لزوم آموزش حقوق کودک برای دانش آموزان و معلمان

انجمن حمایت از حقوق کودکان

عزت اله مهدوی

۱۷ مهر ۹۲

هنوز هم وقتی کتاب پنجم "برادران کارامازوف" را می خوانیم، خصوصاً فصلی  راکه در آن شمه ای از وضعیت کودکان قربانی، توصیف می شود، طنین دردناک کلماتش، آزرده خاطرمان می کند. وقتی می نویسد: "بی دفاع بودن کودکان است که شکنجه گر را اغوا می کند" و از همگان می خواهد که بدانند که چرا کودکان، « رنج » می برند. او برای همیشه  این سؤال را در مقابل ما می گذارد:  در باره ی کودکان چه وظایفی داریم؟

نگاهی به وضعیت تشکل های مدافع حقوق کودکان، نشان می دهد که تلاشی مستمر در این باره انجام گرفته است. حتی گاهی از خود می پرسیم: آیا این مؤسسات از یک امر بدیهی سخن نمی گویند؟ دغدغه ها برای چیست؟ آیا در شرایط فعلی که انسانها در جوامع مدنی، همزیستی عاقلانه دارند و هرروز مجموعه ای از قوانین در این باره به تصویب می رسد و گفتمان های متنوعی به ظهور می رسد، چیزی را فراموش کرده ایم که باید دوباره به بازخوانی تاریخی واجتماعی اش بپردازیم؟

به نظر می رسد که ما و راهبران فکری وسیاسی مان، از شدت ظهور بعضی مسائل، دچار نوعی کِدر بودن فضای دید شده ایم.بخشی از ضرورتها را در بند شیرازه ها کرده ایم و به فایل ها وقفسه ها  سپرده ایم.

بگذارید کمی انضمامی تر، به طرح موضوع بپردازم: ظاهراً هنوز به ضرورت آموزش حقوق کودکان، در مدارس نرسیده ایم. رئیس جمهور محترم حق دارد که در مراسم بازگشایی امسال مدارس (مهر 92) به صراحت می گوید: "در مدرسه است که افراد باید با حقوق وتکالیف خود آشنا شوند.""دانش آموزان باید به حق اعتراض خود در مدارس آشنا شوند." به تعبیر ایشان مدرسه جایی است که دانش آموزان "تجربه تنوع انسانها" را برای اولین بار کسب می کنند.

در اینجا این سؤال مهم مطرح می شود: که مدیران عالی وتا برسیم به مدیران مدارس ،در تحقق این آرمان ارزشمند چه سازو کاری را در برنامه های آموزشی خواهند گنجاند؟آیا دوباره با طرح یک "زنگ نمادین" می توانند این منظور را محقق کنند؟

پیمان نامه جهانی حقوق کودکان،به صراحت افراد زیر هجده سال را موضوع بند های خود می شمارد، یعنی همه ی دانش آموزان کشور ما ایران، در همۀ مقاطع تحصیلی ابتدایی، دبیرستانی. این پیمان نامه، در اینکه آموزشها در چه راستایی حرکت کنند نیز صراحت دارد: رشد شخصیت،استعداد وتوانایی های جسمی وذهنی کودکان تا حد امکان، افزایش احترام به والدین دانش آموزان وهویت فرهنگی، زبان و ارزش های مورد قبول آنها. آماده کردن آنها برای یک زندگی مسئولانه در جامعه ای آزاد و با روحیه ی تفاهم، صلح و... دولتها موظفند فرصت های برابر آموزشی را معمول دارند. دانش آموزان حق دارند به جریان آزاد اطلاعات که به آنها توانمندی می دهد وبه آنها نشان می دهد که دیگران در این باره چه می اندیشند، دست یابند و موارد دیگری که مربوط به حقوق آنهاست.

دین مبین اسلام در قالب کتاب شریف وسنت پیامبر (ص)وسیره ی امامان معصوم علیهم السلام، شامل فراز هایی است که در احیای حقوق کودکان می تواند گنجینه ای را ارائه کند. (الیته اگر ما  به ضرورت طرح این مباحث ایمان داشته باشیم.)

دانش آموزان ما باید با حقوق خود آشنا شوند. اما چگونه؟ آیا وقت آن نرسیده که مدارس را از کانونهای حفظ مطالب و سپس امتحان ِهنر نمایی مشترک ِمعلم وشاگرد در محفوظات کوتاه مدت، به "مدرسه زندگی " تبدیل کنیم؟

آیا ما کم کم داریم به این نتیجه تلخ می رسیم که نمی توانیم این ماشین غول آسای آموزش وپرورش را در جاده ای حرکت بدهیم که خروجی هایش دغدغه اخلاق داشته باشند و بعد از دوازده سال فقط به پشت دیواره ی کنکور نخزند و سیکل معیوب "تحصیل ناتمام" و کم بنیه را در دانشگاهها به جان نخرند، و در نهایت به حد اقلی از توانایی های فردی و اجتماعی برسند و میزانی از خرسندی و رضایت را کسب کنند.

شاید عده ای دنبال این رویای به ظاهر شیرین هستند، که گنجاندن یک ماده درسی در باره حقوق کودک در سطوح مختلف تحصیلی، انجام پذیرد. اما تجربه ما معلمین این است که صرفاً با چنین اقدامی ،اتفاق خیلی مهمی رخ نمی دهد. عزیزان، خیلی ها منتظرند که این ساعت درسی را دوباره به دروس پایه، اختصاص دهند. هم معلمان و هم دانش آموزان و هم اولیاء آنها هنوز به ضرورت مسئله ایمان نیافته اند.

البته اضافه کنم، هیچ آدمی که از عقل سلیم بهره ای داشته باشد از گنجاندن درس آشنایی با حقوق کودکان در مدارس ناخشنود نیست. اما ایجاد فرایندی که در آن قوانین و تکالیف  مرتبط با دانش آموزان را نهادینه کند، مبحث ارزشمند دیگری است.

تا دانش آموزان به حقوق دانش آموزی خود آگاه نشوند، تا بزرگسالان این حقوق را نشناسند وآنگاه به تحقق آنها گردن نگذارند، آموزش و پرورش نباید از پا بنشیند. کودکان باید در اداره ی مدارس خود نقش فعال و مشارکتی داشته باشند. مدارس تحقق یک جامعه ی ارزشی و اخلاق مدار را که بی شک یک جامعۀ مدنی خواهد بود، باید در فرایند یادگیری ویاددهی خود نوید دهند.

در مدارس نه تنها تنبیه بدنی باید منسوخ شده وکالعدم گردد. بلکه احترام به شخصیت محصلان و تفاوتهای فردی آنها، باید سرلوحه کار قرار گیرد. قطعاً در چنین شرایطی منشور حقوق دانش آموزی باید بر سردر مدارس نصب شود. معیار های سنجش فعالیت مدارس در چارچوب چنین منشوری باز تعریف گردد. البته منشور حقوق معلمان نیز مطرح است که باید در جای خود مورد بحث قرار گیرد.

در تحقق تحول بنیادی آموزش وپرورش ایران، نیازمند قدری  عقلانیت، سعۀ صدر، اعتدال و فراهم آوردن مقداری فضای خالی در انبوه باید ها ونباید های مبتنی بر پیش فرض ها هستیم، تا گفتمان های جریان ساز و حیات بخش، فرصت ظهوری دوباره بیابند.

http://www.irsprc.org/post/detail/2/15/1/1/89/0

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد