واکاوی مرگ دانش آموزان بر اثر بی احتیاطی

اسماعیل عبدی، روزنامه قانون،۱۶/۴/۹۲

(این یادداشت با حذف بخش هایی از آن،در روزنامه به چاپ رسید.)

هفته ی گذشته در سواحل ایزدشهر شهرستان نور،در ساحل شهرک پزشکان؛ تعدادی از نوجوانان 16 تا 18 ساله ی البرزی که در یک گروه 80 نفره عمدتا دانش آموز بوده و توسط یکی از مراکز فرهنگی استان البرزبه نور آمده بودند، برای شنا به دریا رفته که متاسفانه 6 نفراز آنها جان باختند و جسد دو نفراز آن هاهنوز یافت نشده است.بروزحوادث دلخراش و غم بار این چنین در اردوهای دانش آموزی،فرهنگی،ورزشی و...سبب اندوه و تالم شدید مردم و سردرگمی و نگرانی خانواده ها- به ویژه در تابستان می شود.

از یکسو نوجوان نیازمند است که برای استفاده ی هرچه بهتر از اوقات فراغت،به اردو برود تا اندوخته ای از تجربه های سودمند کسب نماید و روزها را به بطالت نگذراند و از دیگرسووضع بد جاده ها ،فرسودگی ناوگان حمل و نقل ،غیر استاندارد بودن ساحل دریاها و ناکارآمدی طرح سالم سازی ،خطرناک بودن شنا در رودخانه ها وسدها واز همه مهمتر نهادینه نشدن فرهنگ آموزش وکنترل هیجان سبب بروز اتفاقاتی ناگوار می شود که چنین بی نظمی و تشتتی، بستر نارضایتی را در ساختار جامعه فراهم می سازد و در پی آن در لایه های مختلف اجتماعی، ناهنجاریهای دیگری همچون دوگانگی رفتاری و تردید ایجاد می شود.

برخی ازاین حوادث تلخ در طول سال تحصیلی رخ می دهند که مستقیم به آموزش و پرورش مربوط هستند،مانند واقعه ی ناگوار جان باختن 26 دانش آموز بروجنی در سی ام مهر 91 درراه بازگشت از اردوی راهیان نوربر اثر واژگونی اتوبوس و اعلام سه روز عزای عمومی وحادثه واژگونی اتوبوس حامل دانش آموزان ارموی به مناطق عملیاتی حوالی ایلام در بهمن 91 و کشته و زخمی شدن تعدادی از آن ها یا مرگ دانش آموز تیزهوش صفادشتی به دلیل نبود سرویس در روز اول مهر، بر اثر برخورد خودروشخصی به درختان کنار جاده و ...البته برخی حوادث در خود مدارس رخ می دهند، مانند آتش سوزی دردبستان دخترانه ی روستای شین آباد و فوت تعدادی از بچه های بیگناه در شعله های آتش.

به راستی چرا این بچه های معصوم اینچنین به کام مرگ می روند؟ چه کسانی پاسخگوی این واقعه های ناگوارند؟

مردم و به ویژه خانواده های عزادار در این موارد از دست اندرکاران وزارتخانه ی آموزش و پرورش، رفتار و پاسخی مسئولانه و در شان جامعه ی اسلامی انتظار دارند، ولی متاسفانه وزیر آموزش و پرورش- حمید رضا حاجی بابایی - بی توجهانه وهمچون دیگر روسای دولت دهم به جای ارائه ی پاسخ روشن و شفاف به افکار عمومی و تسلی دادن بازماندگان واندیشیدن راه حلی مناسب برای جلوگیری از بروز چنین اتفاقات تلخ،به دادن توضیحات کلی بسنده می کند، مثلا در حاشیه برگزاری همایش تبیین نقش دانشگاه و فرهنگیان، در پاسخ به خبرنگاران حاضر،برای چرایی واقعه ی راهیان نور می فرماید:«بروید از مسئولانش بپرسید!».پس از آن در اقدامی قابل تامل، ایشان با ارسال نامه ای به مسئولان ارشد دولتی پیشنهاد میکنند که موضوع احراز شهادت و مراتب جانبازی برای حادثه دیدگان در کاروان های راهیان نور مورد تصویب دولت قرار بگیرد که این پیشنهاد را کارشناسان نهاد ریاست جمهوری -به دلیل آنکه اطلاق عنوان شهید یا جانباز منوط به مدخلیت یکی از عوامل دشمن و یا وجود تهدیدی ملی یا ماموریت های خاص است- رد می نمایند.

از طرف دیگر مردم خواهان بودند که نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی در خانه ی ملت با قاطعیت بیشتری به تخلفات و کم کاریهای این وزارتخانه نسبت به مرگ گلهای بوستان آموزش رسیدگی کنند.احضار وزیرپس از گذشت ماه ها به مجلس و پرسیدن چند سئوال کلیشه ای توسط نمایندگان محترم، بیشتر به پاک کردن صورت مساله شبیه بود تا چیز دیگر و نه مرهمی بر دل مجروح و داغدار مادران و پدران و نه پاسخی مناسب به افکار عمومی.

باید افزود که برخی حوادث نیزغیر مستقیم به آموزش و پرورش مربوطند؛ زیرا می توان با گنجاندن دروسی با درون مایه های تربیتی و روانشناسانه و شیوه های آموزشی که تجربه و علم در آن آمیخته است زمینه فکری را برای نوجوان فراهم کرد که در هنگام روبه رویی با محیط هایی که بستری از خطر و لذت در آن قرار دارد(همچون دریا)چگونگی درست اندیشیدن و تصمیم گرفتن را در برابر غلبه هیجان با توجه به اقتضای سن بیاموزد و وزارتخانه تا حدی از این طریق تعهد آموزشی خود را در قبال اولیاء و فرهنگ جامعه به جا آورد.

نکته ی دیگر اینکه جدایی بدنه آموزش و پرورش (معلمان و دانش آموزان)از نوک هرم –مسئولان-سبب ایجاد شکاف هایی بزرگ در کالبد بزرگترین وزارتخانه ی کشور گردیده است. در این بین یک حلقه ی اتصال ،برای پیوند بدنه ی آموزش و پرورش به گروه مسئولان لازم است؛ لذا اکنون ضرورت تشکیل نهادهای مدنی دانش آموزی و NGO های آموزشی جهت آگاهی بخشی بیش از پیش احساس می شود.

کانونهای صنفی معلمان گام هایی موثر در نقد مدیریت ناکارامد آموزش و پرورش برداشته است و مرکز ثقل آگاهی بخشی در حوزه ی آموزش و پرورش بوده. تمدید نکردن پروانه های کانونهای صنفی معلمان،دستگیری و احضارکنشگران صنفی که از حقوق فرهنگیان و دانش آموزان دفاع می کردند و صدور احکام زندان،تبعید،اخراج،انفصال و...وتوقیف نشریاتی چون قلم معلم که تریبونی مناسب برای گزارش کاستی های آموزش و پرورش کشور بود، سبب شد تا مسئولان حاشیه را امن دیده و حتی در مواردی که جان انسانهای بی گناه گرفته شده به جای پاسخ مناسب به فرافکنی بپردازند.

تهی نمودن جامعه ی فرهنگی از تشکل های مردم نهاد واقعی سبب پیشبرد برنامه ها و سیاست ها ی نادرست دولت در عرصه ی آموزش و پرورش کشور گشته و پیامد آن تغییرات غیر کارشناسی و پی در پی مقاطع تحصیلی کتب درسی و ... بوده که دانش آموزان و خانواده ها و معلمان را دچار سردرگمی بسیار نموده است.همچنین بزرگترین وزارتخانه ی کشور در پاسخ مناسب به افکار عمومی و خبرنگاران در بروز اتفاقات ناگوار عاجز بوده و به شکلی ملوک الطوایفی و با روتین پایین برخورد کرده است که این روش برخورد برای مردم قابل قبول نیست.

از سوی دیگر خانواده ها نیز باید با پرهیز از سرکوب میل تفریح فرزندانشان ،به فکر راه حلی مناسب باشند و در راستای این میل مترقی نوجوانان گام بردارند.امید است مردم و مسئولان با درک درست از وضعیت فعلی که در آن قرار داریم با راهکارهایی اجرایی و عملیاتی سبب ایجاد نشاط سالم در جامعه شوند و در گذار کشور از تردید و یاس به سرور و یقین نقش آفرینی نمایند و با روشهایی نو سبب شکوفایی استعدادهای نوجوانان کشور باشند و از رفتار واپس گرایانه بپرهیزند و دست اندر کاران محترم تشکلها باید زمینه ساز شکل گیری مجدد کانونهای صنفی وآموزشی شوند که با نقد دولت، اتصال منطقی بدنه به راس و آموزش کارآمد شاهد هم افزایی ،هم پوشانی و پویایی در درون جامعه باشیم.

http://ghanoondaily.ir/Default.aspx?NPN_Id=189&pageno=10

نظرات 3 + ارسال نظر
محسن صمدی یکشنبه 16 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 09:26 ب.ظ

واقعا مستدل و جالب بود. خسته نباشید.

با درود به جناب صمدی،بله همین گونه است که فرموده اید. تندرست و شاداب باشید.

نورانی-دبیر ادبیات یکشنبه 16 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 09:31 ب.ظ

آقای نیک نژاد لطفا متن کامل را که سایت قانون دو ساعت کار کرد و بعد سریع برداشت کار کنید. روزنامه قسمت اصلی مطلب را چاپ نکرده بود.سایت آقای بهلولی کامل آن را آورده است.

با درود به جناب نورانی ،این کار را انجام می دهم . با سپاس از گوشزدتان. تندرست باشید.

sepideh afrooz چهارشنبه 19 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 11:08 ب.ظ

همه ی لرزش دست و دل از آن بود
که عشق
پناهی گردد
پروازی نه
گریزگاهی گردد.....
;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;
گر بدین سان زیست باید پست
من چه بی شرم ام اگر فانوس عمرم را به رسوایی نیاویزم
بر بلند کاج خشک کوچه بن بست.
;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;
عشق-محبت-سکوت ...

با درود به خانم افروز،سپاس از شعر زیبا و پر معنایتان. تندرست و شاداب باشید.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد