باز هم مدرسه و بازهم کمبود بودجه!

محمد رضا نیک نژاد 

روزنامه ی اعتماد،5 آذرماه 92

چندتا از بچه ها جلو کلاس،مرا گیر انداخته بودند و می خواستند که نمره ی نخستین آزمون را به معاون گزارش نکنم! یکی از آنها گفت"چرا هر سال،نخستین آزمون سفت و سخت گرفته می شود و پیگیرانه کارنامه ای آماده می شود و از خانواده ها می خواهند برای گرفتن آن به مدرسه بیایند،اما در طول سال چنین چیزی نیست؟" ناخودآگاه به یاد نخستین گردهمایی پدر و مادرها در مدرسه می افتم. ورودی مدرسه میزی می گذارند و معاونی کارنامه ها را بدست خانواده ها می دهد و خدمتگذر،آنها را به سوی نمازخانه و سالن همایش! راهنمایی می کند. بیشتر پدر و مادرها از دیدن نمره های بچه هایشان غافلگیر و برافروخته می شوند – چون این آزمون ها در نخستین هفته های آغاز مدرسه ها برگزار می شوند و هنوز بچه ها حال و هوای تابستان را دارند و به روش های آموزگاران تازه عادت نکرده اند،نمره ها بسیار پایین تر از انتظار خانواده هاست. آنها بهت زده،پای سخنان مسئولان می نشینند و از حساسیت سال پیش رو و تاثیر این پایه در سرنوشت فرزندانشان می شنوند و به آنها گوشزد می شود که اگر امسال بچه ها را درنیابید کار تمام شده است! پس از  داغ شدن تنور احساسات،هنگام چسباندن و مطرح شدن مسائل مالی،کمک های مردمی و دلبخواهی! و پیشنهاد برگزار کلاس های فوق برنامه می رسد و البته با این زمینه %D���ازی های ماهرانه،آیا این پیشنهادها،مخالفان تاثیر گذاری خواهند داشت؟ و از اینجا به بعد نوبت انجمن اولیاست- که چون از جنس خانواده هایند،بنابراین گفته هایشان کاراتر از مسئولین- تا تیر خلاص را بزنند و خواهان یاری رسانی به مدرسه باشند. این روش به ویژه برای سال نخست هر دوره- یعنی سال اولی های آن دوره - بسیار کارساز است!   

اما چرا مدیران مدارس وادار به برپایی چنین نمایش های چندش آوری می شوند؟ چرا اعضای انجمن اولیا که خود در سوی دیگر این ماجرا هستند،این بازی را می پذیرند و خود بخشی از اجرا را بر عهده می گیرند؟ چرا کاربدستان آموزش و پرورش در پس شعارهای برخورد با دریافت اجباری پول از خانواده ها،چشم بر این گونه رخدادها می بندند و با آن همراهی می کنند؟

سال هاست فرهنگیان،کارشناسان و دست اندرکاران آموزشی از کمی بودجه ی آموزش و پرورش می گویند. به گفته ی کاربدستان،بیش از نود درصد بودجه ی آن صرف پرداخت دستمزدها می شود- در حالی که فرهنگیان همواره از کمی دستمزدهایشان نالانند. کارهای عمرانی،سراسر تعطیل شده و چشمِ آموزش و پرورش به دستان نه چندان توانای خیرین مدرسه ساز دوخته شده است. ابزارهای آموزشی – آزمایشگاهیِ بسیاری از مدارس ناکارآمد و قدیمی اند و برخی سنی چهل – پنجاه ساله دارند. سرانه ی دانش آموزی یکی دو سال است به بسیاری از مدارس پرداخت نشده است و به گونه ای سلیقه ای برخی از مدارس از دریافت آن محروم شده و تشویق به دریافت کمک از خانواده ها می شوند. مدیران برای هزینه های جاری مدرسه-مانند آب،برق،تلفن،گاز،راه اندازی سامانه های گرمایی،پاکیزه نگهداشتن سرویس های بهداشتی،تهیه ی ابزارهای تازه ی ورزشی،زیبا سازی محیط آموزشگاه و بهسازی فضای آن و .... تنها هستند و آموزش و پرورش زیر بار بسیاری از آنها نمی رود. این درحالی است که این گونه هزینه ها در چند سال گذشته چندین برابر شده اند. برای نمونه هزینه ی راه اندازی سامانه ی گرمایی یک دبیرستان هجده کلاسه، نزدیک پنج میلیون تومان شده است. این مخارج را به هزینه ی برپایی مراسم های آیینی- مذهبی بیفزایید تا گردش مالی یک مدرسه،در شهری مانند تهران به ده هامیلیون تومان در سال برسد و همان گونه که گفته شد در تامین مالی بیشترِ این هزینه ها،مدارس تنها هستند. از سویی کمک های دلبخواهی!خانواده ها آن اندازه نیست که گره ای از دشواری های مالی مدرسه بگشاید و البته چندان انگیزه ای برای آن نیست و برخی از خانواده ها تا روزهای پایانی سال،از پرداخت آن شانه خالی می کنند و با گرو گرفتن کارنامه ها و خط و نشان کشیدن برای دانش آموزان است که برخی وادار به کمک می شوند. می ماند بهانه های آموزشی،برای سر و سامان دادن به آشفته بازار مالی مدرسه و بهترین آنها کلاس های تقویتی. برای این کار هم باید خانواده ها به این احساس برسند که فرزندشان نیاز به کلاس دارد و تن به نام نویسی بدهند،که با گردهمایی های پیش گفته،بسیاری از آنها به این نتیجه رسانده می شوند. در این چند سال این روش به یاری مدیران،آموزش و پرورش و دولت رسیده است و نگذاشته تا صدای کمبود بودجه از فراگیرترین وزارتخانه ی کشور چندان گوش ها را آزاردهد!

اما این روند تا کی می تواند ادامه داشته باشد؟ آیا این گونه کارها،فشارِ چندین برابری بر خانواده های کم درآمد وارد نمی کند و بر آهنگِ بچه های بازمانده از آموزش نمی افزاید؟ اگر وضعیتِ اقتصادی کنونی ادامه یابد،آیا می توان همواره با فشار آوردن بر خانواده ها،دشواری های مالی مدرسه ها را سامان داد؟ در این صورت با تاکید قانون اساسی بر رایگان بودن آموزش  چه می توان کرد؟ آیا کاربدستان تازه ی آموزش و پرورش نمی خواهند یک بار برای همیشه برای گرفتاری دیرینه ی کمبود بودجه ی این وزارتخانه،راهکاری بیندیشند؟ و یا بناچار بازهم چشم بر چنین رویه ای می بندند و باز مدیر می ماند و خانوادها و ...

http://etemadnewspaper.ir/Released/92-09-05/93.htm

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد