نگاهی به مدرسه های غیرانتفاعی

مهدی بهلولی،روزنامه آرمان،۲/۴/۹۲

در چند روز گذشته،در برخی رسانه ها،گزارش هایی منتشر شد از شهریه های هنگفت برخی مدرسه های غیر دولتی(غیرانتفاعی) و افزایش این شهریه ها در سال آینده،که دست کم برابر تورم انجام خواهد گرفت. البته این آمار و ارقام چیز چندان ناشنیده و تازه ای نیست و سال هاست که منتشر می شوند- به ویژه در خرداد ماه که نام نویسی مدرسه ها آغاز می شود- و برخی هم که از نزدیک با این شهریه ها آشنایند. این نگارنده دوستی دارم که سال گذشته برای نام نویسی فرزندنش در پایه ی چهارم دبیرستان،مبلغ هشت میلیون و دویست هزار تومان پرداخت.

البته آموزش و پرورش،هر ساله نرخ مصوب خود را به این مدرسه ها اعلام می نماید و از آنها درخواست می کند که نرخ مصوب را در دید خانواده ی دانش آموزان بگذارد اما مسآله این است که شماری از این مدرسه ها،نرخ مصوب آموزش و پرورش را به روش ها و بهانه های گوناگون آموزشی و ناآموزشی به کنار می گذارند و مبلغ دلخواه خود را با توجه به مکان و منطقه ی مدرسه دریافت می کنند. گرچه این نکته،به نزد کارگزاران آموزشی،چیز چندان پنهانی و پوشیده ای هم نیست و آنها نیز از آن باخبرند؛و تازه برخی از همین کارگزاران گذشته و یا کنونی،مدیریت شماری از مدرسه های غیر انتفاعی را برعهده دارند.

اما با این که این مسآله ای آشناست و بارها از آن سخن به میان آمده،کسی چندان در پی پرداختن درست به آن نیست و گویی به عنوان یک "واقعیت دگرگونی ناپذیر" پذیرفته شده است،و این گونه توجیه می شود که به هر رو،هم دولت باید کوچک شود و برخی از مسئولیت های خود را به بخش خصوصی بپردازد،و هم در همه جا،هر چه پول بیشتری پرداخت شود آش بیشتری هم خورده می شود و از آن میان در آموزش نیز این چنین است. پس فرزند کسی که توانایی مالی بیشتری دارد می تواند از آموزش بهتری نیز،بهره مند شود. ولی هنگامی که از نزدیک با واقعیت مدرسه های غیرانتفاعی روبرو می شویم نکته های بسیاری را درمی یابیم که به راستی افسوس برانگیز است. برای نمونه،این که شماری از کسانی که فرزندان خود را در این مدرسه ها نام نویسی می کنند به هیچ رو از طبقه ی مرفه جامعه،به حساب نمی آیند. سه سال پیش،فرزند خانواده ای،دانش آموز من بود که در یک خانه ی 50 متری یک خوابه سکونت داشتند- خانواده ای چهار نفره- اما پسرشان را در مدرسه ای غیرانتفاعی پیرامون میدان انقلاب گذاشته بودند با شهریه ی سالانه نزدیک به سه میلیون تومان. بگذریم که یکی از آموزگاران این مدرسه نیز،دانشجو بود و کارگزاران مدرسه،در میانه ی سال،با اعتراض دانش آموزان،ناگزیر به برکنار کردن آن شدند- ناگفته نماند که دانشجو بودن و یا به کارگیری نا- آموزگار رسمی،بیشتر به خاطر صرفه ی اقتصادی انجام می پذیرد. باری،هنگامی که من از پدر این دانش آموز،که بی سواد بود و از قشر زحمت کش،پرسیدم که چرا پسرت را به مدرسه ی دولتی نمی بری،گفت می خواهم بچه ام با سواد شود و به جایی برسد،شنیده ام که در مدرسه ی دولتی،خوب درس نمی دهند و غیرانتفاعی بهتر است. گرچه به جرآت می توان گفت که در درصد چشمگیری از مدرسه های غیرانتفاعی این چنین نیست و از نظر آموزشی،در وضعیت خوبی به سر نمی برند. یکی از شگردهای بسیار معمول این مدرسه ها،صدور دو کارنامه برای دانش آموزان است در ترم نخست. در یکی از این کارنامه ها،نمره های واقعی،که اغلب پایین است،گذارده می شود و در دیگری،نمره های ناواقعی بسیار بالاتر از نمره های واقعی. در پایان ترم نخست کارنامه واقعی را می دهند و در پایان سال،کارنامه ی ناواقعی. در پایان سال،دانش آموز و خانواده اش که با نمره های ناواقعی کارنامه نهایی روبرو می شود و "قبول" می گردد انگیزه ای می یابد که برای سال بعد نیز،در مدرسه نام نویسی کند. از این رو می توان گفت که در بسیاری از مدرسه های غیرانتفاعی،نمره های ناواقعی،انگیزه ی نام نویسی های دوباره اند. به همین خاطر نیز،ارزیابی عملکرد راستین آموزشی این مدرسه ها آسان نیست اما روشن است که در کیفیت پایین آموزش کشور،نقش بسزایی دارند.

از دید من به عنوان یک آموزگار،مدرسه های غیرانتفاعی کنونی بر دو دسته اند. یک دسته مدرسه های کم شماری هستند که با پشتوانه های مالی بسیار و با در اختیار گرفتن شرایط آموزشی درخور،هم شهریه های هنگفتی می گیرند و هم کار آموزشی تئوریک خوبی ارائه می دهند. گرچه درباره ی این مدرسه ها،دو نکته را باید گفت. یکی این که سرمایه ی زیاد نخستین بنیانگذاران،به آنها اجازه می دهد که برای دانش آموزان ورودی،شرایطی بگذارند و تنها دانش آموزان توانمند و با نمره ی معدل بالا را نام نویسی کنند،که این مسآله،در برآیند و نتیجه ی کار،سخت اثرگذار است. یعنی نخست با آزمون ورودی،دانش آموزان خوب و با استعداد را جذب می کنند،پس از آن فرصت می یابند کار آموزشی و نتیجه ی خوبی هم ارائه دهند. دیگر این که در مساله ی پرورش اجتماعی و نیرومندسازی اندیشه ی انتقادی در دانش آموز،با دیگر مدرسه ها فرق چندانی ندارند و سخت رنجورند. اما دسته ی دیگر که بی گمان پرشمارترند،از کیفیت آموزشی پایینی برخوردارند- حتی از بسیاری از مدرسه های دولتی سرو سامان دار- و تنها به خاطر نام و مکان خود،و با دادن نمره های بی حساب و کتاب،به جذب دانش آموز می پردازند.

در پایان می خواهم بگویم،پس از گذشت دو دهه از آغاز مدرسه های غیرانتفاعی،چنین می نماید که این برنامه به هدف درخوری دست نیافته است. نه آنچنان بر کیفیت آموزش افزوده،و نه به "خصوصی سازی" درست و حسابی انجامیده است- آنگونه که خانواده ها هم در پرورش دانش آموزان خود و سیاست گذاری های آموزشی نقش داشته باشند.

http://www.armandaily.ir/?NPN_Id=341&pageno=7

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد