهایی که رأی‌آوری زنان را از اصول خویش می‌دانستند و برای این اصل تا رگ گردن پیش می‌رفتند، به نامزد زن رأی ندادند و هم خانم‌های حاضر در نشست! اگر از بخش نخست که اولویت‌ها و اصول‌شان در تغییر مدام است بگذریم، بی‌گمان رأی ندادن خانم‌ها به یکدیگر بسی دردآور بود! گرچه نقش مردان در نادیده گرفتن زنان در گستره عمومی و در درازای تاریخ چشم‌پوشیدنی نیست اما پرسش اندیشه‌سوز این است که این برکنار ماندن، جنس دوم بودن و حذف از جامعه یا کم‌رنگ بودن در گستره عمومی و... تا چه اندازه پیامد دیدگاه‌ها و رفتارهای خودِ خانم‌هاست؟ برخورد و گاه رویارویی حقوق و منافع زنانه و مردانه سبب شده است که در بسیاری از جا‌ها و جایگاه‌ها مردان یا نگاه‌های مردانه یکه‌تاز میدان باشند و البته بسیاری از مردان به سختی از این جایگاه سنتی پاسداری می‌کنند. بنابراین زن‌ها نباید برای گسترش نقش‌شان در جامعه چشم امید چندانی به مردان داشته باشند. می‌ماند همیاری و همکاری خانم‌ها با یکدیگر. شوربختانه بی‌تجربگی خانم‌ها و البته آقایان در زمینه کارهای جمعی و مدنی، بخشی از ویژگی‌های ذاتی زنان، حساسیت‌های روحی و عاطفی زنانه و مادرانه که به جای خویش بسیار نیکو و ارزشمندند و... سبب شده است که در ورود به گستره اجتماعی، خودِ زنان در ایجاد و بلند‌تر کردن دست‌اندازهای سنتی و اجتماعی موثر باشند و حتی مشارکت کنند! خوشبختانه با گذشت زمان، زنان بیشتر به حقوق نوین خویش آشنا می‌شوند و امروز جنبش جهانی زنان به تندی رو به پیش و پیشرفت است. نشانه‌های روشنی از این پیشرفت را در جامعه خودمان نیز می‌بینیم.با این حال امید که همه‌مان به‌ویژه زنان بیش از پیش نشانه‌ها را دریابند و برای گسترش‌شان تلاش، همکاری و همیاری کنند.
http://shahrvand-newspaper.ir/News:NoMobile/Main/86020/-زنان،-نهادهای-مدنی-و-گستره-عمومی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد