آموزش و پرورش و چرایی زنگ گفتگو؟

محمد رضا نیک نژاد،روزنامه اعتماد،11 اسفند 92

 از آغاز سال آموزشی که رییس جمهور روحانی از برپایی زنگ های گفتگو،انشاء و کتابخوانی در مدرسه های کشور سخن گفت،دست اندرکاران پی گیر زمینه سازی برای اجرای آن شدند و خبرهایی هم جسته - گریخته از این تلاش ها به گوش می رسید. در همین پیوند چند روز پیش حمیدرضا کفاش معاون پرورشی و فرهنگی وزیر آموزش و پرورش  گفت:" پس از صحبت های رئیس جمهور در ابتدای سال تحصیلی کمیته ای برای اجرایی کردن پیشنهادات وی  تشکیل شد. زنگ کتابخوانی در سال تحصیلی جاری در مدارس ابتدایی بخشنامه شد و معلمان موظفند بخشی از ساعت را به کتابخوانی اختصاص دهند. برای دوره متوسطه نیز ماده واحده ای برای شورای عالی آموزش و پرورش تدوین شده است که باید این ماده در صحن علنی شورای عالی آموزش و پرورش با حضور رئیس جمهور مطرح و در صورت تصویب دو زنگ گفتگو و کتابخوانی در دوره اول و دوم متوسطه برای سال تحصیلی آینده اجرا شود... اصطلاح زنگ به معنی قرار گرفتن زنگ گفتگو در برنامه درسی رسمی نیست،بلکه ورود دانش آموز به موضوع کتاب و کتابخوانی و ایجاد زمینه برای گفتگوهای دانش آموزی است... در تعامل با سازمان پژوهش قرار شد در کتاب های سبک زندگی و مطالعات اجتماعی پایه چهارم و هشتم موضوعاتی برای گفتگو و مباحثه گنجانده شود. برای سایر کتاب‌های جدیدالتالیف سایر مقاطع نیز تجدیدنظر در محتوا برای گنجاندن این دو موضوع انجام خواهد شد."

 همواره بیم آن می رفت و می رود که این زنگ ها،مانند بسیاری از برنامه های ارزنده دیگر،در پیچ و خم بخشنامه ها و ساختار بروکراتیک آموزش و پرورش گیر کند و اجرایی نشود. امروزه یکی از مهمترین کارکردهای سامانه آموزشی را پرورش اخلاقی و مدنی شهروندان آینده می دانند.  آموزش و پرورش باید با فراهم نمودن زمینه های درخور،سبب بهینه سازی رفتارهای اجتماعی و اخلاقی دانش آموزان شود و شهروندانی آگاه و جامعه پذیر پرورش دهد. بر کسی پوشیده نیست که فراگیری و نهادینه شدن چنین ویژگی هایی،افزون بر آشنایی نظری،نیازمند بکارگیری روش هایی برای به بازی گرفتن تن و جان و اندیشه های دانش آموزان است.   از این روست که در سامانه های آموزشی پیشرو،کنش هایی مانند گفتگو،نوشتن انشاء،شرکت در گروه و همیاری و همراهی برای رسیدن به هدفی مشترک- مانند پاکیزه کردن کلاس،حیاط مدرسه و حتی پارک ها و باغ وحش ها،همیاری در کارهای انسان دوستانه و ... پیش بینی می شود و بخش مهمی از برنامه های درسی هفتگی مدرسه ها را در بر می گیرد. در این میان  زنگ های گفتگو بی گمان نقش بسزایی در پویایی اندیشه و رفتار نوآموزان دارد. در گفتگوهای کلاسی،همه دانش آموزان و آموزگارشان در کف کلاس یا کتابخانه به شکل حلقه ای می نشینند و گفتگویی رو در رو درباره موضوعی اخلاقی،اجتماعی یا رفتاری را برگزار می کنند. این کلاس های حلقه ای،افزون بر درگیر نمودن ذهن دانش آموزان با موضوع،روشی برای بار آوری توان گفتاری و شنیداری آنها،تمرینی برای مدارا و تحمل دیدگاه های مخالف است و این که می توان مخالف نظر هم بود اما زیر یک سقف با هم درس خواند و دوست بود و از هم آموخت. امروزه یکی از راهکارهای کارا،برای آموزش پنج جانمایه شهروندی یعنی راستگویی،همدردی،احترام،پاسخگویی و شجاعت گفتگو های گروهی در کلاس است. بنابر آنچه که در خیابان ها و کوچه- پس کوچه های شهرها و روستاها یمان می بینیم،شهروندان بیش از آن که نیازمند از بر کردن علوم و ریاضی و تاریخ و ادبیات و ... باشند،به آموزش شیوه های زندگیِ اخلاقی و اجتماعی نیاز دارند. در شیوه های نوین آموزش،کودکان با شنیدن یک داستان ناتمام،اجرای نمایشنامه،طرح پرسش،نوشتن انشاء یا سخن گفتن درباره تجربه های خویش،دیدن یک نقاشی یا کشیدن آن در پیوند با موضوع و سپس گفتگو درباره آنها و ... با آن جانمایه ها روبرو شده و در یک فرایند برهم کنشی، آنها را می آموزند.

گرچه دشواری های ساختاری مانند فراونی دانش آموزان در هر کلاس،پر شماری عنوان های درسی،نمره محوری آموزش در ایران،گریزانی و ناآشنایی آموزگاران با آن و .... گستره آموزش را برای اجرای چنین برنامه هایی تنک کرده است،اما دست اندرکاران آموزشی به آرامی باید زمینه های درخور برای چنین کنش هایی را فراهم نمایند- به ویژه  در دولتی که رییسش بر چنین کنش هایی تاکید کرده است. آن بخش از سخنان معاون وزیر که می گوید:"زنگ گفتگو زمان مستقلی را در برنامه هفتگی دانش آموزان پر نمی کند"بسیار دلسرد کننده است. این کلاس ها برای رفتارسازی و ساختن شخصیت اخلاقی - اجتماعی نو آموزان است نه گفتگو درباره درس های دیگر! یا هنگامی که به بخشنامه ای اشاره می کند که باید آموزگاران دبستان بخشی از زمان کلاس را صرف گفتگو و کتابخوانی کنند،گویا همه هدف هایی را که چنین زنگ هایی در خود دارند را نادیده می گیرد. نا گفته پیداست که زمینه گفتگو،کتاب خوانی و نوشتن انشاء در سال های نخست آموزش شکل می گیرد و در سال های پس از آن ژرف تر و نهادینه می گردد و دامنه آن گسترش می یابد. پس گویا باید برخلاف سخنان معاون،به سختی به دنبال اجرای آن در دبستان ها بود و سپس دو دوره دبیرستان! بی گمان اجرای چنین برنامه های نوگرایانه ای،نیازمند داشتن برنامه و اجرای درست آن است،نه رفع مسئولیت. امید است کاربدستان آموزشی با برنامه هایی اندیشمندانه و با حوصله و آرامش،زمینه اجرای درست این برنامه را فراهم کنند تا این فرصت تاریخی برای کارا نمودن بخشی از آموزش را از دست ندهیم.   

http://etemadnewspaper.ir/Released/92-12-11/93.htm#268969

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد