آموزش‌وپرورش القایی

محمد تقی فلاحی ،روزنامه ی بهار، ۳ مرداد ۹۲

اگر فلسفه وجودی علم اقتصاد را پاسخ به مقوله کمیابی بدانیم و چگونگی اختصاص‌دادن منابع محدود به نیازهای گوناگون و نامحدود بشر، آن‌گاه است که انتخاب و اولویت‌بندی این نیازها اهمیت فراوانی می‌یابد و این‌که چه کسانی با چه مبانی فکری مدیریت تامین نیازها را برعهده بگیرند.
در دنیای امروز یکی از نیازهای ضروری برای رشد فرد و جامعه آموزش است. به همین دلیل آموزش به عنوان یکی از نیازهای بنیادین در قانون اساسی بسیاری از کشورها یا در قوانینی مانند حقوق‌بشر، حقوق کودک و غیره مطرح شده و یکی از مسئولیت‌ها و وظایف اصلی هر حکومتی تامین این نیاز بنیادین است، از‌جمله در قانون اساسی جمهوری‌اسلامی ایران، اما باوجود قوانین و تاکیدات مکرر مسئولان، آموزش‌وپرورش در ایران هیچ‌گاه از جایگاهی درخور بهره‌مند نبوده است و آنچه در عمل مشاهده می‌شود قرار‌گرفتن آموزش‌وپرورش در ردیف‌های آخر از نظر اولویت در نظام سیاست‌گذاری کلان کشور و بودجه بوده است. دلایل این امر را شاید بتوان در موارد زیر مشاهده کرد: 1) نگرش حاکم بر ذهنیت برنامه‌ریزان کشور این است که آموزش‌وپرورش دستگاهی مصرفی، پرهزینه و کم‌بازده است. اگرچه این جمله توسط کارشناسان و استادان دانشگاه بارها تکرار شده است، اما همچنان می‌توان آن را مهم‌ترین مشکل برون‌سازمانی آموزش‌وپرورش کشور در نظر گرفت.

دیدگاهی که اگرچه در شرایط جاری آموزش‌وپرورش کشور بسیار هم دور از واقعیت نیست؛ اما راه را برای ارتقای جایگاه آموزش‌وپرورش در نظام برنامه‌ریزی کشور و افزایش اعتبارات مورد نیاز این دستگاه در برنامه‌های بلندمدت، پنج‌ساله و بودجه سالانه مسدود می‌کند. 2) آنچه مشکل فوق را تشدید و تکمیل می‌کند، نوعی نگاه گذشته‌گرا و ایدئولوژیک است که تلاش می‌کند عقاید و تفکرات خاصی را به دانش‌آموزان القا کند. در این نگرش آموزش‌وپرورش صرفا ابزاری است در دست دولت یا حزب و گروه حاکم برای تولید انسان‌هایی مطابق با معیارهای مورد علاقه آنان (نگاه کنید به بندهای مختلف سند تحول بنیادین به‌ویژه بندهایی که انسان ایده‌آل این سند را توصیف می‌کند)؛ بنابراین آموزش‌وپرورش را به شدت متمرکز و عوامل دست‌اندر‌کار آن از‌جمله معلم و دانش‌آموزان را بسیار مطیع می‌خواهد. صرف‌نظر از موفق یا ناموفق‌بودن در دستیابی به این خواسته، این نوع نگرش با گوناگونی منابع کسب دانش در دنیای امروز و روح آزاد‌اندیشی حاکم بر فعالیت‌های آموزشی و علمی همخوانی نداشته و موجب دوگانگی رفتاری دانش‌آموزان و کادر آموزشی و تنزل جایگاه آموزش مدرسه‌ای در نگاه جامعه و به‌ویژه دانش‌آموزان می‌شود. این نوع نگاه چنانچه نتواند خواسته‌های خود را در کل نظام آموزشی پیگیری کند، اقدام به تاسیس مدارس خاص برای تربیت افراد مورد نظر خود می‌کند و از این طریق نه‌تنها اعتبار آموزش‌وپرورش رسمی و دولتی را کاهش می‌دهد، بلکه به گسترش شکاف‌های اجتماعی نیز دامن می‌زند. به گمان نگارنده مشکلاتی نظیر وجود کسری بودجه مزمن در آموزش‌وپرورش، پایین‌بودن سطح دستمزدها و تفاوت بسیار آن با دریافتی کارکنان سایر وزارتخانه‌ها، وضعیت به‌شدت نامناسب اعتبارات آموزش‌وپرورش و... بیشتر به نکته اول و مشکلات مختلف کتاب‌های درسی، تغییرات پی‌درپی مدیران در آموزش‌وپرورش، فشارهای بیرونی تاثیرگذار بر روند مدیریتی آن، عدم تمایل به مشارکت در امور آموزش‌وپرورش به‌ویژه توسط کادر آموزشی، بی‌انگیزگی دانش‌آموزان برای خواندن کتاب‌های درسی جز در شرایط ضروری و... بیشتر به نکته دو مربوط می‌شود.
http://baharnewspaper.com/News/92/05/03/15756.html

نظرات 1 + ارسال نظر
نبی الله باستان فارسانی جمعه 4 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 03:15 ب.ظ http://bf20.ir

درود

تنها راه برون رفت آموزش و پرورش از مشکلات و موانع موجود، و رفع دغدغه های معلمان، گره خوردن آموزش با اقتصاد و منابع مالی مملکت است.
وزارت آموزش و پرورش هم نیازمند یک چاه نفت است...

درود بر دوست گرامی جناب باستان،سپاس از دیدگاهتان،امیدوارم همواره تندرست و کامیاب باشید.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد