"شکوه معلمی" و آموزه های ارزشمند آن

                           

         محمدرضا نیک نژاد، ص مدرسه روزنامه اعتماد، یکم خردادماه 95

از سکانداری دو تن بر وزارت آموزش و پرورش همواره بر خود بالیده ام. دکتر حسابی در دوران دولت ملی دکتر مصدق و دکتر شکوهی نخستین وزیر آموزش و پرورش انقلاب اسلامی. از نامدارترین فیزیکدان ایرانی در جامه وزارت که بگذریم دکتر غلامحسین شکوهی چهره ماندگار آموزش و پرورش و دارای چندین کتاب، چند ده نوشتار، پژوهش و ترجمه در زمینه آموزش بی گمان یکی از دانشمندترین وزیران آموزش و پرورش کشور بشمار می آید. دوران مدیریت اجرایی او به عنوان یکی از درخشان ترین ستارگان آموزشی کشور دیری نپایید و خورشید توانایی ها و دانش اش به سرعت ناپدید گشت و آموزش و پرورش از او محروم. در مراسم ختم این بزرگمرد، کتابی به شرکت کنندگان داده می شد به نام" شکوه معلمی" به کوشش: محمد دشتی و محرم نقی زاده". این کتاب که دفتر مرکزی مرآت منتشرش کرده گذری کوتاه اما دلچسب بر زندگی استاد است. کتاب پر است از نکته های آموزنده فردی و البته معلمی در زندگی این پیر و الگویِ آموزشی کشور. در بخشی از کتاب از زبان او می خوانیم که "من عاشق معلمی بودم، من 80 سال زندگی کرده ام و 57 سال معلم بوده ام و هرگز پشیمان نشدم. هرگز آرزوی فلان سمت و ریاست را نکردم. یک بار هم تقدیر، مرا به کاری کشاند[منظور وزارت آموزش و پرورش است] که شش ماه بعد ول کردم و به کلاس برگشتم..." (ص 155) و در بخشی دیگر از زبان محمدرضا نیستانی شاگرد پیشین شکوهی و استاد کنونی دانشگاه اصفهان می خوانیم که " شکوهی به جوهر انسانی خیلی احترام می گذاشت. هیچ گاه یادم نمی رود که هرگاه برای کاری به دفتر کارش می رفتم، جلوی پای دانشجویی کم سن وسال همچون من بلند می شد ... به نظر من شکوهی از نام و نشان و آوازه دهر شدن گریزان بود. شاید هم دلیل آن این نگاه فلسفی باشد که مولانا می گوید:هر که را مردم سجودی می کنند/ زهرها در جان او می آکنند.( ص 142) اما شاید شاه کلید دیدگاه دکتر شکوهی درباره معلم و معلمی بندی باشد که در پشت جلد کتاب آمده است. " معلم کاتالیزور است، کاتالیزور! اینجاست که کانت می گوید: بشر تنها با تعلیم و تربیت آدم تواند شد! گویی دست خداست که از آستین معلمان راستین درآمده است. معلمان کار خلقت را تمام می کنند، اینکه مشمول این مزایا باشیم دو شرط دارد؛ یکی تخصص و دیگری اخلاص! دانستن چیزی برای تدریس آن کافی نیست! دانستن مطلبی چیزی است و تدریس آن چیز دیگر". اما امروزه کمتر الگویی مانند شکوهی با همه ارزش هایش برای ما معلمان برجسته است. شاید دلیلش این باور نیستانی باشد که می گوید " من هم اعتقاد دارم که باید برای مشکلات– معیشتی و تامین نیازهای معلمان- چاره ای اندیشیده شود تا بتوان از وجود معلمانی مانند شکوهی با قاطعیت سخن گفت." (ص 145) به هر روی درگذشتش برای آموزش پرورش نه پایان او بلکه آغاز پر "شکوهی" از معلمی است. امید که ما معلمان بتوانیم او را بیش از گذشته بشناسیم و از او بیاموزیم.

http://www.etemaad.ir/Default.aspx?NPN_Id=436&pageno=9

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد