آموزش به زبان مادری یا آموزش زبان مادری؟

عباس زرگر،وکیل پایه یک دادگستری

روزنامه اعتماد،26 بهمن 92

توضیح: این یاداشت جناب زرگر در روزنامه ی اعتماد است که به نقد یکی از یاداشت های من بنام"آموزش به زبان مادری آری یا نه؟" پرداخته است و پیش از این هم در این صفحه منتشر شده است. این یاداشت را برای آگاهی دوستان در این صفحه بکار می برم.

در روزهای گذشته مقاله‌یی با عنوان «آموزش به زبان مادری؛ آری یا نه؟» در صفحه هفتم روزنامه اعتماد به چاپ رسید.ظاهرا نویسنده مقاله نه از روی تعمد و قصد بلکه از سر بی‌توجهی و سهو، میان دو مقوله «آموزش به زبان مادری» و «آموزش زبان مادری» تمایز قایل نشده و با خلط دو مبحث از دولت جدید خواسته بود به وعده‌های انتخاباتی خود در زمینه اقوام پایبند و متعهد باشد.


در اینجا قصد پاسخگویی به محتوای مباحث ارائه شده در آن مقاله را ندارم چراکه همان گونه که بیان شد بی‌توجهی به تفاوت بنیادین موضوع «آموزش زبان مادری» و «آموزش به زبان مادری» هر نوشته و اظهارنظری را خالی از استدلال و منطق کرده و آن را از هم گسیخته می‌کند و پاسخگویی به آن نیز با همین معضل روبه‌رو خواهد شد.

هدف تنها تذکری است در این باب که «آموزش زبان مادری» و فقط و فقط «آموزش زبان مادری» آن چیزی است که در قانون اساسی به آن اشاره شده است و «آموزش به زبان مادری» مقوله‌یی است دیگر!

اینکه قانون اساسی آموزش زبان مادری را در کنار زبان فارسی جایز شمرده است، به هیچ وجه متضمن این بحث نیست که آموزش به زبان مادری هم پذیرفته و قانونی است. جدا از آنکه آموزش زبان مادری خود مقدمه‌های بسیار مهم‌تر و بنیادین‌تری دارد و یکی از آنها عبارت است از شناخت این زبان‌ها، تقسیم‌بندی و گزینش یک گویش یا زبان جهت آموزش که هیچ کدام اینها تا به حال متحقق نشده است و بدون توجه به اینها پرداختن به آموزش زبان‌های مادری در عمل با مشکلات و معضلات پیچیده و قومیتی مواجه خواهد شد و تنها در حد شعار و وعده‌های انتخاباتی باقی خواهد ماند. به عنوان مثال هم‌اکنون زبان کردی در سه گویش گسترده سورانی، کرمانجی و اورامی در کشور ما تکلم می‌شود البته در لهجه‌های مختلف، تفاوت این سه گویش به گونه‌یی است که گاه متکلمان این گویش‌ها نمی‌توانند زبان یکدیگر را فهم کنند و برای گفت‌وگو از زبان فارسی استفاده می‌کنند. گاه مردم یک روستا و قریه از یک گویش استفاده می‌کنند و درست چند کیلومتر بالاتر اهالی روستای دیگر به گویشی دیگر.  

حال کدام «زبان» باید به عنوان زبان مادری در مدارس تدریس شود؟ انتخاب هر کدام از آنها چه تبعات و معضلاتی می‌تواند داشته باشد؟ و بسیاری از پرسش‌های دیگر که در این زمینه وجود دارد و به وجود خواهد آمد. مقدمه آموزش زبان مادری در مدارس شناسایی زبان‌ها و گویش‌های مختلف کشور است و این خود کاری بس بزرگ و طولانی است که با شعار سیاستمداران به هم نمی‌آید. نکته حایز اهمیت دیگر ادعای اینکه آموزش به زبان فارسی موجب افت تحصیلی در دانش‌آموزان می‌شود که زبان مادری آنها غیرفارسی است فاقد هرگونه دلیل، برهان و آمار واقعی است. به عبارت دیگر بدون انجام مطالعات کارشناسانه و میدانی این ادعا تنها ادعایی است بدون دلیل و پشتوانه و گزاف.

شاید راحت‌تر این باشد که تعداد پذیرفته‌شدگان کنکور سراسری در 20 سال گذشته را که حایز رتبه‌های یک تا 50 شده‌اند را بر اساس شهر- داستان تقسیم‌بندی کرد و دید که آیا افرادی که زبان مادری آنها غیر از فارسی است تا چه حد در این آزمون‌ها موفق یا ناموفق بوده‌اند و اما در خصوص «آموزش به زبان مادری» در اینجا به دغدغه‌های ملی یا امنیتی کاری نداریم. از منظر کودکی که در یک شهر مرزی به دنیا آمده است و زبان مادری وی به غیر از فارسی است به این مساله نگاه می‌کنیم. بنیادین‌ترین حق این کودک آن است که بتواند همچون دیگر کودکان این سرزمین از همه ظرفیت‌های وجودی‌اش جهت‌ رسیدن به بالاترین سطوح علمی، سیاسی و اجتماعی کشورش دست یابد. او هم این حق را دارد که همچون کودکانی که زبان مادری آنها فارسی است بتواند روزنامه‌نگار، وکیل، نماینده مجلس یا رییس‌جمهور شود.

برای اینکه بتواند از این حق بنیادین استفاده کند باید زبان رسمی کشور را به بهترین شکل آن بداند و از آن بهره ببرد. به عنوان مثال هم‌اکنون یکی از بزرگ‌ترین تشکل‌های صنفی وکلای دادگستری که همواره در انتخابات هیات مدیره قانون وکلای مرکز دارای بالاترین آراست تشکلی است تشکیل شده از وکلای کرد. این وکلا همان گونه که از نام‌شان پیداست زبان مادری آنها کردی است و نه فارسی. با وجود غرابت‌های بسیار این دو زبان و ریشه مشترک ایرانی هر دو زبان، به هرحال زبان مادری آنها فارسی نیست. اگر این افراد گرفتار دام «آموزش به زبان مادری» می‌شدند و آموزش‌های تحصیلی آنان به زبان کردی انجام می‌شد، آیا هیچ کدام‌شان می‌توانستند در محاکم مرکز یا شهرهای مختلف کشور اشتغال به شغل وکالت داشته باشند؟

آیا در همان محاکم و دادگستری‌های شهر خود هم می‌توانستند به دفاع از همزبانان خود بپردازند؟

این مثال در خصوص تمامی مشاغل دیگر هم قابل تعمیم و گسترش است. در واقع زبان فارسی به عنوان زبان رسمی کشور زبانی است که می‌تواند تامین‌کننده حق بنیادین همه کودکان ایرانی برای رشد و نمو و حصول به مدارج بالای سیاسی و اجتماعی در کشور شود.
http://etemadnewspaper.ir/Released/92-11-26/93.htm#267409

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد