قدردانی از فداکاری فرهنگیان،ارزشمند اما ناکافی!

محمدرضا نیک نژاد،روزنامه اعتماد،4 اسفندماه 93

 18 دی ماه 93 فضای آموزشی کشور شاهد تجربه ای نو و ارزشمند در قدردانی از آموزگارانی بود که در تلاشی انسان دوستانه از جان یا دست کم بخشی از تن خویش گذشته بودند تا زندگانی دوباره ای به دانش آموزان خویش بخشیده و یا در راه نجات جان آنها به راهی بی بازگشت گام نهادند. در نخستین جشنواره جلوه های معلمی که در سالن غدیر کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان برگزار گردید وزیر آموزش و پرورش و چند تن از معاون های او به همراه خانواده هایشان آمده بودند تا قدردان آموزگارانی باشند که برای آموزش اخلاق و انسانیت از جان یا بخشی از سلامت خویش گذشته بودند تا درس فداکاری و گذشت را به همگان بیاموزند. در این جشنواره" از «علی بهادری» از استان اردبیل به دلیل اهدای نیمی از کبدش به دانش‌آموزش، «اکبر عابدی» از استان گیلان به دلیل نجات دانش‌آموزانش از آتش،«مرتضی اصغری» از آذربایجان شرقی به دلیل تدریس 5 سال متوالی به دانش‌آموز بیمارش در منزل، «معصومه خوشکام» از شهر تهران به دلیل حضور در کلاس درس بعد از عمل دیسک کمر بر روی تخت، «کاظم جعفری« از استان آذربایجان غربی به دلیل درمان دانش‌آموز سرطانی با هزینه شخصی، «احسان موسوی» از استان کرمان به دلیل پیگیری مداوای دانش‌آموزی که قادر به حرکت نبوده‌است، «ثریا مطهرنیا» از استان کردستان به دلیل پیگیری مداوای 15 دانش‌آموز بیمار، «فرخنده جعفری‌پور» از استان قزوین به دلیل تقبل هزینه تحصیل دو دانش‌آموز و اهدای جهیزیه، خانواده مرحوم «فرزاد» از استان کهگیلویه و بویر احمد به دلیل اهدای اعضا به 7 بیمار نیازمند و خانواده مرحوم «صفرزاده» از استان لرستان به دلیل نجات دانش‌آموزان در حادثه سیل، قدر دانی گردید. در این گردهمایی همچنین خانم «بدیهیان» فرهنگی و همسر شهید «همت»، خانم «ارمغانی» فرهنگی و همسر شهید «زین‌الدین» و خانم «چهل‌ ایرانی» فرهنگی و همسر شهید «باکری» قدر دانی شد." اما پرسشی در این میان پدید می آید و آن این است که هدف از برگزاری این گونه جشنواره ها چیست؟ آیا این کار تلاشی است برای گسترش فرهنگ از خودگذشتگی و فداکاری در جامعه؟ یا رفتاری است برای به دست آوردن دل فرهنگیانی که سال هاست مزه تلخ ندیده شدن را چشیده اند و شاهد دهه ها تبعیض های گوناگون بوده اند!؟

 اگر هدف،پاسخ به پرسش نخست باشد می توان گفت که گرچه برگزاری چنین جشنواره هایی می تواند فرهنگ از خودگذشتگی و فداکاری را در فضای آموزشی - و در سطحی بالاتر - جامعه گسترش دهد و خود بخشی از آموزش اخلاق و رفتارهای پسندیده ی اجتماعی باشد. بی گمان تا هنگامی که این رفتارها جزئی از فرهنگ آموزشی و اجتماعی ما نگردد نمی توان به اثر بخشی آن امیدوار بود. در ساختارهای نوین آموزشی در کنش هایی ارزنده و گروهی،روش ها و درونمایه های آموزشی را به گونه ای سامان می دهند که پس از گذراندن دوره ای،دانش آموز دست کم با چنین رفتارهایی آشنا شده و در زندگی فردی و اجتماعی اش از آنها بهره گیرد. نمونه از این کنش های آموزشی کار ارزنده ای است که از سوی آموزش و پرورش ما نیز پیگیری می شود و آن بکارگیری عکس هایی از آموزگاران فداکار در کتاب های درسی است. اما در این میان نکته هایی خودنمایی می کند. نخست آن که همراستا با ورود این درونمایه ها باید روش ها و ابزارها و برنامه های درسی نیز دگرگون شوند و با کاهش عنوان های درسی زمینه های درخور برای این گونه آموزش ها را نیز فراهم نمود. گرچه ساختار نمره محور و معدل مدار ما چشم انداز روشن و امیدوار کننده ای را نشان نمی دهد اما شاید بتوان در دراز مدت و با تغییر رویکردها،روزی شاهد رفتن آموزش به سوی این گونه هدف های اصیل آموزشی باشیم. به باور نگارنده عملکرد و رویکرد کار بدستان آموزشی در این زمینه چندان امیدی را بر نمی انگیزد. برای نمونه در نخستین مهر فرمانفرمایی رییس جمهور روحانی،ایشان بر وارد نمودن زنگ گفتگو در مدرسه ها و بازگرداندن زنگ انشا به ساختار آموزشی تاکید کردند. اما با گذشت نزدیک دو سال هنوز از چنین کاری خبری نیست! زنگ انشا و زنگ گفتگو کنش های آموزشی ای هستند که می توان با بهرگیری از آنها در راستای آموزش های اخلاقی – شهروندی - از جمله فداکاری و از خودگذشتگی - گام برداشت. پرسش از کاربدستان کنونی آموزش و پرورش این است که، کی باید چشممان به ورود چنین آموزش های در آموزش و پرورش روشن شود؟

 اما اگر هدف کاربدستان آموزشی از برگزاری "جشنواره جلوه های معلمی" پاسخ به پرسش دوم باشد،باید گفت که گرچه این کار بسیار ارزشمند و پسندیده ای است اما برای هدفی چنین بزرگ کم برد و کم توان خواهد بود! دهه هاست که فرهنگیان از برنامه های اقتصادی و رفاهی در راستای بالا بردن سطح معیشت و منزلت خویش گلایه دارند و شوربختانه هیچ دولتی تاکنون نتوانسته است به این دغدغه ی به حق فرهنگیان پاسخ درخوری دهد و یا دست کم،کار ماندگاری در این زمینه انجام گیرد. هفته های گذشته و با مطرح شدن دوباره ی بحث بودجه،باز هم در کنج مدرسه ها و در گفتگوهای فرهنگیان،می توان نشانه های پر رنگی از درد کهنه ی دستمزد و تبعیض را دید. بسیاری از فرهنگیان به شکل سنتی دل و اندیشه ای با اصلاحات و اعتدال دارند و بسیاری از آنها رای خویش را در همراهی با دولت تدبیر و امید در صندوق ها ریختند. در زمان انتخابات و شعارهای انتخاباتی،فرهنگیان امیدهای فراوانی به دولت تدبیر بستند و امیدوار بودند که گشایشی در گره های اقتصادی آنها صورت گیرد،اما با دیدن افزایش 60 - 70 درصدی برخی از وزارتخانه ها و نهادها باز هم زخم تبعیض و برخوردهای دوگانه،دهان باز کرد و سبب رنجش این گروه تاثیر گذار سیاسی – اجتماعی گردید. به باور بسیاری از فرهنگیان آموزش در کلاس های پر شمار و نبود ابزارها و امکانات آموزشی نوین و کنترل دانش آموزان گریزان از آموزش و مدرسه و تحمل فضای خسته کننده و کسالت آور،خود نوع ویژه ای از خود گذشتگی و فدا کاری است. وزیر آموزش و پرورش و رییس دولت تدبیر و امید باید قدر این از خودگذشتگی و وظیفه سنگین آموزش و پرورش نسل آینده،آن هم در شرایط سخت و آزار دهند را دانسته و برای قدر دانی از این گروه گسترده کارمندان دولت و متناسب با ارزش کارشان،به آنها خدمت رسانی نمایند. بی گمان قدردانی از معلمان فدا کاری همچون نام های بزرگی که در بخش نخست این نوشتار آورده شد،کار بسیار ارزشمندی است و انجام چنین کارهایی ستودنی و جای سپاس دارد. گمانی نیست که کار بزرگی که آن آموزگاران بزرگ انجام داده اند با هیچ چیز ارزشنمدی،سنجیدنی نیست. اما بسیاری از فرهنگیان در شرایط کنونی و لابه لای چرخ های اقتصاد و معیشت آزار می بینند. فرادستان آموزشی باید افزون بر انجام چنین کارهای ارزشنمدی و در راستای با آن،در اندیشه باز کردن گره های پر پیچ و خم زندگی فرهنگیان نیز باشند. در پایان با احترام به ده فرهنگی نام برده شده در بالا،بر روان درگذشتگان درود می فرستیم و در برابر زندگان سر فرود می آوریم و امید است که از این دست کارها برای چنین فرهنگیانی ادامه یابد.

http://etemadnewspaper.ir/?News_Id=9460

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد