برابری آموزشی و نظام آموزشی ایران

نسرین هزاره مقدم،روزنامه آرمان،6 دی ماه 93

برای آموزش صحیح و کارآمد، دو سنجه اصلی مطرح می شود: کیفیت و برابری. محققان، حرکت در دو محور اصلی را مسیر حرکت صحیح برای اصلاح نظام آموزشی می دانند:  quality education ( آموزش کیفی) و equality in education  ( برابری آموزشی). آموزش کیفی رفع کمبودهاست و برابری از میان بردن تبعیض ها. این دو محور علاوه بر اینکه  باید در سیاست گذاری های کار به دستان و سیاستگذاران لحاظ شود، در مطالبات فعالان و نهادهای مدنی نیز باید مد نظر گرفته شود.

برابری آموزشی،هم در اهداف تعیین شده، نگاهها و برخوردها معنادار می شود و هم در روند عینی و عملی آموزش. این برابری در تعریف گسترده است:

  1. برابری در توزیع منابع و امکانات آموزشی: نابرابری ابتدا از عدم مساوات در توزیع منابع و امکانات آغاز می شود و این کاملا به ساختار ناعادلانه جوامع طبقاتی، ایدئولوژیک و یا طبقاتی/ ایدئولوژیک برمی گردد. این نابرابری در امکانات، یعنی سد کردن مسیر پیشرفت آموزشی گروه یا گروههایی با دلایل و قوانین نوشته یا نانوشته. گروهی به علت پایبندی به ایدئولوژی یا مرام های مذهبی، سیاسی متفاوت از منابعی محروم می شوند و گروهی به دلایل اقتصادی ناچارند که محروم بمانند.

  2.  سطح احترام برابر و به رسمیت شناختن تفاوت ها: این  تنها به مفهوم یک فرهنگ آموزشی متساهل، مدارا- محور و برابری خواهانه نیست، بلکه به معنای به رسمیت شناختن و پرداختن به تمام تفاوت ها و خرده فرهنگ ها در نظام آموزشی و در مطالب درسی است. تفاوت هایی از قبیل زبان های مادری اقوام مختلف، ادیان متفاوت و فرهنگ ها و آداب زیستی متفاوت.

  3. برابری در سطح قدرت و میدان عمل: این برابری به معنای استقرار یک رابطه دموکراتیک و هم شان از لحاظ معیارهای انسانی ( و نه لزوما هم سطح) بین دانش آموز- معلم، والدین- معلم و معلم- مسئولان است.

  4. برابری در رفتار، برخورد و همراهی: آموزش و پرورش، مقوله ای است که عمیقا بر روابط انسانی استوار است. چقدر مدارس در نگهداری و پرورش کودکان جدی هستند، چقدر رابطه عاطفی و عمیق بین معلم و دانش آموز برقرار است و چقدر برخوردها با معلم و دانش آموز انسانی است، اینها معیارهایی هستند که برابری در سطح برآورده کردن آنها، یک اصل مهم و اساسی در برابری آموزشی است.

از نظر سازمان یونسکو، پیاده سازی یک نظام آموزشی برابر، یک گام اساسی در اصلاحات آموزشی کشورهاست، آنهم در جهانی که بیش از 65 میلیون کودک به دلایل مختلف از تحصیل محرومند. یونسکو معتقد است نابرابری آموزشی در سطح اقتصادی و یا اقتصادی/فرهنگی ( جدا از سطوح سیاسی، مذهبی و یا جنسیتی) در جوامع در حال توسعه، دو گروه عمده را هدف می گیرد: 1- مهاجران 2- طبقات پایین و حاشیه نشین ها.

........................................................................

حالا چند مثال از ایران می زنیم:

  1. دانش آموزان افغان در مدارس به راحتی ثبت نام نمی شوند، در مناطقی، مجبورند در مدارس جداگانه درس بخوانند و  شهریه بپردازند. همین اواخر، تنبیه نا متعارف و زشت چند کودک افغان توسط یک معلم در مدرسه ای در پاکدشت ورامین خبرساز شد. بعد از آن، مدیران و مسئولان، قضیه را تکذیب کردند و آنقدر فشارها زیاد شد که خانواده دانش آموزان از شکایت منصرف شدند. سوال این است که آیا در یک مدرسه غیرانتفاعی شمال شهر تهران، یک معلم می تواند با این شیوه دانش آموزان را تنبیه کند؟ مشکل اصلی،معلم خاطی نیست. مشکل، از طرد شدگی اجتماعی/فرهنگی بخشی از کودکان این سرزمین آب می خورد. کودکان افغان، کودکان این سرزمینند، خیلی از آنها در ایران به دنیا آمده یا بزرگ شده اند، اما همچنان از خیلی از حقوق شهروندیشان محرومند.

  2. مدارس کپری سیستان و بلوچستان و کرمان، دستان یخ زده دانش آموزان عشایر و زمستان های بدون بخاری و امکانات حاشیه نشین ها و مرزنشین ها، نمونه های دیگر است.

همه این مثال ها، نشان دهنده یک سیستم به شدت نابرابر است. تنها یکی از مشکلات رعایت نشدن اصل 30 قانون اساسی (تامین آموزش رایگان برای همه شهروندان) است. ما شاهد نابرابری ها در سطوح مختلف و به بهانه های متفاوت هستیم. ساختار طبقاتی جامعه، درجه بندی ها،مرزبندی ها،  قوانین نوشته و نانوشته برای تقسیم شهروندان به خودی و غیر خودی، خیلی ها را از خیلی از امکانات و حقوق آموزشی محروم کرده. عدالت ، یکی از حلقه های مفقوه  نظام آموزشی ایران است که باید برایش چاره ای اندیشیده شود. آیا شدنی است؟

 *در نوشتن این یادداشت از مطالب و یادداشت های  سازمان جهانی آموزش (EI) و سازمان یونسکو استفاده شده است.

             http://armandaily.ir/?News_Id=100570

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد