روز دانش آموز از نگاه یک آموزگار

 
مهدی بهلولی/تارنمای انجمن حمایت از حقوق کودکان
 
اگر بخواهم صادقانه بگویم رفتار دانش آموزان در روز آموزگار(12 اردیبهشت) با رفتار من در روز دانش آموز(13 آبان) تفاوت چشمگیری دارد. بیشتر دانش آموزان در روز آموزگار به راستی،شور و شوقی دارند و از صمیم قلب به آموزگاران شادباش می گویند. برخی حتی هدیه ای هم می آورند : شاخه گلی،کتابی و یا خودکاری. در چند سال گذشته و در روز آموزگار،حتی پای برف شادی هم به برخی کلاس های درس باز شده - آن هم همراه با سر و صدای بچه ها،که گاهی آنچنان بلند می شود که صدای مدیر و معاون را هم در می آورد. اما شادباش من در روز دانش آموز،خیلی رسمی و خشک است و حتی به دل خودم هم نمی نشیند تا چه رسد به دل دانش آموزانم؛گرچه سال به سال تلاش می کنم تا این روز را صمیمانه تر تبریک بگویم. نمی دانم مساله به سن و سال ما برمی گردد و یا ریشه در رفتار جاافتاده در فرهنگ مان دارد و رابطه ی فرادست و فرودست : این که در هر جایی،و از آن میان در مدرسه،نباید با زیر دستت چندان همدل و همراه و هم احساس باشی.
  اما ما آموزگاران اگر در روز دانش آموز،مانند بچه ها نمی توانیم شاد باشیم و فریاد بزنیم،بی گمان دوستشان داریم و آرزوی همیشگی ما،سربلندی و کامیابی آنهاست. ما می خواهیم که دانش آموزانمان،انسان هایی شاد،پرتوان،آگاه و پایبند به اخلاق نیک انسانی بار بیایند. انسان هایی که در زندگی شان،خردمندانه و مسئولانه رفتار نمایند،شهروندانی پرسشگر،و دوستدار پژوهش و دانایی،و کسانی که هم با حقوق شان آشنا باشند و هم با وظایف شان. اما متاسفانه و از بد روزگار،گاهی اینها فراموشمان می شوند و گفتار و رفتارمان،چهره ای دیگر می گیرند. حقوق شان را زیر پا می گذاریم،درست به پرسش هایشان پاسخ نمی دهیم،و حتی گاهی خشونت هم می ورزیم و صحنه های زشتی می آفرینیم که خودمان نیز از یادآوری و یا دیدنش شرمسار می شویم. یادمان می رود که آموزش می خواهد انسانی دلیر و اندیشه ورز بار بیاورد،نه بله قربان گو،که چشم و گوش بسته،فرمان ببرد.
پس شاید در هر سال،بایستی روزهایی باشند تا اینها را به یادمان آورند. روزهایی که دانش آموزان و ارزش و ارج شان را،برجسته تر سازند- گرچه دانش آموزان یک پای همیشگی و بنیاد آموزش اند. روز دانش آموز را من این گونه می بینم- دست کم می کوشم این گونه ببینم. روزی که به همگان،از دست اندرکاران فرادست آموزش بگیر تا آموزگاران و مسئولان اجرایی مدرسه،حقوق دانش آموز را،به ناگزیر یادآوری می کند. به همگی گوشزد می کند که دانش آموزان- و در واقع همان فرزندان مان- بزرگترین سرمایه های ملی مان هستند و نیازمند پایش و پرورش شایسته. ما وظیفه داریم حقوق شان را به رسمیت بشناسیم و پاس بداریم وآنها را با حقوق شان آشنا سازیم. ما باید  آنها را فراخور این زندگی و زمانه بار آوریم،سنجشگر،نترس،حق گرا و وظیفه شناس. ناگفته پیداست آموزشی اینچنین،تنها با سخن گفتن و اندرز دادن انجام نمی پذیرد،و کار یک روز و دو روز هم نیست. آموزش حقوق نوین دانش آموز،که در بستر حقوق بشر معنا می یابد،بیش و پیش از سخن،کرداری فراخور می خواهد. به سخن دیگر،این رفتار ماست که بر آنها کارگر می افتد و نه پند و اندرزهایمان؛از گذشته نیز گفته اند : "دو صد گفته چون نیم کردار نیست." 
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد