روز جهانی آموزگار،با یادی از یک آموزگار جهانی

مهدی بهلولی 

روزنامه آرمان،15 مهر 92

  پنجم اکتبر برابر سیزدهم مهر ماه،روز جهانی آموزگار است. شعار امسال (2013) این روز جهانی "فراخوانی برای آموزگاران بیشتر!" می باشد. این شعار به کمبود آموزگار در سطح جهان اشاره دارد و بر ارزش کار آموزگاران تآکید می نماید. در تارنمای یونسکو،و در کنار این شعار چنین آمده است : "بزرگ داشت های امسال،بر کار یونسکو روی آموزگاران برای شهروندی جهانی و گوناگونی فرهنگی متمرکز خواهد شد. آموزگاران توانایی فراگیران را پرورش می دهند تا با شهروندانی که توانمند به کنش در اجتماع هایشان می شوند و به حل چالش های جهانی یاری می رسانند،آینده ای پایدار بسازند."

 باری،این روز،فرصتی مناسب به دست می دهد تا یادی کنیم از یکی از آموزگاران جهانی ایرانی هم روزگارمان : محمد بهمن بیگی،که شوربختانه سه سال پیش،چشم از جهان فرو بست. بهمن بیگی،پدر آموزش عشایر ایران است.

 چه بسا بتوان او را از جنبه هایی،با پائولو فریره،آموزشگر و آموزش شناس نامور برزیلی سنجید که پیرامون آموزش بزرگسالان بی سواد،بسیار نوشت و بسیار کوشید. اگرچه رشته ی تحصیلی بهمن بیگی،آموزشگری نبود و حقوق خوانده بود اما،با هوشمندی و پشت کار،توانست ایده ی آموزش عشایر را،سخن و برنامه ای شدنی بسازد و به اجرا درآورد. برنامه ای که از سوی کارشناسان آموزش رسمی کشور- که به ساختمان و مدرسه ی ثابت خو کرده بودند- سست و بی بنیاد ارزیابی می شد. کارشناسانی که اگر بار خاطر نبودند،بی گمان یار شاطر هم نبودند و با دیدگاه های سنتی و بسته ی خود،بر راه آموزش عشایر،سنگ ها می نهادند. کسانی که رشد عشایر و شکوفایی توانمندی فرزندان آنها،دل نگرانی شان نبود و از درد عشایر و ایل آگاه نبودند.

 اما بهمن بیگی،زاده و فرزند ایل بود و درد آشنای آنها،و می خواست که برای عشایر،کاری کند. بنابراین نمی توانست به همه ی دستورها و چارچوب های آموزش رسمی،سراسر پای بند بماند. او که درمان بدبختی و واماندگی های عشایر را در سواد و آموزش می جست و می گفت: " کلید مشکلات ما،در لابلای الفبا خفته است"،با پایمردی و هوشمندی،پا بر برخی اصول رسمی نهاد و کار خویش را به پیش برد. برای نمونه،آموزگاران خود را،نه از آموزگاران رسمی بیگانه با فرهنگ عشایر،بلکه از کسانی برمی گزید که بتوانند با ایل و کوچ های پیاپی آنها،زندگی کنند،هر چند مدرک دیپلم نداشته باشند. 

 بهمن بیگی،با آموزش عشایر،از آرام زندگی خویش،دست برداشت و پا در راهی نارفته نهاد و رنج ها و سختی ها کشید،اما بر ژرفا و زندگی خود و کوچ نشیننان افزود. روزی  و در بازدیدی از مدرسه هایش- مدرسه های بهمن بیگی،یعنی همان چادرهای سفید رنگ در میان چادرهای سیاه عشایر،که بر سرشان پرچم ایران افراشته بود- نرسیده به ایل،جوانکی از دور آنها را می بیند. دوان- دوان به سویشان می آید و از رودخانه ای که میان آنها بوده،شناکنان می گذرد. پس از کمی احوال پرسی،بهمن بیگی از وضع دبستان آنها می پرسد و کیفیت آموزشی آن،که دبستان شما بهتر است یا دبستان های دیگرِ نزدیک؟ " جوانک با صدایی رسا و آهنگی شیرین و دلربا گفت : مشک آن است که خود ببوید نه آنکه عطار بگوید!".

 یونسکو در سال 1973 به پاس عمری پیکار با بی سوادی،بهمن بیگی را،بهترین آموزگار جهان برگزید و جایزه ی کروبس کایا را به ایشان تقدیم داشت. ناگفته نماند که بهمن بیگی،چند کتاب ارزنده و خواندنی هم از خود به یادگار گذاشته است که از آن میان می توان به "بخارای من ایل من"،"به اجاقت قسم" و "عرف و عادت در عشایر فارس" اشاره نمود. اما بگذارید پایان این نوشتار،سخن دو تن از بزرگان ادب و فرهنگ ایران زمین باشد درباره ی محمد بهمن بیگی و نوشته ها و داستان های ارزنده ی او:

" دوست سالیان درازم، محمد بهمن بیگی عزیزم

شاهکارت،"بخارای من ایل منتحفه نوروزی من به دوستانم بود و اینک کتاب‌های اخیرت که به وسیله آقای نوید فرستاده بودی. از همه چیزمتشکرم. از اینکه وجود داری،ازاینکه این همه کوشا بوده‌ای. کلاس‌های سیارعشایری ات یادم نمی‌رود. می‌دانی که پدر من دکتر ایل قشقایی بود و من با فرخ بی بی دوست بودم. با تحسین و ارادت/ سیمین دانشور."

"دست عزیزت مریزاد. خاطرت شاد و خوش باد!

آقای بهمن بیگی بسیار گرامی

اگر قره قاج نبود، من و بسیاری دیگر از لذت خواندن این خاطرات دلکش و شیرین محروم می‌ماندیم. خوب شد که این قره قاج پربرکت،فیضی هم به قلمرو نثر فارسی رساند. کیف کردم، نشئه شدم و راست راستی لذت بردم. هرگز فکر نمی‌کردم در معیشت شاد و آزاد شبانکارگی این همه رنج و بلا با این همه لطف وصفا همراه است. بارها در کوچ ایل با شما همراه شدم و بارها در آن مدارس عشایری نکته‌ها آموختم. اگر قره قاج نبود یک همچو تصویر زیبا و ماندنی از زندگی عشایر فارس باقی نمی‌ماند. باید از قره قاج ممنون بود که یک چنین نویسنده هوشمند افسون کاری را به ایران برگردانده. اگر قره قاج نبود جای چه چیزهای خوبی که خالی بود.

سال نو بر بهمن بیگی عزیز و بر عزیزان مبارک باد. خوب شد که قره قاج بود، راستی خوب شد که قره قاج بود!

با سلام و درود / عبدالحسین زرین کوب." 

http://www.armandaily.ir/?NPN_Id=429&pageno=7

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد