آموزش و پرورش و گزینه پیشنهادی وزارت

                              

                محمدرضا نیک نژاد، ص اول و 14 روزنامه جهان صنعت، 11 آبان 95

چند روز پس از آن که دولت به شکل ناگهانی سه وزیر خود و از آن میان وزیر آموزش و پرورش را کنار گذاشت، گفت و گوها و گمانه زنی ها درباره جانشینان آنان فضای رسانه ای کشور را در نوردید. در گستره رسانه ها و شبکه های اجتماعیِ فرهنگیان نیز تا هنگام انتشارِ نامِ سه گزینه پیشنهادی، "محمدعلی نجفی" بر پیشانی خبرها و گمانه زنی ها برای وزارت آموزش و پرورش قرار داشت و برای بسیاری از فرهنگیان دوران نوستالژیک وزات او و همچنین دلگیری و گلایه ها از مجلس پیشین به خاطر جلوگیری از راه یابی او به ساختمان سپهبد قرنی یادآوری شد. اما پس از معرفی "فخرالدین دانش آشتیانی" به عنوان گزینه پیشنهادی وزارت آموزش و پرورش، فضا از هیجان های احساسی دور شد و نگاه ها به پیشینه و تجربه های مدیریتی او چرخید. گرچه در سیاهه ی تجربه ها و شغل های 37 ساله گزینه پیشنهادی به فراوانی می توان مدیریت های میانی در وزارت علوم را دید اما در آن هیچ نشانی از آموزگاری و مدیریت های خرد و کلان در آموزش و پرورش یافت نمی شود. نداشتن پیشینه در آموزش و پرورش، کنشگران صنفی و تشکل های آنان را در ارزیابی صنفی– آموزشی دانش آشتیانی دست به عصا کرده و نقد درست عملکرد گذشته، کنونی و پیش بینی رفتار آینده او را با اما و اگرهای فراوانی روبرو کرده است. گرچه گنشگران سیاسیِ فرهنگیان و تشکل های سیاسی و سیاسی- صنفی آنان در روزهای گذشته پشتیبانی خویش از ایشان را اعلام کرده و در گردهماییِ حمایت از او شرکت کردند اما به خاطرِ نبود اطلاعات درخور از عملکرد آموزشی دانش آشتیانی، کنشگران صنفی- آموزشی و کانون های صنفی معلمان نتوانسته اند دلیل کافی برای حمایت از او را به دست آورند و خود را در جرگه ی پشتیبانان او قرار دهند.

اما در این میان برای نگارنده به عنوان یک کنشگران صنفی- آموزشی چند نکته بیش از هیجان ها و رفتارهای سیاسی- احساسی خود نمایی می کند. چرا دولت ها برای وزارت آموزش و پرورش وادار به برگزیدن گزینه هایی بیرون از بدنه آموزش و پرورش می شوند؟ چرا گزینه های وزارت چه از بیرون و چه از درونِ ساختار آموزشی چندان کامیاب نبوده و نیستند؟ و ...

شوربختانه آموزش و پرورش در بیش از سه دهه گذشته دچار دورِ مدیریتی شده است و چنبره ای از مدیران، درون و پیرامون آن شکل گرفته اند. این چنبره راهِ ورود نیروهای جوان، نوآور، اندیشمند، پر انرژی و انگیزه مند را بسته و حتی در برابر نوآوری ها و دگرگونی های اثر گذار، جبهه گرفته و کار شکنی می کنند. وزیران برگزیده از درون آموزش و پرورش ناچارند که گرایش های درونی را راضی کنند و به ساز آنان مدیریت کنند. از دیگر سو وزیران بیرون از چنبره مدیریت موجود نیز چون نمی توانند پیوندهای کارآمدی با بدنه اصلی آموزش و پرورش برقرار کنند، یا وادار می شوند که به سوی یکی از گرایش های موجود در آموزش و پرورش روند و در آنان حل شوند و یا مجبور به ترک آموزش و پرورش می شوند. این چنبره سختِ مدیریتی اجازه ورود نیروهای تازه و آشنا با آموزش های نوین را نمی دهد و دولت ها را به سوی گزینش های درونیِ ناکارآمد و یا مدیران توانمند، اما ناآشنا با آموزش و بنیادن های آن می برد. که در هر دو مورد چیزی جز ناکامی های نسبی انتظارشان را نمی کشد.

 از دیگر سو گرفتاری های آموزش و پرورش در شرایط کنون آن چنان ریشه ای و گسترده است که آمدن و رفتن یک وزیر- حتی به فرض توانایی- نمی تواند گره ای از گرفتاری های پر شمار آن باز کند. بنابراین برای وزیران به جز گام های کوچک و کوتاه مدت مانند افزایش بودجه، کاهش گام به گام شکاف میانِ دستمزد فرهنگیان با خط فقر، کارآمد کردن بیمه طلایی، اجرای کامل رتبه بندی در راستای بهینه کردن دریافت ها و کیفیت بخشی به آموزش و ... نمی توان انجام کار دیگری را انتظار کشید! به باور نگارنده اگر واقعا دولت دلنگران آموزش است افزون بر اصلاح نگاه خود نسبت به آموزش و پرورش، وزیری را برگزیند که با یاری کابینه بتواند رویکرد و نگاه جامعه، شهروندان، اندیشمندان و نهادهای حاکمیتی را نسبت به نهاد آموزش دگرگون کند و زمینه برنامه های درازمدت و کارآمد در آموزش و پرورش و همخوان کردن برنامه های آن با هدف های نوین آموزشی را فراهم کند. اگر دولت در این راه گام برندارد بی گمان در بر پاشنه پیشن می چرخد و با آمدن و رفتن وزیران همچنان گره های کور آموزش پرورش نه تنها باز نمی شوند که افزایش نیز خواهند یافت.  

 http://www.jahanesanat.ir/69530-آموزش‌وپرورش-و-گزینه-پیشنهادی-وزارت.html

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد