جامعه مدنی و انسان مدنی

مهدی بهلولی آموزگار،ص آخر روزنامه شهروند،4 اسفند 93

می‌گذارد همه سخن بگویند، بعد از دل‌گفته‌ها به یک جمع‌بندی شخصی می‌رسد. در میان گروه ١٠نفره، دستکم ٥،٤ رأی همیشگی هم دارد یعنی کسانی هستند که خِرد و رأیشان، دوخته به دهان ایشان است و به همین خاطر کمتر می‌شود دیدگاه و پیشنهادش رأی نیاورد. پس از رأی‌گیری، دیدگاه او می‌شود دیدگاه گروه. بیرون که منتشر می‌شود کسانی هم می‌پندارند که بی‌گمان، این دیدگاه، برآمده از دل ساعت‌ها کار کار‌شناسی و گفت‌وشنودهای جدی مایه‌دار و سنجشگرانه است و در برابر منتقدان، ساده‌اندیشانه استدلال می‌کنند که بابا الکی که به این نتیجه نرسیده‌اند، حتما در پس این تصمیم، دانایی ویژه و حکمتی نهفته است که ما نمی‌دانیم.  باری، این داستان برخی از گروه‌هایی است که با عنوان «جامعه‌مدنی» از آنها یاد می‌شود،البته تنها در میان گروه‌های اجتماعی نیست که اینچنین چیزی دیده می‌شود. «کارشناسانی» را در نظر بگیرید که سال‌ها در وزارتخانه‌ای مشغول به کارند. برخی از آنان، دوره چند رئیس و وزیر را از سر گذرانده‌اند اما با همه ساخته‌اند. چگونه؟ هرچه رئیس و وزیر گفته، تأیید کرده‌اند. نام آنان هم البته «کار‌شناس» است! تازه برخی کسان، از کار آنان، دفاع هم می‌کنند که بابا این کار‌شناس هم می‌خواهد نان بخورد، نمی‌تواند که با هر رئیس تازه‌ای، کلنجار برود و بجنگد. اگر بخواهد خیلی به بادمجان و خوبی و بدی آن بیندیشد که زندگی‌اش نمی‌چرخد. رئیس گفت این بادمجان خوب است او هم باید بگوید خوب است و گفت بد است باید بگوید بد است!

 این ویژگی، البته جامعه‌مدنی را تبدیل به «جامعه دهنی» می‌کند؛ یعنی جامعه‌ای که چشم به دهان افرادی دوخته‌اند تا سخنی بگویند و آنان به شتاب، رأی به تأیید دهند اما جامعه‌مدنی، جامعه انسان‌مدنی است. انسان‌مدنی - در این معنا - فرا‌تر از یک شهروند معمولی است. انسان جامعه‌مدنی، انسان سنجشگر، آزاد و‌‌ رها از اتوریته این و آن است. جامعه‌مدنی  به شرطی می‌تواند پیش برنده دموکراسی و توسعه باشد که به دور از نظرات  پیشکسوتان بزید و از انسان‌هایی باانگیزه، هدفمند، اندیشه‌ور، اهل خواندن، پژوهش و سنجشگر پدید آمده باشد نه از کسانی که برابر عادت، هر هفته،

  هر ماه یا هر از چندی، بی‌هیچ سخن و اندیشه تازه و به روزی، گردهم می‌آیند و در این میان یکی هم - کمی زرنگ و باهوش‌تر از دیگران - پیدا می‌شود و به آسانی هر رأیی را که خود دوست دارد از آنان می‌گیرد.

 اما جامعه‌مدنی، میانجی میان مردم و دولت است و اگر می‌خواهد استقلال اندیشگی و رفتاری خود را نگه دارد - که باید نگه دارد - نمی‌تواند و نباید نیروهای خود را وارد دولت کند. گروهی که هدف خود را دستیابی به قدرت و پست می‌داند، نخست این‌که باید به روشنی پرده از این هدف خود بردارد و آن را اعلام کند. دوم این‌که با ورود به قدرت پا از جامعه‌مدنی بیرون می‌گذارد و به بخشی از دولت بدل می‌شود. ناگفته پیداست که در این‌رو، نمی‌تواند میانجی خوب و بی‌طرفی هم برجای بماند. پس جامعه‌مدنی، نیازمند انسان مدنی و استقلال از دولت است.

             http://shahrvand-newspaper.ir/?News_Id=24509

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد