معلمان در کانون آموزش کیفی اند

محمدرضا نیک نژاد،روزنامه آرمان،13 اردیبهشت 93

"این یاداشت با حذف بخش های کوتاهی از آن در روزنامه به چاپ رسید"

روز معلم که فرا می رسد،دست اندرکاران دولتی و آموزشی با خورجینی پر از واژه های دلربا داد سخن می دهند و معلم را به اوج می رسانند. اما بی گمان سخنان دلفریبشان و مقام معنوی مورد تاکیدشان چندان با جایگاه اقتصادی،اجتماعی و حتی آموزشی معلمان همخوان نبوده و گاه فرسنگ ها دور است. برکسی پوشیده نیست که آموزش،ارزنده ترین ابزار برای بسیاری از گرفتاری های امروزین جهان است و معلم ستون استوار آن به شمار می آید. چه معلم را در نقش سنتی اش،یعنی آگاهِ همه چیز دانِ فرهیخته بدانیم و چه او را رهبری آموزشی،یا حتی به او بعنوان فردی در سطح دانش آموزان و مانند آنها،در پی یافتن پاسخ به پرسش های نهفته در درونمایه های آموزشی بنگریم،نقش معلم در آموزشِ با کیفت یگانه است. از این روست که نهادهای جهانی نیز بر این نقش بی همتا تاکید کرده و خواستار بها دادن بیش از پیش به معلمی،به عنوان پیشه ای کارا  در توسعه کشورها هستند. برای نمونه در بخشی از پیام آموزش جهانی(EI)- نهادی زیر مجموعه ی یونسکو- به فراخور روز جهانی معلم(2010)،می خوانیم که "سررشته ی بهبود،در دست آموزگاران است.... نقش آموزگاران و دیگر کارکنان آموزشی،در بازسازی اجتماعی،اقتصادی و اندیشگی،سرنوشت ساز است.   همه کسانی که در راستای فراهم آوری آموزش کیفی برای کودکان مبارزه می کنند،می توانند به آموزگاران و سازمان هایی که نمایندگی شان می کنند،بپیوندند و حمایت از آنها را به نمایش بگذارند و این پیشه را گرامی بدارند ". یا در بیانیه ای که شانزده نهاد مدنی- آموزشی نامدار و قدرتمند جهانی- و از آن میان EI- به بهانه گردهمایی سران کشورها در واپسین مجمع عمومی سازمان ملل در مهرماه 92 و خطاب به آنها نوشتند،آمده است:" معلمان در کانون آموزش کیفی اند. برنامه توسعه جهانی برای آموزش،باید معلمان را در کانون تلاش ها برای دستیابی به کیفیت آموزشی قرار دهد. این کار،اولویت دادن به تربیت معلم به هدف پرورش حرفه ای در همه سطوح آموزش و پرورش مانند آموزش و سوادآموزی بزرگسالان،کاهش شمار دانش آموزان کلاس،فراهم نمودن منابع یاددهی- یادگیری،بهبود دستمزدها و شرایط عمومی کار را در بر می گیرد. حقوق معلم باید تحقق یابد،هم به عنوان یک اصل و هم به عنوان شرطی برای برآوردن حق برخورداری از آموزش کودکان،نوجوانان،جوانان و بزرگسالان. افزون بر این به معلمان در همه سطوح آموزش باید در رفتار آموزشی شان به عنوان حرفه ای های با کیفیت و برخوردار از دانشِ تخصصی،اختیار و آزادی آکادمیک داده شود. معلمان را باید کنشگرانه با نقشی پیشرو در فرایند معناسازی در پیوند با کیفیت آموزشی،در گیر گفتگو و تصمیم گیری و سیاست گذاری نمود. و به عنوان واپسین و ارجمند ترین راهکار،ارزشیابی معلم باید در فضایی سازنده و یادگیری- محور و  با دخالت موثر آنها،انجام پذیرد. هرگز نباید ارزشیابی معلم با وارسی عملکردِ آموزشی دانش آموزنشان یا برای تنبیه یا پاداش آنها بر پایه معیار قرار دادن پول بیشتر یا شکل های دیگر امتیاز دادن،مورد استفاده قرار گیرد. این کار رقابت بازیگران آموزشی را که روابط شان پیش شرط همکاری برای دستیابی به حق آموزش است را تحریک می کند".

این دو نمونه نشان می دهد که دل نگرانی از مناسب نبودن جایگاه معلم در ساختارهای آموزشی کشورها یک  دغدغه فراگیر و جهانی است و بی گمان برای بسامان کردن نقش او در دگرگونی های توسعه - مدار به گام هایی بلند و سریع نیاز است. اما در هنگام زادن آموزش و پرورش نوین در ایران،نورسیده به یک  بیماری مادرزاد گرفتار بود!که هنوز هم پس از نزدیک به صد سال،تن او را می آزارد و کارایی او را تباه کرده است و شوربختانه فریادرسی نیز یافت نمی شود! بر کسی پوشیده نیست که آموزش و پرورش در دیدگاه کارگزاران حاکمیتی،همواره جایگاهی مصرف کننده داشته که بودجه ها را فرو می دهد و بازدهی روشنی برای کشور ندارد! گرفتاری اقتصادی،که سال هاست گریبان آموزش کشور را چسبیده و رها نمی کند،سرراست بر نقش آموزگاران در گستره آموزش و کیفیت آن،کارگر افتاده و آموزش را از مدار اصلی خویش بیرون رانده است. شاید این گرفتاری،تنها دشواره آموزش نباشد اما بی گمان از میان بردن آن پیش نیاز هر دگرگونی بنیادین خواهد بود. فرهنگیان از سال های نخست زادن این نهاد،گرفتارهای اقتصادی و شمار دیگری از دغدغه های صنفی خویش را فریاد زدند و شوربختانه گوش شنوایی نیافتند. در زمان صدارت قوام السلطنه،معلمان مدارس دولتی که شش ماه حقوقِ شان پرداخت نشده بود،بیانیهای در اعتراض به این امر منتشر کردند و در دی ماه 1300 وارد اعتصاب شدند. دومین کنش گروهی فرهنگیان در فروردین 1331 با عنوان"نخستین کنفرانس کشوری آموزگاران ایران" زیر فشارهای اداری فراوان در تهران برگزار گردید. اوج این اعتراض ها 12 اردیبهشت 1340 بود که در آن "دکتر ابوالحسن خانعلی" دبیر فلسفه به شهادت رسید و سنگ بنای روز گرامیداشت معلم گذاشته شد. پس از آن هم بارها شاهد اعتراض های گسترده فرهنگیان در کشور بوده ایم. اما دو چیز در همه این اعتراض ها همواره ثابت مانده است،یکی دل نگرانی های اقتصادی معلمان و دیگری سرکوب اعتراض ها! و نه ریشه یابی آنها. بی گمان راه توسعه از آموزش می گذرد و محور آموزش آموزگار است پس بهتر است هر چه زودتر آنها را دریابیم.

http://www.armandaily.ir/Default.aspx?NPN_Id=585&pageno=5

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد