محمدرضا نیکنژاد، روزنامه همدلی، 7 آذرماه 95
سالهاست که فرهنگیان از تبعیض و فرقگذاری میان خود و دیگر کارمندان دولت دلخورند و همواره گله میکنند که نهادهای حاکمیتی آن چنان که شایسته است به آموزش و پرورش بها نمیدهند. دهها سال است که از بودجه کمِ آموزشی مینالند و در اعتراض به این بیتوجهی در سکوت فریاد زدهاند یا در اعتراض سکوت کردهاند. در آشکار و پنهان بارها دستاندرکاران، فرهنگیان را زیاده خواه و حق به جانب دانستهاند و به بدترین شکل به خواستههایشان درباره بودجه، دستمزد، مزایای شغلی و شرایط آموزشی و کاری و .... بی توجهی کردهاند. برای این گونه بیتوجهیها میتوان طومارها نوشت و ساعتها سخن گفت. اما آزار دهندهتر همراهی و همصدایی برخی از خانوادهها با بی توجهی دست اندرکاران و حتی مخالفت با خواستههای فرهنگیان است. حتی برخی در پیوند با دشواریهای اقتصادی فرهنگیان بر این باورند که گرفتاریهای فرهنگیان، بیش از آن که فقر باشد، حسِ فقر آنان است که دست و پایشان را بسته و در آموزش کم کارشان کرده است! از این رو بد نیست فهرست وار به چند نمونه از گلایههای این روزهای فرهنگیان بپردازیم تا دریابیم که چرا فرهنگیان همواره معترضاند!
1-سالهاست که بازنشستگان فرهنگی پاداشت پایان خدمت خویش را در چند مرحله و در طول چند سال! و آن هم کمتر از هم سابقه هایشان در نهادهای دیگر دریافت می کنند. بهترین نشانه بر رفتار تبعیضآمیزِ دولت در این زمینه آن است که همواره اخبار وابسته به پرداخت پاداش فرهنگیان بازنشسته هر چند هفته یک بار رسانهای شده و دستاندرکاران وعده پرداخت میدهند و باز هم شاهد چنین رفتاری با ارزشمندترین نیروهای آموزشی کشور هستیم.
2-سالها پیش یکی از اعتراضهای معلمان این بود که چرا دستمزد اضافه تدریس آنان دو یا سه ماه یک بار پرداخت میشود و مانند دیگر کارمندان دولت و حتی کارمندان وزارتخانه و ادارههای آموزش و پرورش، هر ماه و با حقوق آنان پرداخت نمیشود؟ نه تنها به این اعتراضها توجه نشد، اکنون که چند روز از آذرماه را پشت سر گذاشتهایم همچنان حق التدریسهای اردیبهشت و خرداد سال آموزشی گذشته پرداخت نشده است و همچنان معلمان و بازنشستگانی که در سال گذشته و امسال اضافه کار داشته و دارند چشم براه شندرغاز پرداخت حق التدریس های خویش اند!
3-اکنون و با گذشت بیش از 6 ماه از برگزاری آزمونهای نهایی، حقالزحمه برگزاری آنها پرداخت نشده است و فرهنگیان، معاونان و مدیران- که گاه بخش مهمی از هزینهها برگزاری را از حساب مدرسه یا از جیب میدهند– همچنان چشم بهراه پرداخت این حقالزحمه ها
هستند.
4-سال گذشته آموزشی وزیر پیشین با سر و صدای فراوان در رسانه ها مرحله نخست طرح «رتبهبندی» معلمان را اجرا کرد. آموزش و پرورش حکم کارگزینی فرهنگیانی را که در شش ماه نخست سال آموزشی- مهر تا اسفند 94- امتیازهای لازم برای رفتن به رتبه بالاتر را داشتند، در شش ماه دوم صادر کرده و مبلغ افزایش را به حساب آنان واریز کرد. اما با گذشت کمتر از 9 ماه از سال آموزشی هیچ یک از فرهنگیانی که در این مدت میتوانستند به رتبه بالاتر روند، حکمی تازه و افزایشی تازه را تجربه نکرده و همچنان چشم به راه اجرای گامِ نخستِ این طرحاند- گام دوم طرح فعلا پیش کش!
اینها جدای از تراکم بالای کلاس، فشار دانشآموزان بی انگیزه و گریزان از آموزش، پرداخت نشدن سرانه دانشآموزی در سالهای گذشته، خیراتی کردن ساخت مدرسه و مدارس شبانه روزی و پولی کردن بی بنیاد آموزش و... است.
اگر بر سود ماهیانه این پولها برای دولت و کاهش ارزش ریالی آنها برای فرهنگیان چشم بپوشیم، باید دید وزیر تازه این دشواریهای پر شمار را چگونه حل خواهد کرد؟ اما بر کسی پوشیده نیست که فرهنگیان چشم به راه تاثیر وزیر تازه بر بودجه امسال هستند تا کورسوی امیدی که دارند، درخشانتر و یا به کل خاموش شود! بی گمان هیچ دلسوزی، خاموشی امید در آموزش و پرورش را انتظار نمیکشد. وزیر تازه و رییسجمهور چندان زمانی برای جبران شکاف بیاعتمادی میان خود و فرهنگیان ندارند. http://www.hamdelidaily.ir/?newsid=22749