دبستان و ناکارآمدی آموزش در آن!

محمدرضا نیک نژاد، روزنامه شهروند، 9 آبان ماه 95

کودک دوم دبستان است. زودتر از همیشه از خواب برمی خیزد و گرمکن های ورزشی اش را می پوشد و آماده دمِ در می ایستد. چرا که هفته نخست دبستان هست و امروز نخستین زنگ ورزش را تجربه خواهد کرد. شورانگیز و انگیزه مند با پوشاک و کفش ورزشی پیشاپیش مادر می دود. اما هنگامی که زنگ ورزش فرا می رسد خانم آموزگار توضیح می دهد که دبستان مربی ورزش ندارد و او هم توانش را! به جایش در این زنگ قرآن کار می کنیم و کمی روخوانی! بچه با بغض تن به خواسته نادرست مدرسه و آموزگار از سویی و ساختار ناکارآمد و انگیزه کش آموزشی می دهد. اما کی و کجا این بغض فروخورده خود را آشکار می کند!؟ باید از آن هراسید و برایش اندیشید.    

پژوهشگران، دوره پرورشِ بسیاری از مهارت‌ها مانند توانایی ها و هماهنگی های اندامی و حسی- حرکتی، ارتباط با همسالان، شمارش، مهارت‌های زبانی، ادراک، بینایی، شنوایی، روش‌های عادتی پاسخگویی و ... را از آغاز زادن تا سن پیش دبستانی و دبستان می‌دانند و پس از آن پیشرفتِ بسیاری از این مهارت‌ها به ناگاه کاهش می‌یابد و حتی به صفر می رسد. از این روست که نهادهای آموزشی جهانی و بسیاری از کشورهای پیشرو در آموزش و پرورش نوین، بر آموزش‌های پیش‌دبستانی و دبستانی تاکید بسیار و برای آن سرمایه گذاری های هنگفتی می کنند.

اما گذری به آموزش و پرورش ایران به ویژه در دوره دبستان نشان می دهد که رویکردهای دانش بنیاد و پژوهش محور و تجربه مداری که در یکی – دو دهه ی گذشته بر آموزش جهانی رنگ و بویی از کارآمدی و اثر بخشی داده است، همچنان در آموزش و پرورش ما بی فروغ و یا خوشبینانه، کم فروغ است. ریشه های ژرفناک فرهنگِ آموزشیِ مدرک گرا، که کامیابی دانش آموز و ساختار آموزشی را در کامیابی در آزمون های هفتگی و ماهانه و سالانه و .... در پایان هم پذیرش در کنکور می داند، بی گمان اجازه رشد طبیعی و بهینه ی نوآموزان یعنی شهروندان آینده را نمی دهد و شوربختانه با توجه به گسترش این بیماری فرهنگی در اندیشه دست اندرکاران و فرادستان آموزشی چندان امیدی به تغییر بینش و روش و کنش در این زمینه ها نیست و چیرگی این فرهنگِ آموزشی بی گمان در همچنان بر پاشنه پیشین خواهد چرخید.

اما مهمترین و آسیب رسان ترین پیامدِ این فرهنگ آموزشی، گریزاندن دانش آموزان از درس و مشق و مدرسه و یادگیری های رسمی است. چیرگی این فرهنگ، خود را در فشار بر دانش آموزان برای خواندن کتاب های کمک آموزشی، رفتن به کلاس های آموزشگاهی بیرون از دبستان، پر شماری تکلیف های درسی و پر رنگ شدن درس خواندن و درس پس دادن و سایه انداختن آن بر همه گستره های زندگی نوآموزان و خانواده های آنان است. این فرآیند انگیزه کش کودکان را از لذت یادگیری محروم می کند و آنان را به رویارویی با آموزش های رسمی وا می دارد. گرچه آسیب های این رویارویی در دوره دبستان نهفته می ماند اما در دوره های بالاتر و با رشد تن و جان و ذهن دانش آموزان خود را بیشتر نشان داده و آموزش و یادگیری را به حاشیه های زندگی آنان رانده و گاه حتی از چارچوب های آن دور انداخته می شود!

اما برای این گرفتاری ها چاره ای هست و اگر اراده و خواستی باشد راهکارهای درخور یافت خواهد شد. یکی از راهکارهایی که در کشورهای پیشرو در آموزش به ویژه کشورهای اسکاندیناوی به کار گرفته شده و کامیابی هایی نیز به دنبال داشته است. کاهش زمان حضور در چهار دیواری کلاس، آمیختگی آموزش با سرگرمی ها و جنب و جوش های کودکانه، فراهم کردن زمینه های آموزشی شاد و شادی زا، کاهش تکلیف در مدرسه و در خانه، به کارگیری مدیران ارشد و میانه ای که اندیشه های نو آموزشی را پی می گیرند و پایندی و دلبستگی کمتری به فرهنگ آموزشی کنونی دارند، آموزش خانواده ها و آشنایی آنان با هدف های نوین آموزش، کوتاه کردن دست آموزشگاه های درسی و ناشران کتاب های کمک درسی و پربار کردن کتاب های آموزش رسمی و به کار گیری تجربه های کامیاب آموزشی جهانی و هماهنک کردن آنها با ریشه های چندین هزار ساله آموزش در کشور و ...

در پایان بد نیست که با هم ویژگی های ساختار آموزشی فنلاند به عنوان یکی از کامیاب ترین کشورها در گستره آموزش مرور کنیم. ساختار آموزشی عدالت محور و رایگان برای همه، کمترین زمان آموزش رسمی نسبت به دیگر کشورهای اروپایی، آموزش های عملی و آزمایش مدار و تجربه محور در مدرسه، آموزشی بازی محور و شاد، بچه ها تشویق می شوند در مدرسه کارهای شخصی خویش را خود انجام دهند و حتی در ناهار خوری هیچ خدمت گذاری وجود ندارد، تاکید در آموزشِ بیشترِ بر موسیقی، ورزش و هنر، میانگین تکلیف 30 دقیقه در روز و آن هم در مدرسه و نبردن کتاب و دفتر و ... به خانه، ثابت بودن آموزگار در شش سال آموزش دبستانی، چینش فعالیت ها در دبستان به گونه ای که ادامه فعالیت های خانه است، آموزگاران با گزینش های سفت و سخت به تربیت معلم وارد و با آموزش هایی کارآمد و تجربه های ارزنده و با مدرک کارشناسی ارشد به مدرسه می روند، آموزگاران در اجرای برنامه های آموزشی خود کاملا آزادند و ... شگفت آور این که این فعالیت ها در همه مدرسه های دولتی پیگیری می شود و شگفت آورتر آن که نتایج آموزشی در همه مدرسه ها نزدیک به هم است و ....  

http://shahrvand-newspaper.ir/News:NoMobile/Main/79231/دبستان-و-ناکارآمدی-آموزش-در-آن!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد