بازتعریف نقش معلمان و اتحادیه های آنها در تلاش های اصلاحی(بخش دوم و پایانی )

                      

                    دوماهنامه چشم انداز ایران،شماره 90،اسفندماه 93 و فروردین ماه 94

                                             کلر رابرتسون- کرافت

                                           برگردان:محمدرضا نیک نژاد

اتحادیه گرایی حرفه ای در عمل 

مفهوم اتحادیه گرایی حرفه ای نخستین بار در سال های پایانی دهه ی 80 و نخستین سال های دهه ی 90 هنگامی پدیدار گشت که اتحادیه های محلی برخی ایالت های آمریکا،رویکردهای نوآورانه ای برای روابط کارگر(معلم)- مدیریت را آغاز نمودند و قراردادهای خویش را بر پایه پذیرش مسائل اصلاح مدار گسترش دادند. در این قراردادها بر حرفه آموزش، بیش از شخصِ معلم تمرکز شد. این کار با پرداختن به مسائلی همچون توسعه حرفه ای،تفاوت در پرداخت ها،تدابیر تازه برای استخدام و ارزشیابی استاندار- مدارِ معلم انجام پذیرد.  

 از همه مهمتر این که ارتباط ها در طول زمان با همکاری و اعتماد متقابل اتحادیه ها و مناطق آموزشی،به ویژمند شدن و تعریف شدگی انجامید.

یادگیری از دیگر شهرها

اکنون هیچ چیز جلو مناطق و اتحادیه ها را از همکاری بیشتر در بکارگیری اتحادیه گری حرفه ای نمی گیرد.  شهرهایی که در اتحادیه گری حرفه ای پیشگام بودند سامانه ی گزینشی ای را گسترش دادند که به مدیران مدرسه اجازه می دهد،آموزگاران را برگزینند،به جای آن که آنها را بر پایه ارشدیت به کار گیرند. همچنین آنها برای بهبود سامانه ارزشیابی،با پیاده کردن سر فصل آموزشی تازه و بنیاد نهادن یک همکاری دوگانه و بازبینی برنامه ها،گام هایی مهمی برداشتند. این گام ها در همیاری های تازه و تلاش های آموزشگری،به آموزگاران نقشی کلیدی  می دهد. با این رو روشن است که هنوز راه درازی در گسترش و ادامه رویکردی همکارانه برای اصلاح در پیش است.

پذیرش تغییر : مناطق آموزشی و رهبری اتحادیه معلمان،نیازمند اقرار به این هستند که وارد یک دوره تازه آموزش عمومی شده اند،که در آن عملکرد دانش آموز باید محور تصمیم سازی باشد. اکنون که هدف ها به گونه ای چشم گیر برای یادگیری دانش آموزان افزایش یافته است،آنچه که از معلمان و آموزش انتظار داریم این است که آنها نیز باید به خوبی تغییر کنند. رهبران اتحادیه در دراز مدت باید عضوها را قانع کنند که تغییر را بپذیرند. این پذیرش به معنی دست کشیدن از تمرکز سنتی تر بر مسائل کاری نیست،بلکه به معنی به عهده گرفتن نقشی گسترده تر است. افزون بر این،آنها باید به نیازهای نسل آینده معلمان پاسخ دهند. معلمان نشان داده اند که به احتمال فراوان پشتیبان پرداخت متفاوت هستند و فرصت ها برای همکاری و پیشرفت شغلی را غنیمت می شمارند.

گسترش همکاری میان کارگر(معلم)– مدیریت : رابطه میان اتحادیه معلمان و مدیریت بیشتر برآمده از سنت دشمنی و بی اعتمادی میان آنها است. این رابطه حرکت به سوی اتحادیه گری حرفه ای را بسیار دشوار می کند.  معلم و مدیریت نیازمند پرداختن به چیزی فراتراز خشم جانبدارانه،برای پروراندن فرهنگ محیط کار هستند. در این فرهنگ،بهبود بخشی عملکردِ دانش آموزان در قلب تلاش های اصلاحی مدرسه است. اتحادیه ها با همکاری مناطق آموزشی باید نقشی کلیدی در بهبود بخشی کیفیت آموزشی ایفا کنند. و از این رهگذر عضو هایشان را با استانداردهای ضروری برای میدان دادن به یادگیری دانش آموز آشنا نمایند.

باور به گسترش نقش معلمان : اگر اصلاحات بخواهد ادامه یابد،اتحادیه ها و مناطق هر دو نیازمند رفتار بر پایه ی فلسفه ای هستند که در آن معلمان می بایست توانمند گردند تا از این رهگذر صدایی در سیاستِ توسعه داشته باشند. تغییر نباید از بالا به پایین،دستوری و کنترلی،تحمیل شود و یا به نظم های اداری افزوده شود،بلکه سیاستگزاران باید با ابتکاراتی همچون بازبینی دقیق و تصمیم سازی های مشترک،راه هایی برای گسترش نقش معلمان بیابند. بالاخره،بهترین فرصت ها برای اجرای کامیاب اصلاحات تازه با آموزگاران و رهبران اتحادیه های پیشرویی همراه می شود که مشتاقانه برای بهبود مدارس دولتی با یکدیگر کار می کنند.

نتیجه 

بی گمان نوشتن از اتحادیه گرایی حرفه ای تا حدودی آسان تر از اجرای آن است. با این وجود و با رویکرد پیش گفته می توان درعمل گام های مهمی برداشت. در بسیاری از مناطق آموزشی،روش های تازه ی چانه زنی جمعی پدیدار شده است. قراردادها،با چرخه های تصمیم سازی سختِ چند ساله مهار نشده اند،بلکه می توانند با انعطاف،همیشه برای پرداختن به مسائلی که مستقیم بر کار معلمان در کلاس موثر هستند،سازگار شوند. هنگامی که سرپرست منطقه آموزشی و رییس اتحادیه آموزگاران برای گفتگو درباره قرارداد آینده،با هم دیدار می کنند،باید توافقی را بر می گزینند که راه را برای گفتگو های دوره ای باز بگذارد. آشکار است که تدبیر می تواند به سازگاری مسائل و شرایط پاسخ دهد. حرکت به سوی الگوی اتحادیه گرایی حرفه ای تر،نیازمند آن است که مدیران مناطق،معلمان و اتحایه های آنها را به عنوان شرکایی برابر در تلاش های اصلاحی به رسمیت بشناسند و رهبران اتحادیه ها نیز با اقرار به این که معلمان نقشی کلیدی در افزایش کامیابی دانش آموز دارند،باید پذیرای اصلاحات تازه باشند. پیشتر این رابطه نتیجه محور با منطقه، پایه گذاری شده است. اتحادیه ها باید نقشی در بحث تنظیم و اندازه گیری پیشرفت اهداف،در سطح منطقه،تصمیم ها پیرامون برنامه درسی و توسعه حرفه ای را درخواست نمایند.

 تا حدودی ساده لوحانه است که فرض کنیم منطقه و اتحادیه معلمان در عمل بتوانند به آسانی این تغییرات را پدید آورند. با این حال با افزایش تمرکز بر اصلاحِ ساختار مدرسه،سیاست گزاران در حال تغییر هستند و حتی آنها بیش از خواست و چشمداشت عمومی در حال رشد می باشند. ایجاد تغییر بازگشت ناپذیر به نظر می آید. همچنان که مدیریت،پایش معلمان بخاطر پاسخگویی به عملکرد دانش آموزانشان را آغاز کرده است،باید معلمان را نیز مطمئن کند که در تصمیم های کلیدی که بر عملکرد آموزشی یشان اثر می گذارد،قدرت می گیرند. اکنون زمان آن است که معلمان و اتحادیه هایشان نقش خویش در مدیریت را باز تعریف کنند و جایی در ساختار سیاست تصمیم سازی برای خویش فرض نمایند.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد