قانون برخی مردمان

مهدی بهلولی،روزنامه شهروند،ص آخر،26 آبان 93

1.       رفتم قصابی سه کیلو گوشت خریدم،شد نود و هفت هزار تومان. صندوق دار از کارت بانکی ام به اشتباه نه هزار و هفتصد تومان کم کرد. به خانه که رسیدم فهمیدم اشتباه کرده. اما دیر وقت بود، فردا هم جمعه. تا بقیه پول را ببرم پس بدهم دو سه روزی به درازا کشید. در این میان، موضوع را با چند تنی در میان گذاشتم. یکی از آنها گفت حالا می خواهی بروی پول را پس بدهی؟ گفتم بله. تو چه می گویی؟ گفت اگر می خواهی با گوشتی که خریدی،نذری درست کنی و خیر کنی که برو بقیه پول را بده،خوراک نذری باید حلال حلال باشد. می خواهی نذری درست کنی؟ گفتم نه ،برای مصرف خودمان است. گفت پس نرو بده! قصاب ها وضع شان خوب است. اولش پنداشتم دارد شوخی می کند اما کمی که به حرف زدن ادامه داد دیدم نه، جدی می گوید. استدلال شگفت انگیزی بود. ساعتی درباره اش اندیشیدم که بنیاد این نگرش چیست؟ به این نتیجه رسیدم که او به رسم های آیینی و دینی و درست برگزار کردن آنها، بیش از اخلاق انسانی و رعایت آن اهمیت می دهد؛فراتر نشاندن آیین بر اخلاق.

2.       شب مهمان یکی از آشنایان بودیم. از سر کار رفتم خانه شان. کتابی خریده بودم و در دستم بود. پس از احوال پرسی گفت ببینم چه می خوانی و این چه کتابی است که داری؟ کتاب را دادم. کمی اینور و اونورش کرد و گفت بد نیست اما ببین وقتی می خواهی کتاب بخری کتابی بخر که جلد مرتب و قشنگ داشته باشد تا وقتی می گذاری در کتابخانه،به چشم بیاید و نما داشته باشد. بعد دستم را گرفت و برد در آنور اتاق و گفت ببین،اینجوری کتاب بخر. دیدم دو قفسه کامل کتابخانه اش،کتاب های ذبیح اله منصوری است و همه،هم اندازه و مرتب،کنار هم چیده شده اند و معلوم بود که ماه ها و شاید سال هاست که دست نخورده اند و لایشان هم باز نشده است. گفتم درسته خیلی مرتبه اما فلانی به گمانم کتابخانه را با دکور عوضی گرفته ای و کتاب را با بلور!

3.       گفتم نوشته های تارنمای تان زیاد کیفیت ندارد. باید بکوشید نوآورانه و گیراتر بنویسید. نوشتنم هم تمرین می خواهد. اگر برای تمرین در روان نوشتن،منبع خوب،جمع و جور،و کاربردی هم می خواهید داریوش آشوری دارد و در اینترنت هم هست. جمله هایی را از رسانه های فارسی برگزیده و ویرایش کرده است. برای پرهیز از بیش از اندازه دراز شدن جمله ها و جمع شدن چند فعل در پایان جمله،می توانید از آن بهره بگیرید. گفتند بابا ما می خواهیم در این تارنما،درد دل کنیم و می خواهیم که بسا فرادستی آن را بشنود. نمی خواهیم که نویسندگی مان را به رخ بکشیم. ما می خواهیم دردهایمان را بازگو و گاهی هم فریاد بزنیم حالا تو آمده ای و می گویی اینجوری نگوییم و آنجوری بگوییم؟! گفتم اگر می گویید فرادستان به این تارنما نظر دارند بهترنویسی،بهتر نیست؟ یادتان نرود که به گفته ی فردوسی : " سخن ماند از تو همی یادگار /  سخن را چنین خوارمایه مدار."

http://shahrvand-newspaper.ir/Default.aspx?NPN_Id=100&pageno=20#

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد