استیضاح وزیر آموزش و پرورش

محمدرضا نیک نژاد،3 تیر 94

 قرار است وزیر آموزش و پرورش برای استیضاح به مجلس برود و پاسخگوی پرسش های نمایندگان باشد. طرح استیضاح، نمایندگان درخواست دهنده و زمان استیضاح، سیاسی بودن آن را به نزد فرهنگیان پر رنگ کرده است. اما نشانه های این ادعا چیست؟ فرهنگیان نسبت به این رویداد چه برداشتی دارند؟

  1. این مجلس در سال های وزارت حاجی بابایی در برابر تغییرات شتاب زده و بی بنیاد او سکوت اختیار کرده و چشم بر نابسامانی های آموزش و پرورش بسته بود. هنگامی که وزیر دولت دهم در کمتر از شش ماه، پنج شنبه ها را تعطیل، در کمتر از یک سال ساختار 5- 3- 4 با ریشه های 50 ساله را به 6- 3- 3 تغییر داد و آموزش و پرورش را دچار بحران های ساماندهی امکانات و نیروی انسانی نمود، هوشمند سازی مدرسه ها را به گونه ای شعاری و بی توجه به نبود امکانات اولیه ی آموزش برای بیش از 90 درصد مدارس، مطرح نمود و فضای آموزشی را به آشوب کشید و .... نمایندگاه بی توجه به پیامدهای این گونه رفتارها، با سکوت خویش در نابسامانی های پیش آمده شریک شدند. زمانی که بیشتر فرهنگیان کشور در هنگام معرفی کابینه، گزینه پیشنهادی رییس جمهور روحانی را با آغوش باز پذیرفتند و امید به او بسته بودند، همین مجلس با رای عدم اعتماد، آب سردی بر شور فرهنگیان ریخت و زمینه دلسردی از بسامانی آموزش را فراهم نمود و .... بنابراین اگر امروز نمایندگان پرچم استیضاح را بالا برده اند و می خواهند پاسخ های وزیر را بشنوند، بی گمان در دوره پیش، فضا بیش از امروز آشفته بود و می باید آن دوران نیز چنین می کردند و نکردند! بنابراین اگر رفتار امروزین نمایندگان را سیاسی ندانیم، آن را چه باید دانست!؟

  2. گمانی نیست که فضای امروز آموزش و پرورش بحرانی است. فرهنگیان پس از سال ها، در شش ماه گذشته با همراهی دولت، توانستند یک بار دیگر خواسته های خویش را در فضای عمومی مطرح کنند. در ماه های پایانی سال گذشته و ماه های آغازین امسال، فرهنگیان نخست به گونه ای خود جوش و سپس با همراهی کانون های صنفی معلمان سراسر کشور، گردهمایی های سکوتی را برگزار و با آرامش به پایان رساندند. بر کسی پوشیده نیست که این فضا مدیون همراهی دولت و آموزش و پرورش بود. برای مقایسه فضای حاکم بر گردهمایی در سال های 85 و 93- 94 بد نیست رویدادی را مرور کنیم. در سال 85 ، یکی از اعتراض ها در برابر وزارتخانه برگزار گردید. در آن روز وزیر در گفتگویی، وابسته بودن معترض ها را به خارج از کشور مطرح نمود و زمینه برخورد با فرهنگیان را فراهم نمود و پس از آن نیز به رفتاری بی سابقه، حکم های اداری سنگینی برای فرهنگیان فعال صادر نمود. اما امروز می بینیم که وزیر و رییس جمهور، اعتراض ها را حق دانسته و خود را پیگیر دلنگرانی های فرهنگیان می دانند. وزیر سفارش می کند که در اعتراض ها باید حرمت معلمان نگه داشته شود. همچنین فانی در آغاز وزارت، افزون بر نوشتن نامه به رییس قوه قضایه و درخواست آزادی معلمان زندانی، دیدارهایی را با تشکل ها پی ریخت و مشاوری در امور آنها به کار می گمارد. افزون بر این در نخستین سال وزارت، با همراهی او، شورای هماهنگی کانون های صنفی سراسر کشور توانست پس از سال ها در تهران نشستی سراسری برگزار نماید. بی گمان این گونه برخورد را نمی توان با برخورد وزاری آموزش و پرورش دو دوره پیش مقایسه نمود.

  3.  اما تا نگاه حاکمیتی به آموزش و پرورش تغییر نکند، نمی توان چشم براه دگرگونی های چشم گیری در آن بود. گرچه نقدهای فروانی بر وزارت فانی وارد است اما او یک تن است و رفتن و ماندن او چندان گرهی از وزارتخانه آموزش و پرورش باز نمی کند. باید امیدوار بود که رییس جمهور روحانی با بازخوانی شعارهای پیش از انتخابات، آموزش و پرورش و وزیرش را یاری نماید تا گام به گام به سوی بالندگی و سامان یافتگی سامانه آموزشی پیش رفته و رویه ای را برگزیند که نگاه حاکمیتی به آموزش و پرورش را دگرگون نموده و آن را از نهادی مصرفی – در دید فرادستان - به نهادی توسعه ای و بنیادین – در آموزش و پرورش نوین - رهنمود گردد. بی گمان تا این نگاه تغییر نکند، آمدن و رفتن دولت ها و وزیران بیهوده و آب در هاون کوفتن است و در بر همان پاشنه پیشین خواهد چرخید.

     

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد