مهر و گفتمان های آموزشی

مهدی بهلولی،روزنامه آرمان،2 مهر 92

"این نوشته متآسفانه با حذف بخش های مهمی از آن به چاپ رسید."

 نخستین روز مهر،روز آغاز دیگری است برای آموزش،و همواره فرصتی فراهم می آورد برای کسانی که دل در گرو آموزش دارند تا به معنا،هدف،درون مایه،بهسازی و بسیار موضوع های دیگر پیرامون آن بیندیشند. و شگفت این که پرسش هایی از این دست،که هدف آموزش چیست و بایستی گام به کدام سو بردارد سال هاست که میان اندیشه وران مطرح است و پنداری پاسخی استوار و همه پذیر نمی یابد. هرگاه که آدمی می پندارد ره به درونه ی آموزش گذاشته و معنای آن را به چنگ آورده است باز پرسش هایی سربرمی آورند سهمگین،که پرده ی پندار را پاره می کنند. و البته این بحث معنا و هدف آموزش،تنها در ایران نیست که معرکه ی آراست؛ گستره ای جهانی دارد.

 اما در ایران برخی اندیشمندان،ریشه ی بدفهمی ها درباره ی آموزش و پرورش را در برگردان نادرست واژه ی "education"  به "آموزش و پرورش" می دانند و بر این باورند که با برگردان این واژه به "تربیت" دست کم راه دست یابی به چیستی آموزش گشوده می گردد. برای نمونه دکتر شعاری نژاد،یکی از اندیشه وران به نام آموزشی،در دو ماهنامه ی "شوق تغییر"(شماره ی 6 ویژه ی مرداد و شهریور 92) می گوید : "ابتدا لازم است اصطلاح "تربیت" را به جای "آموزش و پرورش" به کار ببریم. چون همین اصطلاح آموزش و پرورش مسآله ایجاد می کند و باعث قسمت بندی انسانی شده است که به هیچ چیزی قابل تفکیک نیست؛قسمت روان و قسمت جسم...آیا "آموزش" و "پرورش" فرق دارند یا نه؟ اگر ندارند،یکی را به کار گیرند،اگر دارند پس مسآله است...خلاصه ی کلام این که،تا معلم،معلم تربیت نشده است،نمی تواند معلمی کند." درباره ی این سخن،و چند و چون آن،البته بسیار می توان گفت. اما در این یادداشت کوتاه،این که این دیدگاه با نگاهی "گفتمان مدار" به آموزش و پرورش و هدف های آن نمی نگرد. شاید سرآغازی برای بهسازی آموزش و پرورش و دست یازیدن به درونه ی آن- که البته زمانمند می نماید- پدیدآوردن گفتمانی تازه و هماهنگ با جهان نو باشد. روشن است که گفتمان نو،کلید واژه های نوینی هم می خواهد که هماهنگ با دیگر گفتمان های زندگی نوین باشد.

 و یا نگاه و نگرشی دیگر به آموزش و پرورش که می توان آن را "کارسالاری" نامید و به تازگی هم در میان فرادستان آموزشی و برنامه های آنها،جایگاه ویژه ای یافته است. در این نگرش،اولویت نخست آموزش و پرورش، بازار کار و پرورش نیروی کار است. هواداران آموزش برای بازار کار،درون مایه ی بنیادین آموزش و پرورش و هدف آن را،آموزش شغل و حرفه می دانند آنگونه که دانش آموختگان دبیرستانی،کاربلدانی باشند که به آسانی جذب بازار کار بشوند. ناگفته نماند که در این نگاه،برونداد نهایی(دانش آموخته) اش در بهترین حالت،صنعت گری است پیش بینی پذیر. کسی که مجهز به خرد ابزاری نیرومندی است با اندیشه و شیوه ی اندیشیدن فرهنگی- اجتماعی مشخص. کسی که به کار جامعه و فرهنگی می آید که،بیش از هر چیز،به  فنآوری نوین اهمیت می دهد.

 و اما نگاه دیگری هم هست که هدف آموزش و پرورش را پرورش شهروندی حق مدار،پاسخگو و اخلاقی می داند و چندان هم سرسازگاری با نگرش پیشین ندارد. به گفته ی مک نیل،یکی از اندیشه وران غربی : "مدرسه های دولتی ما،تاریخ وار،به عنوان سازمان های خدمت کننده به دو هدف بالقوه ناهمساز شکل گرفته اند : پرورش شهروندان،و بارآوردن آنها در نقش هایی برای تولید اقتصادی. برای دست یابی به نخستین هدف،نقش مدرسه این است که اطلاعات و مهارت های اندیشیدن را در دسترس دانش آموزان بگذارد. که نتیجه می تواند پیش بینی نشده باشد،چرا که نیروی خردمندی و مهارت های اندیشیدن کودکان در جهانی رشد می کند که ما نمی توانیم پیش بینی کنیم. برای هدف دوم،مدرسه دانش آموزان را از رهگذر گام های لایه بندی شده بار می آورد که به اعتبارنامه هایی پیش بینی پذیر و بازارپسند برای محل کار می انجامد."

 به هر رو،روز نخستین ماه مهر،شاید زمانی باشد فراخور اندیشیدن به آموزش و پرورش،و هدف هایی که هم اکنون پی می گیرد و بایستی پی بگیرد. اما این گفته فردوسی فرزانه هم،گویی راهنمایی است درخور درنگ بر آموزش و پرورش،و بر چیستی و هدف آن،و بر روز مهر : "همان اورمزد و همان روز مهر / بشوید به آب خرد جان و چهر".   

http://www.armandaily.ir/?NPN_Id=418&pageno=7

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد