مهارت های سده بیست و یکم (3)

روزنامه همدلی، ص جامعه، 4 اردیبهشت 95

برگردان از محمدرضا نیک نژاد

در دو بخش پیشین دیدگاه پنج تن از کارشناسان و نامداران آموزشی آمریکا درباره چیستی "مهارت های سده بیست و یکم" را با هم خواندیم. در این بخش دیدگاه سه تن دیگر را می بینیم.

استیون فار(مدیر ارشد دانش و آموزش برای آمریکا، نویسنده ی آموزش در جایگاه رهبری)

 یادگیری در سده 21 باید آرمان های سده بیستم [ آمریکا] مانند حکم براون ( Brown v. Board of Education ) در آموزش و پرورش را در بر گیرد. [ مترجم: رای یا حکمی که در اثر آن، دادگاه عالی آمریکا حکم به لغو جدایی نژادی سیاه پوستان و سفید پوستان در مدرسه های آمریکا داد.]. شوربختانه ما در برآوردن آن وعده ها شکست خورده ایم. ساختار ما شکاف نژادی و فرصت اجتماعی را زنده نگه داشته است. این ها باورهای ما به آزادی، برابری و فرصت را سست می کنند.

همچنانکه که میان آموزگاران بسیار فعال کشورمان، در چالش برانگیزترین زمینه ها فرق می گذاریم، به نظر می آید که اصلاحات آموزشی نیازمند طولانی تر شدن لیست مهارت هاست. ما نیاز داریم به رهبران کلاس درسی که چشم اندازی بلند پروازانه برای آموزش تنظیم می کنند، دیگران را برای تلاشی سخت در راستای رسیدن به آن ها به صف می کنند، برای اطمینان از یادگیری دانش آموز برنامه ریزی کرده و آنها را اجرا می کنند، در پایان آنها توجه بسیار به آموزش، به عنوان عامل تغییر مسیر زندگی دانش آموزان را تعریف می کنند. آن چه که آمریکا را در سده بیست و یکم به یک رهبری جهانی تبدیل خواهد کرد عمل کردن بر پایه چیزی است که برای آموزش به همه بچه ها می دانیم [بلدیم]، بدون در نظر گرفتن زمینه اجتماعی- اقتصادی آنان.  

استیون هارگادون (مشاور یادگیری اجتماعی، بنیانگذار تارنمای Elluminate )

یادگیری در سده بیست و یکم نهایتا یادگیرنده محور خواهد شد. روایت های قدیمی ما از آموزش و پرورش (الگوی کارخانه ای از بالا به پایین، شنونده محور) یا شکسته شده اند یا درحال شکسته شدن هستند. این شکسته شدن ها به خاطر اینترنت است. اینترنت انرژی اندیشگی که از خواسته های پنهان ما به عنوان انسان آمده است را به هم پیوند می دهد. خواسته هایی همچون داشتن صدا [ در جامعه ی انسانی]، خلق کردن و سهم داشتن [در رخدادهای سیاسی – اجتماعی]. به نظر می رسد که پیامدهای دانش بنیاد، کم و بیش از ویژگی اقتصادِ بازار آزاد یا دولت های دموکراتیک باشد. فعالیت های یاددهی - یادگیری که نه چندان با کنترل سفت و سخت و البته با خود رهبری زیاد انجام می پذیرند فراتر از عامل بازدارنده یا کنترلی موسسه های آموزشی رسمی می باشند. من باور دارم که پاسخگویی سیاسی و سازمانی بر ادامه ی گسترش روایت های [قدیمی] درباره آموزش و پرورش تاثیر دارد. زیرا این روایت ها به شدت از بالا ساخت یافته و تعریف شده اند. برای نمونه، استانداردهای ملی یا (از قضا) آموزش مهارت های سده بیست و یکم از آن روایت هاست. از این رو روایت های تازه به نظر، به گونه ای فزاینده و کامل هم گام با دیدگاه خانواده ها، آموزشگران و مدیران نبوده اند زیرا اینها تنها انقلابِ اینترنتی را نظاره می کنند. ولی دانش آموزان تا اندازه ای با این روایت ها هم گام اند زیرا آنها خودشان را آماده کرده اند برای پیشبرد آموزش خویش .  

لین موسون(رییس و مدیر اجرایی طرح" هسته برنامه مشترک آموزشی" در آمریکا)

من یادگیری سده 21 را همان یادگیری در سده 20 (یا حتی سده 19) تعریف می کنم اما با ابزارهایی بهتر. دانشمندان امروز خوش شانس هستند که ابزارهای آموزشی توانمندتری برای حل مسئله هایشان در دسترس دارند. این ابزارها به آنها اجازه می دهد که خیلی سریع تر از پیشینیان شان دانش را پایه گذاری کنند، آن را بدست آورند و حتی بیافرینند. اما توانا بودن در گوگل کردن، جایگزینی برای درک حقیقت نیست. دانش آموزان هنوز نیازمند دانستن و درک عمیق تاریخی اند. تاریخی که آنها و ملت ما را پرورش داده است برای آن چه که امروز هستیم. آنها به توانا شدن در لذت بردن از بزرگترین دست آوردهای هنری و علمی انسان نیاز دارند. آنها نیازمند سخن گفتن با یک زبان دیگر، افزون بر زبان مادریشان هستند. در واقع به باور اکثر طرفدارانِ مهارت های سده بیست و یکم، دانش آموزان با لذت بردن از دست آوردهای هنری و دانستن زبانی دیگر و دانسته های این چنین در سرهایشان، نیازمند گشت و گذار در جهانند. و تنها به مهارت هایی نیاز دارند که این دانسته ها را تعریف کنند. من مخالفم. تکنولوژی سده بیست و یکم به نظر باید فرصت باشد. فرصتی برای به دست آوردن دانش بیشتر، نه بهانه ای برای دانستن کمتر.

http://hamdelidaily.ir/?newsid=9557

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد