از درون مدرسه

مهدی بهلولی 

روزنامه شهروند،30 فروردین 93

 "به هیچ دردی نمی خورند،اما نمی دانم چرا چند تا چند تا به مدرسه می فرستند. یکی دو روزی روی میز اتاق معلمان می مانند و پس از آن به دورشان می اندازم. خودم گهگاه عکس هایشان را نگاه می کنم اما بیشتر معلم ها حتی این کار را هم انجام نمی دهند." چند روز پیش که به مدرسه رفتم دیدم چند شماره از دوهفته نامه ای سیاسی- آموزشی(که قیمت روی آن هزار تومان خورده اما رایگان به مدرسه پست می شود!) در دست یکی از خدمتگزاران مدرسه است. یکی را از پلاستیک بیرون آورده بود و داشت ورق می زد. پرسیدم در مدرسه و از میان آموزگاران کسی اینها را می خواند که پاسخ بالا را داد. پاسخی تآسف بار،که البته تجربه خودم هم آن را تآیید می کند.

 باری،مسآله این است که شمار فرهنگیان اهل مطالعه به شدت پایین است و در دفتر مدرسه ها،بیش از کتاب و نشریه،پیامک و شوخی و گلایه های اقتصادی خریدار دارد و در جریان است. چند روز پیش،در میان شماری از همکاران،گفتم آموزش و پرورش باید به فرهنگیان بن کتاب دهد و یا دست کم،با ساز و کاری ویژه و با یاری از برخی بنیادهای اقتصادی خود،مانند صندوق ذخیره فرهنگیان،کتاب های مورد علاقه آنها را با تخفیف به دست آنها برساند. پس از کلی که ریشخندم کردند برخی قسم می خوردند که بیش از ده سال است نه کتابی خریده اند و نه کتابی خوانده اند. یکی هم که سخت ضد هرگونه پژوهش و اندیشیدنی بود و می گفت هر چه بیشتر بدانی اعصاب ات خراب تر می شود و مرگ زودتر به سراغ ات می آید! از آنان که جدا شدم به اندیشه فرو رفتم و گفتم کاش آموزش و پرورش،نظرسنجی درستی انجام دهد و نتیجه اش را در رسانه های همگانی منتشر کند که به راستی چه درصدی از فرهنگیان،ماهانه و یا سالانه،کتابی،نشریه ای،چیزی می خوانند و یا پژوهشی می کنند؟  

 مساله البته ریشه های اقتصادی دارد و حقوق ناچیز فرهنگیان،یکی از عامل های آن است اما بی گمان همه ی مشکل به اقتصاد برنمی گردد. آموزگارانی هستند که مشکل اقتصادی چندانی ندارند و در خرید تلفن همراه،تبلت،خودرو و ... حاضرند پول های کلان خرج کنند اما دریغ از خرید کتاب و نشریه و روزنامه. شوربختانه می توان گفت که سپهر آموزش و پرورش ما،سپهر اندیشیدن و خواندن و نوآوری نیست. سرشار از تکرار و تلقین است و سراسر روزمرگی است. ناگفته پیداست که برای دگرگونی،بایستی واقعیت پذیرفته و اعتراف شود و پس از آن در جست و جوی راهکار برآییم- و بی گمان همه ی مشکل هم به آموزگار برنمی گردد. اما فاجعه زمانی است که درست بر خلاف واقعیت،پیاپی از آموزش و پرورش توانمند و پویا سخن بگوییم و بر درصد قبولی و افزایش آن تآکید نماییم،و بیاییم در مدرسه ها و پیش از آغاز آزمون های خرداد ماه،از آموزگاران امضاء بگیریم که در آزمون های خرداد و نهایی چند درصد قبولی خواهند داد! 

http://www.shahrvand-newspaper.ir/default/default.aspx?no=260&dn=0&pid=16&rnd=4bK7Jn&p=&y=93&m=01&d=30#

نظرات 1 + ارسال نظر
محمدرضا شهریاری جمعه 5 اردیبهشت‌ماه سال 1393 ساعت 11:32 ب.ظ

مشکل آموزش و پرورش ما هراس از ورود نخبگان و متخصصین در سیستم آموزش و پرورش است...مشکل آموزش و پرورش ما چپ و راست نیست و مظفر و فانی و حاجی بابایی و فرشیدی هیچ فرقی ندارند...مشکل آموزش و پرورش ما فقدان مدیرانی با تفکرمدرن همانند دکتر نجفی و عبادی و سورنا ستاری و کرباسچی و پورنجاتی و زم و امثالهم است...مشکل آموزش و پرورش ما دگم اندیشانیست که در برابر هر تحولی مقاومت می کنند حال ادغام آموزش و پرورش و آموزش عالی باشد خواه ورود افراد متخصص و صاحب نظر...آموزش و پرورش ما مشکل آن غالب معلمانیست که نر بر اساس صلاحیت بلکه بر اساس میزان تبعیت و فرمانبری و عبور از سیستم استالینی گزینش فیلتر شده اند...آموزش و پرورش ما بیمار است و تنها دستگاهی است که نه در دوره ی اصلاحات و نه در دوره ی تدبیر وزیری که شایسته ی آن باشد را به خود ندید...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد