سواد آموزی و گره های ناگشوده!

محمدرضا نیک نژاد،روزنامه فرهیختگان،17 دی ماه 93

آمارهای گوناگونی درباره شمار بی سوادان در کشور منتشر می شود. جدای از این که این آمارها تا چه اندازه درست اند، کاربدستان دولتی به گونه ای خوشبینانه روند از میان برداشتن بی سوادی و روش های بکار گرفته شده را کامیاب می پندارند و از دیگر سو،منتقدان آنها را ناکارآمد و شکست خورده می دانند. برای ارزیابی یک پدیده،نخست باید سنجه ای پذیرفتنی برای آن تعریف نمود تا از سردرگمی و به بیراهه رفتن تحلیل ها جلوگیری کرد. اگر تعریف یونسکو از سواد را پایه برداشتی فراگیر از این دشواره بدانیم در آن می خوانیم : “باسوادی توانایی شناخت٬درک٬تفسیر٬ساخت،برقراری ارتباط و محاسبه در استفاده از مواد چاپ‌ شده و نوشته‌ شده مربوط به زمینه‌های گوناگون است. باسوادی زنجیره آموزشی را که توانایی رسیدن به اهداف،توسعه دانش و پتانسیل و شرکت کامل در جامعه‌ای بزرگتر را برای یک فرد فراهم می‌کند،دربر دارد”. بی گمان با پذیرش این تعریف، بسیاری از باسوادان و حتی دانش آموختگان ما نیز در جرگه بیسوادان قرار می گیرند. برای رسیدن به شاخص های یونسکو،نیاز به دگرگونی های گسترده در نهادهای آموزش و فرایندهای آن داریم.

 اما اگر نه تعریف یونسکو از با سوادی،بلکه دیدگاه کاربدستان سازمان نهضت سوادآموزی یعنی توانایی خواندن و نوشتن را سنجه باسوادی شهروندان قرار دهیم،امروزه نزدیک به ده میلیون تن از ایرانیان بی سواد مطلق به شمار می آیند و شوربختانه هر روز بر شمار آنها افزوده می شود!عواملی همچون فقر اقتصادی و فرهنگی- به ویژه در مناطق نابرخوردار- روز به روز بر این گرفتاری دامن می زند. اما راه چاره چیست؟ سازمان نهضت سواد آموزی یکی از نهادهای زیر مجموعه آموزش و پرورش است. امروزه آموزش و پرورش خود گرفتار دشواری های بنیادینی همچون اقتصاد،بی کیفیت بودن آموزش،ناکارآمدی روش های سنتی و از همه ریشه ای تر فاصله فراخ هدف های آن با هدف های نوین آموزشی است. وزارتخانه ای که چنین گرفتاری های زمین گیر کننده ای دارد،چگونه می تواند عصا کش دیگری شود! برای نمونه آمار نوآموزان آموزش و پرورش دولتی 6/12  میلیون و بودجه سال 94 این وزارتخانه نزدیک به 25 هزار میلیارد تومان است. بودجه نهضت سواد آموزی با شش‌ درصد افزایش،از دوهزار و480میلیارد ریال به دوهزار و632 میلیارد ‌ریال افزایش یافته است که یک ‌درصد از کل بودجه پیشنهادی آموزش و پرورش است! با در نظر گرفتن این که نزدیک 99 درصد بودجه آموزش و پرورش صرف پرداخت دستمزدها می شود،آیا آموزش و پرورش از پس باسواد کردن ده میلیون بی سواد بر می آید؟ از سویی این سازمان که قرار است آموزشِ طیف گسترده سنی- طبقاتی را بر عهده داشته باشد،نیازمند امکانات نرم افزاری و سخت افزاری ویژه است،آیا امکانات آموزش و پرورش می تواند گره ای از صدها دشواری خود و نهضت سواد آموزی و نزدیک 23 میلیون دانش آموز و سواد آموز را باز کند؟ فرایند سواد آموزی در کشور،چشم براه طرحی نو است که بی گمان از دل آموزش و پرورش در نمی آید. اگر کاربدستان این سازمان دلنگران سرنوشت آمار فزاینده بی سواد در کشورند،یا باید برای جدا کردن آن از آموزش و پرورش تلاش کنند و یا بودجه و امکاناتِ آموزش و پرورش را دست کم به دو برابر مقدار کنونی آن افزایش دهند! اما آیا این کار شدنی است!؟      

http://www.farheekhtegan.ir/newspaper/page/1566/11/20572/0

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد