محمدرضا نیک نژاد، روزنامه جهان صنعت، 27 خردادماه 95
ایران جامعهای در حال گذار است. جامعهای که فناوریهای نوین آن را به سوی اجتماعی به هم پیوسته میبرد. از دیگر سو همین جامعه در حال پیوند خوردن با جهان کوچک و دهکده جهانی است. این بههمپیوستگی و گسترش باورنکردنی رسانههای همگانی، بیگمان گامهای گذار را بلندتر و شتابانتر کرده است. این امکانات و زمینههای نوین توانسته است چشمانداز امیدوارکنندهای را پیش روی گروهها و کنشگران مدنی بگشاید. از دیگر سو گامهای رو به جلوی جامعه در حال گذار با آزمون و خطا همراه است. این ویژگی ما را برمیانگیزد که با هر چند گام بایستیم و نگاهی به راه پیمودهشده بیندازیم و تجربهها را وارسی کنیم و ناگزیر از آنها بهره ببریم. از این رو هر کنش مدنی در هر زمان باید موشکافانه بررسی، تحلیل و نقد شود تا وادار به دوبارهکاری و صرف وقت و هزینه نشویم. با این مقدمه کلی قرار است یک تجربه جزئی را به بررسی بنشینیم و به یکی از نهادهای مدنی کم و بیش تاثیرگذار در گستره آموزشوپرورش در بیش از یک دهه گذشته بپردازیم. کانون صنفی معلمان ایران در سال 78 مجوز فعالیت گرفت و از آن زمان تاکنون در سه دوره اصلاحات، دولتهای اصولگرا و دولت میانهرو روحانی افتان و خیزان و با پرداخت هزینههایی سبک و سنگین و دستاوردهایی کوچک و بزرگ همچنان به کنشهای مدنی خویش ادامه داده است. تمدید مجوز کانون از سالهای آغاز دولت اصولگرا بنا به دلایل مختلف با دشواریهایی روبهرو شده و نزدیک 10 سال این روند ادامه یافت تا چند ماه پیش و در نیمه دوم دولت یازدهم با رایزنیهای فراوان و اما و اگرهایی مجوز تمدید شد. گرچه جای قدردانی از دولت بهخاطر دادن مجوز هست اما رنگ گلایه بیگمان بیشتر است. در هفتههای گذشته و با دادن مجوز برگزاری مجمع عمومی در چند استان، این کانونها توانستهاند هیات مدیره تازهشان را بشناسند و برای ادامه کنشهای صنفی- مدنی خود را آماده کنند. سالها کانونها و انجمنهای صنفی فرهنگیان جایی بود برای کمشمار معلمان با انگیزهای که توانستند این تشکل نوپا را با تلاشهای پیگیر، ارزشمند و شجاعانه به نهادی کم و بیش تاثیرگذار تبدیل کنند. اما در یکی دو سال گذشته با فضای تا اندازهای باز در دولت یازدهم، گسترش شبکههای اجتماعی و البته نادیده گرفته شدن چند دههای خواستههای صنفی- آموزشی فرهنگیان، این تشکلها بیش از گذشته به چشم آمدند. امروز کانونها و انجمنهای صنفی فرهنگیان چه در میان دولتمردان، چه میان فرهنگیان و چه از سوی کنشگران مدنی و حتی نهادها و سندیکاهای جهانی به رسمیت شناخته شدهاند. این شرایط، بازخوانی تجربههای گذشته را بیش از پیش ضروری میکند. به ویژه آنکه در شرایط تازهشمار فرهنگیان جوان، پرشور و البته ناآشنا با گذشته کانون به آن روی آورده و گاه انتظاراتی بیش از هدفها، تواناییها و امکانات آن دارند. به هر روی نباید فراموش کرد که این نهاد مانند هر سازمان مردمنهاد دیگری قرار است نقشی واسطهای میان بدنه و کارفرما(دولت- حاکمیت) بازی کند. این کارکرد سبب میشود که اعضای هیات مدیره کانون مانند هر سازمان مردم نهاد دیگری خواستههای بدنه را بیکم و کاست و بزرگنمایی به گوش فرادستان رسانده و با پشتیبانی بدنه و همراستا با اهداف و امکانات با نهادهای قدرت وارد گفتوگو شوند. باید توجه داشت کانونها باید پرچمدار خواستههای اصیل صنف باشند - که البته باید در دور تازه کنشها تا اندازهای بررسی و تعریف شوند- نه اینکه ابزارهایی باشند در دست جناحهای درون و بیرون دولت و حاکمیت. باید افزود، بار کردن هدفهایی بیش از خواستههای اصیل و تعریفشده فرهنگیان میتواند خطر دور شدن از بدنه و البته حساسیت نهادهای قدرت را برانگیزد و در درازمدت به آفت و آسیبی بزرگ برای حرکت صنفی، آموزشی تبدیل شود. بنا بر این تعریف از کنشهای صنفی، کنشگران صنفی باید از هر فرصتی برای برآورده کردن خواستههای بدنه بهره گرفته و با دوری از نگاه سیاه و سفید و صفر و صدی وارد گفتوگو و چالش با کارفرما یعنی دولت شوند. فرصتها از رسانهای کردن خواستهها، تئوریزه کردن آنان، دیدار با فرادستان دولتی و نهادهای تصمیمساز و تصمیمگیر، ورود و عدم ورود هوشمندانه در انتخابات، رایزنی و فشار بر دستاندرکاران و ... آغاز و به عنوان واپسین تیر ترکش و در راستای خواستههای بدنه اعتراض، ادامه خواهد یافت. در فضای کنونی مهمترین اولویت، برگزاری مجمع عمومی پرقدرت و تشکیل هیاتمدیرهای آمیخته با تجربههای ارزشمند گذشته، و تازگی و انرژی جوانی با رویکردی نوگرایانه به کنشهای صنفی- آموزشی است. امید است در فضای فراهمشده این مهم به زودی و به خوبی انجام شود.
http://www.jahanesanat.ir/55751-کانونهای-صنفی-معلمان-و-دور-تازه-کنشها.html