بروجرد من، شیراز است

                     

                  غلام رضا شمسی،ص آخر روزنامه ی شرق،7 خرداد 93

                 "این یاداشت با حذف بخش هایی از آن در روزنامه چاپ شد"

 شیراز در غزلیّات حافظ شیرازی مکانِی محدود نیست بلکه آینه تمام نمای ایران است که در گذر روزگار به منازعات کلامی و سیاسی و اجتماعیِ گروه هایی مبتلا بوده است که برای رسیدن به متاعِ قلیل خویش ،جاهلانه در پناهِ اندیشه های مقدس درآمده اند و مصداق سخنِ خواجه ی شیراز شده اند که :                

  حافظا می خور و رندی کن و خوش باش ولی      دام تزویر مکن چون دگران قــــــــرآن را               

     و تخلّص خواجه ی شیراز به«حافظ»سدّی سدید در برابر همین ناپختگانی است که چنان دربند جهــــل گرفتارند که خواجه در برابر آنان به خدا و «شهاب ثاقب» پناه می برد؛تا مگر از گزند آنان درامان بماند:   

   ز رقیب دیو سیرت به خدای خود پناهم      مگر آن شهاب ثاقب مددی کند سُها را                               

  و چندان مست از ظاهربینی و عیب جویی از دیگران هستند که از ریای خود بی خبراند:              

      بی خبراند زاهدان نقش بخوان و لاتقل      مست ریاست محتسب باده بده و لاتخف                      

      و هم اینان اند که حافظ، را به مکتبی موسوم به «رندی» رهنمود کرده اند که نه جانب اهل مدرسه را دارد و نه به سویِ خانقاه است : 

               ما را به رندی افســـانه کردند       پیرانِ جـــاهل،شیخانِ گمراه                                

     در این احوال،اگر شیراز هم لطف و حالی دارد چنان که خواجه را به وجد درمی آورد:              

        خوشا شیراز و وضع بی مثــــالش      خــــداوندا نگه دار از زوالش                            

    به  شیراز آی و فیض روح قدسی       بجوی از مردمِ صاحب کمالش                    

    اما گاه ،چنان احوالش را نابسامان می کنند که خواجه قصد رفتن از شیراز را در ذهن می پرورد:                              

       سخندانی و خوشخوانی نمی ورزند در شیراز      بیا حافظ که تا خود را به مُلک دیگر اندازیم   

 نگارنده ی این مرقـــــومه،هرگاه غزلیّات خواجه را می خواند نمودهای عینی شیراز را در شهر خویش،بروجرد، می بیند که در عین داشتن آب و هوایی خوش وخرّم که احوالِ آن در«حدود العالم»آمده است و احتمالاً بدین خاطر آن را «دارالسرور» نامیده اند از چنان وسعت مشربی در اندیشه های دینی برخوردار بوده است که حدود یک بیستم اهالی شهر را  هم میهنان یهودی تشکیل می داده اند (لغت نامه ی دهخدا: بروجرد) و چنان که از طلّاب شهر بروجرد، شنیده ام در همین روزگار(حدود هشتاد سال پیش)بیش ازصد مجتهد در این شهر ساکن بوده اند که نمونه ی درخشانِ ایشان آیت الله العظمی حسین بروجردی است. امّا وسعت مشرب اهالی بروجرد در همزیستی با پیروان دیگر ادیان آسمانی، در خور توجّه است و بدین مناسبت طبیعی به نظر می رسد که اندیشه های صوفیانه نیز در این شهر رونق داشته باشد و همین احوال است که بروجرد را چه قدر شبیه به شیراز و رنگارنگی ادیان و مسلک های فکری اهالی آن شهر می سازد. نمودِ برجسته ی همین وسعت مشرب را می توان در اندیشه های مرحوم آیت الله حسین بروجردی دید که پایه گذار دارالتقریب در قاهره شدند و درنتیجه ی تلاش های ایشان،فقه جعفری در زمره ی فقه مذاهب اسلامی درآمد.1 همین گریز از ظاهربینی و درگیری های فرقه ای را می توان در آثار و احوال دیگر چهره ای درخشان بروجرد ،چون سیدجعفر شهیدی وعبدالحسین زرین کوب،نیز مشاهده نمود که مصداق بارزی برای کلام خدا بوده اند هنگامی که مسلمانان را به شنیدن سخن دیگران و پیروی از نکته های نیکوی آن دعوت می نماید(الزّمر:18)

   امّا امروز (اردیبهشت سال هزار و سیصد و نود و سه)احوال شهر بروجرد و شیراز خراب است؛مشاور رئیس جمهور (آقایِ علی یونسی) در شیراز مجال سخن گفتن نمی یابد ودر بروجرد هم به فرزند بَرومندی از خاندان صالحان این شهر(سید حسن خمینی)مجال سخن گفتن نمی دهند.نگارنده یِ این مرقومه، شب ها صدای سرفه هایِ شهر خویش را با خس خسی شدید می شنود که مجال نفس کشیدن را از او گرفته است طبیبانی که برایش درنظر گرفته می شود توانِ معالجه ی امراضش را ندارند و چون حاذق نیستند و سردر بازی های سیاسی خود دارند به امراض شهر افزوده اند.شاید با رخ دادهایِ امروز،صدای سرفه ها و خس خس هایی که حافظ در شیراز می شنید و من هم شب ها در بروجرد می شنوم دیگران هم بشنوند و چون حافظ و من،زیر لب زمزمه کنند:                                                  

             ازین سَموم که بر طَرفِ بوستان بگذشت      عجب که رنگ گلی ماند و بویِ یاسمنی

پانوشت ها:

1.محمد واعظ زاده ی خراسانی.وحدت و انسجام اسلامی از نگاه آیت الله بروجردی،کیهان فرهنگی،اسفند1386،ش257.صص25-20

http://www.sharghdaily.ir/Default.aspx?NPN_Id=412&pageno=16#

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد