آموزش به زبان فارسی

مهدی بهلولی،روزنامه آرمان،8 اسفند 92

چندی است که بحث زبان مادری و آموزش آن در مدرسه ها،به یکی از بحث های کمابیش داغ  در رسانه های کشور تبدیل شده است. اگر از مخالفان این بحث بگذریم- که از بنیاد با طرح آموزش زبان مادری مخالف اند و  گویا چندان پرشمار هم نیستند- در میان موافقان آموزش زبان مادری،مساله ای مهمی که خود محل بحث و گفت و گو است این است که آیا در اجرای این برنامه،همه ی آموزش باید به زبان مادری باشد و یا نه آموزش باید به زبان رسمی کشور(زبان فارسی)انجام پذیرد و زبان مادری هم باید در کنار درس های دیگر آموزش داده شود. این نگارنده از موافقان آموزش به زبان فارسی است. البته گاهی آموزش به زبان مادری،محدود به یکی دو سال نخست آموزش و آن هم در برخی منطقه های ویژه می گردد که کودکان در برقراری ارتباط با زبان رسمی،دشواری های بسیار دارند. روشن است که این بحث،با آموزش همه ی درس های همه ی پایه ها در سراسر کشور به زبان مادری،فرق می کند.  

 اما درباره ی آموزش به زبان مادری،اگر مساله به افت آموزشی برمی گردد و این که نبود آموزش به زبان مادری،یکی از ریشه های مهم افت آموزشی است،به نظر،آسیب شناسی نادرست و ناواقع بینانه ای است. افت آموزشی و پایین بودن کیفیت آموزشی در ایران،ریشه های گوناگون دیگری همچون پایین بودن حقوق فرهنگیان،بالا بودن شمار بیکاران دانش آموخته ی دانشگاهی،نظری بودن بیش از اندازه ی درس ها و خسته کننده بودن آنها و در کل محیط مدرسه،فقر اقتصادی و فرهنگی خانواده ها،و بسیاری از عامل های ریز و درشت دیگری دارد که سال هاست از سوی کنشگران صنفی فرهنگیان و کارشناسان آموزشی گفته شده اند. این نگارنده تا اندازه ای با آنچه در برخی از رسانه های آموزشی جهانی در جریان است هم در پیوند است و تا آنجا که دیده و خوانده ام کمتر کارشناس آموزشی جهانی،نبود آموزش به زبان مادری را یکی از علت های مهم افت آموزشی دانسته و می داند. از این رو،کشیدن پای افت آموزشی در وسط این داستان و بیش از اندازه بزرگ کردن آن،می تواند ما را از برخورد با سازه های اصلی و مهم تر افت آموزشی،دور سازد.

 اما نکته ی مهم تر،این که پافشاری بر آموزش به زبان مادری،می تواند به قربانی شدن رشد همه جانبه ی انسان و پیشرفت اندیشگی او بینجامد. بی گمان زبان مادری،در بیان احساسات شخصی و عاطفی انسان ها،نیرومند تر از زبان دوم آنهاست. اما آیا در بیان اندیشه های علمی و فلسفی هم اینچنین است؟ کسانی که با علم و فلسفه آشنایی دارند نیک می دانند که هم اکنون سال هاست که یکی از بحث های بنیادین در ترجمه اندیشه های ژرف فلسفی و علمی به فارسی،کمبود و کم توانی این زبان است. گرچه تلاش های بسیار در نیرومندسازی این زبان انجام گرفته و دارد می گیرد اما هنوز هم تا رسیدن به یک زبان نیرومند علمی- فلسفی فارسی،راه درازی در پیش است. هم اکنون پرسش این است که آیا زبان و گویش های محلی و بومی ایران،توانایی انتقال اندیشه های گستره های گوناگون و نوین انسانی را دارند؟ و آیا این درست است که توان ایرانیان ترک و کرد و ترکمن و عرب و بلوچ و لر و ...تقسیم به پردازش زبان های بومی و مادری خودشان شوند و نه زبان رسمی کشور؟ آیا زبان های انگلیسی و آلمانی و فرانسوی و دیگر زبان های نیرومند جهانی به همین روش،به استواری و توانمندی کنونی رسیده اند؟ آیا دست یابی به زبان فارسی هر چه پخته و پرداخته و نیرومندتر از زبان فارسی کنونی،به بسیجی از همه ایرانیان نیاز ندارد؟

 باری،آموزش به زبان و گویش های مادری،در زمانه ای که هر روز در جهان،اصطلاح های نوین علمی،فنی و فلسفی تازه ساخته و شنیده می شود،سست کردن پایه های زبان فارسی می نماید و دور ساختن بیش از پیش گویشوران آینده آن از این زبان. 

 http://www.armandaily.ir/?NPN_Id=543&pageno=5

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد