جوانی، " در مدت معلوم" به باد می رود!

           

                   محمدرضا نیک نژاد، ص آخر روزنامه شهروند، 1 اسفندماه 94

چند هفته پیش دانش آموزی پرسید: آقا فیلم " تا مدت معلوم" را دیده اید؟ گفتم نه! چطور؟ گفت گمان نکنم نمایشش ادامه یابد! پرسیدم چرا؟ گفت در مورد جوان ها خیلی حرفای شجاعانه ای زده و .... سخنانش در ذهنم ماند تا هفته گذشته که پس از یکی دو سال گذرمان به سینما افتاد. با شگفتی از بلیط فروش شنیدم که برای بچه های زیر دوازده سال خوب نیست! ولع و کنجکاوی ام دوچندان شد! به خاطر پسر کلاس اولم قید فیلم را زدیم. فردای آن روز بچه ها را غال گذاشتیم و با همسرم، به سینما رفتیم. فیلم با طنزهای زبانی و بازی هنرمندانه جواد عزتی در نقش اول و هومن سیدی - دوست و هم اتاقش – از همان لحظه آغاز اثرگذار بود. با همه غیر حرفه ای بودنم در تماشای فیلم، بازی بازیگران دیدنی بود. بگذریم! " در مدت معلوم "– همچنان که از نامش نیز پیداست- به گرفتاری های پیش روی جوانان برای ازدواج می پردازد. برای منِ پدر و معلم - با نزدیک 25 سال کار آموزشی در دبیرستان- موضوع فیلم واقعیتی تلخ در پوشش شیرین طنز بود. پرداختن به تابوی گرفتاری های بلوغ تا ازدواج، در جامعه ما کاری بس دشوار و خطرخیز است. تابو شدگی این گرفتاری - که ریشه بسیاری از آسیب های اجتماعی دیگر نیز است- با دیدگاه های دست اندرکاران و بیش از آن، فرهنگ اجتماعی و خانوادگی در پیوند است. اما اگر به دنبال مقصر باشیم، بی گمان کفه ترازوی کوتاهی های دست اندرکاران و سیاست گذاران اجتماعی– آموزشی به شدت سنگینی می کند. گفتن و نوشتن و پرداختن به گرفتاری های جسمی و روحی دوران پر آسیب بلوغ، گذر از تونل وحشتی می ماند که هر که از آن می گذرد، زبانش بند می آید و از هراس برچسب و اتهام و .... تجربه اش را به ندرت در اختیار دیگران می گذارد. در دوران دانش آموزی می دیدم که چه اندازه از انرژی های سودمند جوانی بی جهت صرف پرداختن به این موضوع ها می شد. دانشجو شدم و دیدم که چه حجمی از وقت و انرژی دوران طلایی دانشجویی در راهی نه چندان ارزشمند تلف می شد. و اکنون که نزدیک 25 سال با نوجوانان و جوانان 14 تا 18 سال سر و کار دارم، می بینم که شوربختانه از این رهگذز چه دوران ارزنده ای از کف آنان و جامعه می رود. این شوربختی هنگامی بدتر می شود که دست اندرکاران، هیچ برنامه ای برای ساماندهی به این بخش از رشد طبیعی و انسانی ندارند و گاه به دیده ی زشت و بد و نکوهیده این گام مهم از رشد انسانی را به تابویی وحشتناک بدل می کنند و با سرکوب این گرایش طبیعی، بیش از ارزشش آن را مهم کرده و جوانان را به سوی آن هل می دهند. داستان هنگامی تراژیک تر می شود که می بینیم سامانه آموزشی به عنوان نهادی که سر راست مسئول آموزش و پرورش جوانان این بازه سنی است، تنها چاره اش چشم بستن بر آن و یا برخوردهای غیر کارشناسی و گاه آسیب زاست. شاید یکی از بهترین راهکارها در دوران بلوغ درگیر کردن نوجوانان در کنش های گروهی مانند ورزش، اردوهای علمی– تفریحی، سرگرمی ها و بازی های دسته جمعی و ... باشد. که نزدیک 90 درصد در آموزش ما تعطیل است! از سوی دیگر بدبختانه تقریبا همه خانواده ها از گام های رشد فرزندان خویش و حساس ترین دورانش یعنی بلوغ بی خبرند و گاه با رفتارهایی آسیب زا بر آتش آن می دمند. گویا دست کم باید پند دیوژن فیلسوف ساده زیست یونانی به اسکندر را بشنویم که "اسکندر از دیوژن پرسید که آیا نیاز به چیزی داری؟ دیوژن در پاسخ گفت: بلی، خواهش می‌کنم از جلوی آفتاب من کنار برو". گوهر جوانی " در مدت معلوم" ی می گذرد، اگر نمی توانیم گره ای از دشواری هایش بگشایم، لطفا گر ه ای تازه بر آن نیفزاییم.   

   http://shahrvand-newspaper.ir/news:nomobile/main/57698/%d8%ac%d9%88%d8%a7%d9%86%db%8c%d8%8c-%c2%ab%d8%af%d8%b1-%d9%85%d8%af%d8%aa-%d9%85%d8%b9%d9%84%d9%88%d9%85%c2%bb-%d8%a8%d9%87-%d8%a8%d8%a7%d8%af-%d9%85%db%8c%e2%80%8c%d8%b1%d9%88%d8%af!-     

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد