٦ است یا ٩؟

محمدرضا نیک‌نژاد، ص آخر روزنامه شهروند، 6 آذرماه 95

1- دو تن، یکی در بالا و دیگری در پایین نشانه «٦» انگلیسی که روی زمین نقش بسته است، ایستاده‌اند. یکی فریاد می‌زند و تلاش می‌کند که به دیگری بفهماند که نشانه روی زمین ٦ است و دیگری می‌کوشد و فریاد می‌زند تا دیگری را راضی کند که نشانه روی زمین ٩ است! و هر دو بی‌خبر از این‌که از دید آنهاست که نشانه مورد چالش ٦ یا ٩ به چشم می‌آید. تنها کافی است که زاویه نگاه خود به آن نشانه را تغییر دهند تا دریابند که هر دو درست می‌گویند و البته در زاویه‌ای دیگر هر دو نادرست. آن نشانه هم ٩ است و هم ٦! البته اگر کلنجار آدم‌ها در حد گفت‌وگو و تلاش برای تغییر نگاه و نگرش باشد که باید به آنها آفرین هم گفت و تشویق‌شان کرد. اما همین اختلاف نگاه و نگرش در درازای تاریخ چه بر سر انسان‌ها که نیاورده است! چه دردهایی که برخی‌ها را گرفتار خود نساخته است و چه خون‌ها که تنها به خاطر تفاوت زاویه نگاه به زمین ریخته نشده است و چه... بگذریم!
 ٢- چندی پیش در یکی از گروه‌های تلگرامی فرهنگیان یکی از همکاران کارشناس در توضیحی درباره یادداشتی از نگارنده با عنوان «ریشه‌های خشونت در مدرسه» نوشته بود: «نکته‌ای که باید به مطلب شما افزوده شود این است که کودکان و نوجوانان روش‌های رویارویی با مشکل را نیاموخته‌اند. بررسی روانی- رفتاری دانش‌آموزان متوسطه شهر تهران نشان می‌دهد که بیش از سه‌چهارم دانش‌آموزان روش‌های حل مسأله و کنترل هیجانات‌شان را نمی‌دانند و عمدتا از روش «اجتنابی» در برابر مشکلات‌شان استفاده می‌کنند. روش اجتنابی یعنی این‌که با روبه‌رو شدن با یک مشکل آن را مربوط به دیگران می‌دانند، لذا نیازی به تغییر خود و حل مشکل نمی‌بینند. این بیشتر به دلیل سبک ویژه زندگی خانواده‌های امروزی است که ریشه‌ مشکل را در دیگران می‌دانند و منتظرند دیگران مشکل را حل کنند. به نظر کودکان و نوجوانان مورد بررسی، دیگران باعث مشکلات می‌شوند، بنابراین دیگران باید عوض شوند. دیگران ممکن است جامعه، خانواده، دوستان، دولت یا حاکمیت باشد؛ لذا چون خود را بی‌نیاز از حل مشکل می‌دانند، یاد نمی‌گیرند با مشکل روبه‌رو شوند و چون یاد نمی‌گیرند که درست برخورد کنند به پرخاشگری دست می‌زنند. به این ترتیب برای خود، خانواده، جامعه و محیط آسیب‌زا هستند و...»
 اگر سه‌چهارم دانش‌آموزان تهرانی چنین‌اند یعنی دست‌کم سه‌چهارم شهروندان تهران یا حتی کشور نیز چنین‌اند. بنابراین امروز که جامعه ما درگیر دشواری‌های فراوان فردی، اجتماعی و سیاسی است، سه‌چهارم ما مشکل را دیگران می‌دانیم، پس دیگران باید تغییر کنند تا دشواری‌های ما و جامعه از میان برداشته شود. خب! اگر دو تن از آن سه‌چهارم، در دو سوی ماجرایی مانند اختلاف خوانش در ٦ و ٩ انگلیسی ایستاده باشند، چه می‌شود؟ باید انتظار داشته باشیم که طرف دیگر بپذیرد که نشانه مورد نظر همان است که ما می‌گوییم؟ اگر نپذیرد چه؟ در اینجاست که باید دعا کنیم که زور در دست هیچ‌کدام نباشد! و گرنه آن می‌شود که... اما چه خوب است تمرین کنیم که در چنین شرایطی خود را به جای دیگری بنشانیم. تلاش کنیم که زاویه دیدمان را کمی بچرخانیم و اندکی هم از چشم دیگران رویدادها را ببینیم و تحلیل کنیم. نمی‌دانم تا چه اندازه شدنی است! بی‌گمان دشوار است. اگر هم نمی‌توانیم، دست‌کم خود را عقل کل و مطلق ندانیم و نگاه دیگر را به رسمیت بشناسیم و مدارا ورزیم تا درگیری، خشونت، تحقیر، ستم و... نباشد و سنگ انسانیت بر سنگ جامعه برجا بماند و روزگار تلخ‌تر نگردد.

http://shahrvand-newspaper.ir/News:NoMobile/Main/82726/6--است-یا-9؟

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد