نجفی؛ مدیری آموزشی- اقتصادی

محمد رضا نیک نژاد، روزنامه ی آرمان ،21 مرداد 92

بر کسی پوشیده نیست که آشکارترین گرفتاری آموزش و پرورش کمبود بودجه است. این گرفتاری افزون بر ابن که سبب زمین گیری فرادستان آموزشی،در حرکت به سوی هدف های کلانِ سامانه ی آموزشی شده ،گاهی نیز موجب واکنش های اعتراض آمیز فرهنگیان به ساختار آموزشی و شخص وزیر گردیده است. بیشتر دشواری های رسانه ای آموزش و پرورش،از گرفتاری های مالی حکایت دارد. برای نمونه گزاره هایی مانند "نود و پنج درصد بودجه آموزش و پرورش صرف دستمزد فرهنگیان می شود،65 درصد مدارس کشور فرسوده و 35 درصد آنها تخریبی اند،سرانه ی دانش آموزی بیش از یک سال است که به بیشتر مدارس داده نشده و یا کم داده شده است،اضافه کاری نیروهای ستادی مدرسه ها دو سال است پرداخت نشده است،150 هزار کلاس درس از بخاری نفتی بهره می گیرند،دست مزد بیشتر فرهنگیان زیر خط فقر است،پروژه های عمرانی آموزش و پرورش تعطیل شده اند،بیشتر مدارس تازه ساز به دست خیرین مدرسه ساز نوسازی شده اند و ..." بیشرین حجم خبرهای آموزش و پرورش را در بر می گیرد. چند سال پیش یکی از کارشناسان آموزشی می گفت که در هنگام تقسیم بودجه،آموزش و پرورش در اولویت های پایانی قرار دارد و علی احمدی- دومین وزیر دولت نهم- هم گفت"هیچگاه در عمرم به اندازه ی دوران وزارت آموزش و پرورش تحقیر نشده ام و دو بار بر سر گرفتن بودجه به گریه افتادم". به باور بسیاری از فرهنگیان چون نهاد آموزشی، وزارت خانه ی پول سازی نیست و همچنین بخش بزرگی از منابع و بودجه را مصرف می کند! بنابراین هیچگاه با نگاهی راهبردی و دراز مدت به آن نگریسته نشده و از این رو گرفتاری هایش روز به روز ژرفتر و ناگشودنی تر گردیده است.

اما چرا چنین است؟ کلاف سر در گم اقتصاد،کی و چگونه دست از سر پایه ای ترین نهاد اجتماعی بر می دارد؟ کی و بدست چه کسی این بی سامانی ها پایان می یابد؟

پیش از هر چیز باید باور کنیم که دشواری های آموزش و پرورش آنچنان ژرف و گسترده است که یک فرد و یک تیم و در مدت زمان اندک،توانایی حل آن را ندارند و باز کردن پیچش های این کلاف در هم تنیده،نیاز به همکاری بسیاری از نهادهای دولتی و مردم نهاد و به ویژه خواست و همراهی فرهنگیان دارد.

بسیاری از فرهنگیان به عنوان پایین ترین و بیرونی ترین لایه ی مدیریت آموزش و پرورش،گرهِ کار را در نداشتن وزیری توانمند،شاخص و دارای نفوذ بالا در دولت می دانند. به باور بسیاری از آنها ویژگی های گفته شده می توانند در هنگام چانه زنی ها و گفتگوها در کابینه،به یاری وزیر آمده و او را در پیشبرد سخنش یاری رساند. از این رو بود که ورود حاجی بابایی به ساختمان سپهبد قرنی با استقبال خوبی از سوی فرهنگیان روبرو شد و امیدهایی برای حل دشواری های آموزش و پرورش پدید آمد. ولی شوربختانه حاجی بابایی با ورود به دولت،پیوندش با بدنه ی آموزش و پرورش را گسست و با کارهایی شتابزده و شعاری، افزون بر این که نتوانست گرهی از گره های پر شمار این نهاد باز کند،آموزش و پرورش را درگیر گرفتاری های فراوان تری نمود و فرهنگیان را بیش از پیش نا امید نمود.

این روزها با برآمدن دولت تازه و با معرفی محمد علی نجفی به عنوان وزیر پیشنهادی رییس جمهور روحانی،خون تازه ای به رگ های آموزش و پرورش وارد شده و از سراسر کشور موجی از امید به بهبود و گره گشایی سامانه ی آموزشی برخاسته است. نجفی مدیری اقتصادی- آموزشی است،به این معنی که هم آشنا با چم و خم های بودجه و هم آشنا با گرفتاری های آموزشی کشور و جهان است. از سویی پیشینه ی تجربی- از سه سال وزارت علوم،9 سال وزارت آموزش و پرورش گرفته تا سه سال رییس سازمان برنامه و بودجه و شش سال عضویت در شورای شهر تهران - از او مدیری شاخص و با نفوذ در کابینه ساخته است و از سوی دیگر حضور او در دولت سازندگی با محوریت اقتصاد،از او چهره ای اقتصادی و فن سالار ارائه می دهد. همه این ویژگی ها سبب می شود که فرهنگیان با سرزندگی و امید به آینده به انتخاب رییس جمهور تازه روی خوش نشان دهند. این امید فراگیر در زیردستان برای کارفرمایان هر سازمان و وزارت خانه ای می تواند نوید بخش همراهی و همکاری دو سویه باشد و کارها را رو به سوی هدف های خُرد و کلان پیش برد. در این چند روز چشمان پر امید اما نگران فرهنگیان به کمیسیون آموزش و پرورش مجلس و همه ی نمایندگان دوخته شده است. امیدواریم که نمایندگان با گذر از سطح گروه و جناح خویش و با دیدی کارشناسی،زمینه ی حل بسیاری از گرفتاری های آموزش و پرورش را فراهم نمایند و به راحتی این امید و شور را به ناخوشی و نا امیدی نکشانند.

http://www.armandaily.ir/?NPN_Id=381&pageno=7

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد