محنت کارگران افغان و روز جهانی کارگر

محمدرضا نیک نژاد،ص آخر روزنامه شهروند،2 خردادماه 94

نیمه های شب است و ماشین زباله سر هر کوچه می ایستد و دو کارگر در کنارش زباله دانی ها را به ماشین و به اهرم های بالابرش نزدیک می کنند و می ایستند تا زباله ها خالی شوند و دوباره سر جایش بر می گردانند. هر دو ماسک زده اند. گمان می کنم که ماسک ها برای رعایت بهداشت است! اما با نزدیک شدن به ماشین و گذر از کنارش، از بوی بدش کم مانده بالا بیاورم. به سرعت از بوی تند زباله های تابستانی می گریزم. از چهره دو کارگر هویداست که مهاجر افغان هستند و برای پیمانکار شهرداری کار می کنند. هر شب تا بامداد این بوی بد را تاب می آورند، برای پولی ناچیز! راستی تاکنون اندیشیده ایم که چرا پیمانکاران شهرداری برای سخت ترین کارها و گسترده ترین طرح ها، از کارگران افغان بهره می گیرند!؟ کارگر افغان بی پشتیبان و پا در هوا، همواره در هراس رانده شدن از کشور، بیگانه ای که کوچک ترین ادعای حق، او را از شندرغاز درآمد محروم و خانواده ای را دچار بحران تنگدستی بیشتر می کند. کارگرانی که حتی حداقل دستمزد وزارت کار نیز آنها را در بر نمی گیرد و جایی برای گله گذاری و اعتراض نیز باقی نمی گذارد. آیا پیمانکاران شهرداری با قرار دادهای میلیاردی و دیدگاه پول مدار و اخلاق پولی شده، روزنه ای برای حق خواهی این کارگران باقی می گذارند؟ آیا با این دستمزد پایین، امنیت شغلی بی بنیاد، گوش های باز و دهان های بسته و البته کارهای سخت و طاقت فرسا و ... هیچ هم میهنی حاضر است جای این کارگران باشد؟ اما کارگران افغان از سر ناچاری تن به خواسته های قانونی و غیر قانونی می دهند و هیچ کس هم آنها را حمایت نمی کند. آیا در کشوری که کارفرما، شناسنانه کارگر هم میهن اش را نگه می دارد و تعهد می گیرد که به دنبال بیمه و شکایت نباشد و دستمزدی کمتر از مصوبه وزارت کار به او می دهند، می توان انتظاری بیش از این از پیمانکار میلیاردی شهرداری هایش داشت!؟ این کارگران زیر گوش مردمی با ادعای 2500 سال پیشینه فرهنگی – اخلاقی که همواره خویش را بر قله خوبی ها می پندارند، تن به هر ستمی می دهند و حتی نمی توانند گله ای داشته باشند.

اما در روز جهانی کارگر و گردهمایی پر شمار کارگران با هماهنگی تشکل های رسمی و پس از سال ها شکستن سکوتِ بخشی از کارگران کشور، در میان شعارهای رنگارنگ نوشته شده بر پلاکاردها، چند شعار در مخالفت با بکارگیری کارگران افغان به چشم می خورد. در این که چراغی که به خانه رواست .... گمانی نیست اما نباید چند نکته را فراموش نمود. نخست آن که سود مداری شماری از کارفرمایان قدرتمند سبب چنین شرایطی شده است و این کارگران افغان نیستند که در این داستان مقصرند. دوم آن که در این آشفته بازار کار و کارگر و کارفرما، در سختی شرایط کار باور نکردنی، بیشترین ستم به کارگران افغان می شود و انتظار می رود که تشکل های رسمی به جای سردمداری جریان بیگانه ستیز ضد نیروی کار، کمی هم در اندیشه دفاع از این کارگران بی پشتیبان و ستم دیده باشند - دست کم در بُعد اخلاقی! آمار درستی از کارگران افغان در کشور در دست نیست اما بی گمان شمار آنها آن قدر نیست که در آمار کل بی کاری فزاینده در کل کشور کارگر باشد، بنابراین بهره گیری ابزاری از آنها برای توجیه ناتوانی در ساماندهی نیروی کار، روشی ضد اخلاقی است و به هیجانات بیگانه ستیزی در کشور دامن خواهد زد. روز جهانی کارگر نمادی است برای دفاع از هویت کارگری و نیروی کارِ جهانی، بیاییم آن را به احساسات بیگانه ستیز و شووینسمی نیالایم که " تو کز محنت دیگران بی غمی/ نشاید که نامت نهند آدمی"           

http://shahrvand-newspaper.ir/?News_Id=32225

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد