جایگاه آموزگاران در اصلاحات آموزشی

مهدی بهلولی،فرهنگیان نیوز

این که برای بهبود وضع آموزش و پرورش چه باید کرد و چه راهکارهایی را برگزید پرسش آسانی نیست و در جهان نیز،به  پرسش هایی از این دست،پاسخ های گوناگون داده شده است. اما اگر با توجه به موقعیت آموزگاران در برنامه های اصلاحی بخواهیم پاسخ بگوییم شاید بتوان از دو رویکرد کلی سخن گفت که در کشورهای گوناگون پیگیری شده و می شود. در یک رویکرد،برنامه های اصلاحی در دانشگاه ها و پژوهشگاه های آموزش و پرورش طراحی می شوند و سپس از آموزگاران خواسته می شود که آنها را در کلاس های درس پیاده کنند،و در رویکرد دوم پژوهش از دل فرآیند آموزشی خود آموزگاران و وارسی های فردی و گروهی آنها از درون مایه و فرآیند آموزش برمی خیزد. در این رویکرد،پذیرفته می شود که سخن پایانی در روند بهبود آموزش را آموزگاران کلاس می زنند و اگر به آنها در مدرسه،افزون بر زمان آموزش،زمان گفت و گوی با دیگر همکاران و دانش آموزان،و پژوهش بر فرآیند آموزش را داد(درس پژوهی) فرآیند اصلاح کارآمد و پایدارتر پیش خواهد رفت.

کتاب "شکاف آموزشی" نوشته ی جیمز استیگلر و جیمز هیبرت (برگردان محمد رضا سرکارآرانی و علی رضا مقدم،انتشارات مدرسه) دو رویکرد بالا را در سه کشور آمریکا،آلمان و ژاپن بررسی کرده است. در زیر بخشی از این کتاب ارزنده را با همدیگر می خوانیم:

 "جان دیویی،به عنوان یک معلم و فیلسوف،مدرسه ی تجربی را در دانشگاه شیکاگو برای تجربه ی روش های بهبود آموزش تآسیس کرد... معلمان و محققان با برنامه ریزی و آزمایش گروهی،دانش فعالیت کلاسی اثربخش را توسعه دادند و آن را وارد سیستم کردند. مرز میان معلمان و محققان از بین رفت و همه ی آنها در یادگیری درباره ی آموزش و نحوه ی بهبود آن در شرایط کلاس های واقعی مشارکت کردند. البته بعدها همه چیز تغییر کرد. دیویی شیکاگو را ترک گفت و چارلز جاد،جانشین او،روش جدیدی را پیشنهاد کرد. روشی که با هدف به همراه آوردن اعتبار و دقت برای علم در آموزش و پرورش طراحی شده بود.  هسته ی رویکرد جاد،تمایز میان دانشمندان یا محققان و معلمان بود. به عقیده ی آنها دانشمندان و محققان بهترین ایده ها را تولید می کنند و معلمان آنها را به کار می گیرند. جاد تنها نبود. متخصصان زیادی از جمله ادوارد ثرندایک،تحت تآثیر پیشرفت های علم قرار گرفته بودند و آرزو داشتند که آموزش را بیش از پیش علمی کنند. محققان بهترین روش ها را کشف می کنند و معلمان آنها را در کلاس های درس به اجرا درمی آورند.  به مرور رویکرد جاد و دیگران حاکمیت یافت؛تحقیق به فعالیتی اختصاصی و جدا از آموزش تبدیل شد و محققان از معلمان کلاس متمایز شدند. آنها حتی در موقعیت های متفاوتی قرار گرفتند؛محققان به دانشگاه ها رفتند و معلمان در مدارس باقی ماندند...این فرآیند هیچ تآثیری بر فعالیت آموزشی معمول ندارد.

... در آغاز قرن بیستم مدارس شهر بالتیمور به دردسر افتاده بودند. شرایط فیزیکی اسفبار بود و روش های آموزشی که معلمان از آن ها استفاده می کردند،حداقل،ناشناخته و غیرموثر بودند. در این زمان،جوزف می یر رایس،یک ناظر آگاه مدارس آمریکا در سال 1982 مجموعه مقالاتی را درباره ی شرایط مدارس شهرهای آمریکا منتشر کرد. عنوان اولین مقاله ی او "بلا  در  بالتیمور" بود. گروهی از معلمان بالتیمور که به بهبود فعالیت های کلاسی علاقه مند بودند،انجمن معلمان مدارس دولتی شهر بالتیمور را متقاعد کردند که با اعضای کمیسیون مدارس شهر جلسه ای تشکیل دهند و برای بهبود آموزش و یادگیری در کلاس هایشان با یکدیگر کار کنند. آنها می خواستند در هر ماه یک بار با سایر معلمان ملاقات کنند. معلمان سراسر شهر که در پایه ی یکسانی تدریس می کردند،برای بحث درباره ی روش های آموزشی که بهبود یادگیری دانش آموزان را تسهیل می کنند،گرد هم می آمدند. مباحث بر مسائل مشترک در فعالیت های کلاس درس تآکید داشت. به منظور تشریک مساعی و پیشرفت بیش تر،معلمان شهر،نشریه ای ادواری با عنوان "معلم متخصص" را که حاوی پیشنهاد هایی برای بهبود آموزش بودند،منتشر کردند.

 چند سال پس از تشکیل جلسات معلمان و انتشار نشریه،منطقه یک تصمیم اداری گرفت که انتظار می رفت بر حرفه ی رو به رشد آموزش در بالتیمور تآثیر حیاتی داشته باشد. در سال 1900،سرپرست جدیدی استخدام شد. او که مشتاق ارائه کردن ایده های جدید و مترقی در منطقه بود،شکلی از آموزش ضمن خدمت را بازسازی کرد و جلسات ماهانه ی معلمان با سخنرانی های متخصصان آموزشی جایگزین شد. نشریه ی معلمان به دلیل عدم نتشکیل جلسات معلمان برای همکاری مستمر به زودی تعطیل شد و به جای آن "مجله ی آموزشی مریلند" به وجود آمد که توسط متخصصان و با هدف ارتقای فعالیت های پیشرو انتشار می یافت. معلمان به نقش قبلی خود،یعنی سعی در اجرای توصیه های دیگران،بازگشتند و کار به شکل عادی خود برگشت. ویلیام جانسون این داستان را با این طعنه که معلمان بالتیمور سفری طولانی را برای بهبود فعالیت کلاسی و تخصصی کردن آموزش آغاز کرده اند،خلاصه می کند. سرپرست جدید با هدف بهبود آموزش وارد شد ولی نقش اصلی که معلمان باید در این فرآیند بازی می کردند را تشخیص نداد و آن بهبودی که سعی در ایجاد آن داشت،عملا سرکوب کرد. با وجود این،آموزش به مدت کوتاهی در مدارس بالتیمور[پیش از آمدن سرپرست جدید]،در مسیر خود برای تبدیل به یک تخصص واقعی قرار گرفت." 

http://farhangiannews.ir/view-10638.html

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد