تنبیه بدنی در مدرسه و زمینه های آن

محمدرضا نیک نژاد،روزنامه آرمان،25 آبان ماه 93

کلاس به پایان رسید. یکی از دانش آموزان خود را به من رساند و گفت: آقا امسال خیلی بد اخلاق شده اید! بر خلاف سال گذشته امسال با کوچک ترین سر و صدا از کوره در می روید و داد و بی داد می کنید. با این سخنان در اندیشه فرو رفتم و از خود پرسیدم چرا بچه ها چنین برداشتی از رفتار امسال من دارند؟ با کمی کند و کاو فهمیدم که ریشه اش افزایش شمار به 42 تن است. در کلاسِ 42 دانش آموزی با کوچک ترین بازیگوشی بچه ها و حتی خوش و بش با آنها،کلاس به هم می ریزد و برگرداندنش به حالت نخست کاری بس دشوار است. بنابراین بهتر است سر سنگین باشم و گاهی نیز ادای آموزگاری تند خو و کم حوصله را در آورم تا بتوانم کلاس را در دست بگیرم!

اما چرا این تجربه را یادآوری کردم؟ چند روز پیش در روزنامه آرمان خواندم که "حدود یک ماه بعد از آنکه دیوان عدالت اداری کشور ممنوعیت تنبیه بدنی در مدارس را تائید کرد،معاون وزیر آموزش و پرورش اعلام کرد:موارد تنبیه بدنی در مدارس اندک است و اگر گزارشی به دست ما برسد با خاطیان برخورد می‌کنیم" (روزنامه آرمان،19 آبان 93) اما پرسش های که پیش می آید این است که آیا تنبیه بدنی در مدرسه ها انک است؟ زمینه های آن چیست؟ و آیا با بخشنامه و آیین نامه می توان از آن جلوگیری کرد؟ بی گمان تنبیه بدنی در مدرسه ها وجود دارد و گاه گداری نمایش عکسی،پخش فیلمی و یا درز خبری،آن را به جامعه گوشزد می کند و چند روزی سر زبان هاست و پس از مدتی به فراموشی سپرده می شود. این رخداد زشت و تلخ با دور شدن از پایتخت و رفتن به کنج مدرسه های روستایی و شهرهای کوچک افزایش یافته و چهره واپسگرای خویش را شدیدتر و عریان تر نشان می دهد. گرچه هر از گاهی از شهرهای بزرگ هم ندایی به گوش می رسد اما همین تک صداها در شهرهای کوچک و روستاها شنیده نمی شود. اما ریشه های این گونه رفتار را باید در جای دیگری پیگیری نمود. عامل هایی مانند محیط های آموزشی خسته کننده و درونمایه های آموزشی دور از زندگی روزمره،روش های سنتی آموزش و ارزشیابی، کلاس های رنگ و رو رفته و کسالت آور،کنترل های خشک و شادی زدای آموزشی،فرهنگیان درگیر با دشواری های اقتصادی و شغلی گوناگون و از همه مهمتر تراکم بیش از ظرفیت چهار دیواری کلاس در بروز خشونت و آشکاری تنبیه بدنی کارگر است. آموزگاری که در یکی از دبستان های استان البرز کار می کند می گفت که شمارِ دانش آموزان در کلاس های اول دبستان اش نزدیک به پنجاه تن است! از چند و چون یادگیری در چنین کلاس هایی در می گذریم و از کیفیت آموزش درونمایه های درسی در این کلاس ها چشم می پوشیم. اما آموزگاری که با 50 دانش آموز پر جنب و جنبش سر و کار دارد و برنامه های آموزشی از پیش تعیین شده اند و در پایان نیز باید بیلان کار به بالا دستی ها ارائه دهد،چگونه و با چه ابزاری باید این همه بچه را کنترل کند؟ آیا ابزاری به جز خط و نشان کشیدن و زبانم لال تنبیه باقی می ماند؟ آیا نوجوانان و جوانانی که در خانواده،جمع دوستان و درونِ جامعه با ابزارهایی مانند تهدید و تنبیه و ... بزرگ شده اند،زبانِ  خوش و خواهش را درک می کنند؟ آن هم در کلاس هایی با تراکم 40 – 50 دانش آموز و در برخورد با جوانانی که بخش مهمی از زمان کلاس و مدرسه را زمانی برای خوش گذرانی و تفریح به شمار می آورند و برای گریز از محیط و درونمایه های خسته کننده به هر دری می زنند! بی گمان این یاداشت در پی توجیه تنبیه در مدرسه ها نیست بلکه در پی شناساندن زمینه هایی است که با وجود بخشنامه های سفت و سخت آموزش و پرورش - و به تازگی دیوان عدالت اداری – سبب بازدارندگی این گونه رفتارهای غیر آموزشی و غیر اخلاقی نشده و نمی شود. امیدواریم که کاربدستان آموزشی هم زمان که در پی برخوردهای اداری و قضایی با چنین رفتارهایی هستند،در پی از بین بردنِ زمینه های بروز چنین رفتارهایی نیز باشند. بیم آن می رود که با وجود چنین زمینه هایی،صدور چنین بخشنامه ها و آیین نامه هایی نیز کارکرد خویش را از دست دهد!           

http://armandaily.ir/?News_Id=96327

        

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد