با استیضاح وزیر، بحران آموزش و پرورش حل نمی‌شود


محمدرضا نیک نژاد، گفت و گو با تارنمای امید ایرانیان، 8 مهرماه 95
به نظر می‌رسد آموزش و پرورش در اولویت نیست و قرار است همین‌طور ناتوان و ناکارآمد باقی بماند تا به بهانه‌های مختلف به آن ضربه وارد شود؛ مگر می‌شود با این همه وزیر که عوض شده تا این حد آموزش و پرورش دچار روزمرگی و گرفتاری‌های بیش و کم باشد؟ شاید زمانی در دوره حاجی‌بابایی یا قبل آن، پول‌گرفتن از والدین دانش‌آموزان امری ناپسند بود اما به مرور قبح آن ریخته شده و حالا پول‌گرفتن از خانواده‌ها به امری عادی تبدیل شده است.
در کل به نظر می‌رسد در شرایطی که حاجی‌بابایی وزارت آموزش و پرورش را به فانی تحویل داد، که قطار تغییر ساختار به نوعی آموزش و پرورش را شخم زده بود؛ در دوره حاجی‌بابایی آموزش و پرورش نابود شد؛ به گفته خود او سند تحول(چیزی که 10 سال روی آن کار شده بود) در مدت سه ماه، 70 درصد تغییر کرد و وزیر احمدی‌نژاد، آن را به اجبار اجرایی کرد و از بعد آموزشی و تحقیقی و پژوهشی خارج کرد اما فانی شرایط نرمالی به آموزش و پرورش داد با این وجود، مشکلات تا حدی زیاد است که نمی‌توان انتظار داشت که وزیر آموزش و پرورش شرایط را عادی کند؛ آموزش و پرورشی که می‌خواهد نظر نماینده مجلس را جلب کند؛ می‌خواهد نظر دولت را جلب کند؛ نظر امام جمعه شهر و معلمان و دانش‌آموزان و.. را جلب کند.
اما در صحبتی که توسط آقای لاریجانی در باب استیضاح وزیر مطرح شده باید به این نکته توجه کرد که بودجه‌ای که قرار است به آموزش و پرورش اختصاص داده شود در دستان مجلس است نه وزیر آموزش و پرورش. چرا وقتی وزیر می‌گوید 40 هزار میلیارد بودجه آموزش و پرورش می‌خواهیم به او 30 هزار میلیارد می‌دهید تا دستش را توی جیب خانواده‌ها کند؟
از سوی دیگر می‌گویند که فانی باید برود؛ در این زمان و در این 6 ماه باقیمانده از دولت روحانی رفتن او چه تاثیر خواهد داشت؟ باید در دولت بعدی فکری به حال آموزش و پرورش کرد اگر قرار است رای فرهنگیان در صندوق دولت تدبیر و امید قرار بگیرد.
با توجه به طرحی که توسط رئیس مجلس ابلاغ شده است، برای استیضاح وزیر آموزش و پرورش دو دلیل مطرح شده؛ تحمیل هزینه‌های آموزشی به شهروندان و خانواده‌ها و افت آموزشی؛ هر دوی این‌ها در آموزش و پرورش ریشه‌دار هستند و وزیر نمی‌تواند مقصر باشد.
شاید بتوان گفت که  این استیضاح، نوعی برخورد سیاسی است چراکه در آموزش و پرورش موارد بی شماری وجود دارد که می‌تواند دلایلی برای پرسش از وزیر باشند. و این‌گونه نیست که بگوییم فلان وزیر آمد و این مشکلات را ایجاد کرد؛ گرچه مهم است که چه فردی در جایگاه وزارت قرار بگیرد؛ اما نمی‌توان وضعیت موجود را حاصل ناکارآمدی و ناتوانی وزیر آموزش و پرورش و تیم همراهش دانست.
با وضعیتی که در حال حاضر وجود دارد هر کسی که در جایگاه وزارت آموزش و پرورش و تیم همراهش قرار بگیرد تقریبا همین‌‌گونه عمل می‌کند که وزیر فعلی عمل کرده است حال با اندکی تفاوت.
در حال حاضر سیستم آموزش و پرورش کشور به گونه‌ای است که هیچ کسی نمی‌تواند تغییری در این شرایط ایجاد کند؛ گویی این سیستم، چاهی است که سنگی در آن افتاده و  هرکسی هم بیاید نمی‌تواند این سنگ را بیرون بیاورد.
اما تحمیل هزینه‌های آموزشی در کمبود بودجه آموزش وپرورش، بحثی ریشه دار است؛ در واقع، بودجه‌ای وجود ندارد؛ دخل و خرج آموزش و پرورش به هم نمی‌خواند و از چندیدن دهه پیش پول‌گرفتن از خانواده‌ها وجو داشته و حالا به این شکل حاد چندش‌آور آزاردهنده درآمده؛ بعضی مدارس دولتی هم چندین میلیون به بهانه‌های مختلف از خانواده‌ها پول دریافت می‌کنند. تا به مدارس روستایی می‌رسد که قرار است آب و برقشان را قطع کنند و از دانش‌آموزان می‌خواهند پول بیاورند مدرسه.
این قضیه در حالی‌که به ناتوانی مدیران آموزش و پرورش برمی‌گردد به مسئولان حاکمیتی و سیاست‌های آن‌ها هم مرتبط است؛ فرض کنید ما طرفدار استیضاح باشیم و بگوییم علی‌اصغر فانی هزار عیب دارد؛ اگر یک نفر دیگر را بیاوریم می‌خواهد چه‌کار کند؟ چه کسی می‌تواند این کشتی به گل نشسته را نجات دهد؟ هر کسی را که بیاوریم؛ هر کسی که بیاید همین وضع است؛ قصد دفاع از فانی وجود ندارد و به نظر می‌رسد تفاوت‌های شخصیتی در نحوه مدیریت موثر است و همه وزرا از دوره‌های گذشته با این مشکلات دست و پنجه نرم کرده‌اند و خوب که نگاه کنید خواهید دید که معلم ناراضی است؛ دانش‌آموز ناراضی است؛ خانواده‌ها ناراضی هستند؛ مجلس ناراضی است؛ رئیس‌جمهور و قوه قضائیه و... ناراضی هستند؛ بنابراین نمی‌توان ریشه این نارضایتی را در فرد جستجو کرد.

به لحاظ افت آموزشی هم باید گفت که در این قضیه مسائل زیادی دخیل هستند؛ یکی فرهنگ آموزشی است؛ فرهنگ آموزشی ما بر اساس کنکورمحور و نتیجه‌گرایی شکل گرفته که فشاری به دانش‌آموز و خانواده وارد کرده است؛ و از حدود پنجاه سال پیش تاکنون وجود داشته و فانی در این قضیه موثر نیست.از سوی دیگر، محتوای آموزشی، روش‌های آموزشی و ... در کنار فضای مجازی هیچ آموزه‌ای را به دانش‌آموزان منتقل نمی‌کند که به آن‌ها بگوید در دنیای امروز چطور زندگی کنند؟  به این دلیل که شرایط آموزشی سنتی و ایدئولوژیک بر آن حاکم است؛ سیطره غیردموکراتیک در فضای مدرسه و کلاس هم از مواردی است که نمی‌توان از آن غافل ماند. این موارد بچه‌ها را از آموزش گریزان می‌کند؛ از سوی دیگر خانواده‌ها فرزندان تحصیل‌کرده ای دارند که درصد بالایی دچار بیکاری شده‌اند؛ زمانی‌که فرزندان ما که در موقعیت درس‌خواند هستند، این مسائل را می بینند انگیزه‌های خود را برای درس‌خواندن از دست خواهند داد.
اگر افت آموزشی وجود دارد به درونمایه‌های آموزشی و ناکارآمدی و به روزنبودن آن برمی‌گردد و از سوی دیگر فضای کلی جامعه که بر افت آموزشی هم تاثیرگذار است. به نظر می‌رسد ضعف وزیر آموزش و پرورش تا حدودی به بی‌توجهی کل ساختار دولت به آموزش و پرورش مربوط شود؛  شما اگر شعارهای دوره انتخابات آقای روحانی را ببینید تقریبا صددرصد قول‌هایی که در حوزه آموزش و پرورش داده است، عملی نشده است. اگر روحانی می‌خواهد در 6 ماه دیگر از فرهنگیان رای بگیرد باید این 6، 7 ماه خیلی تلاش کند.

http://omidiraniannewspaper.ir/detail/3890

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد