شرط معدل در نام نویسی دانش آموزان

مهدی بهلولی،روزنامه آرمان،۱۱/۳/۹۲

(این یادداشت با کمی حذف در روزنامه به چاپ رسید.)

روز شنبه چهارم خرداد ماه،در روزنامه "آرمان" گزارشی منتشر گردید که در آن از یکی از کارگزاران فرادست آموزش و پرورش نقل شده بود که مدرسه های دولتی به هنگام نام نویسی دانش آموزان،حق ندارند شرط معدل بگذارند. گزارشگر و گفت گوی کننده ی گرامی گزارش،به درستی به جنبه هایی از این موضوع پرداخته بودند. من در زیر به دو نکته ی دیگر این خبر اشاره می کنم :

1. این که برخی از مدرسه های دولتی برای نام نویسی دانش آموزان،شرط معدل می گذارند تا اندازه ای با آگاهی خود آموزش و پرورش منطقه انجام می پذیرد.

مهدی بهلولی،روزنامه آرمان،۱۱/۳/۹۲

(این یادداشت با کمی حذف در روزنامه به چاپ رسید.)

روز شنبه چهارم خرداد ماه،در روزنامه "آرمان" گزارشی منتشر گردید که در آن از یکی از کارگزاران فرادست آموزش و پرورش نقل شده بود که مدرسه های دولتی به هنگام نام نویسی دانش آموزان،حق ندارند شرط معدل بگذارند. گزارشگر و گفت گوی کننده ی گرامی گزارش،به درستی به جنبه هایی از این موضوع پرداخته بودند. من در زیر به دو نکته ی دیگر این خبر اشاره می کنم :

1. این که برخی از مدرسه های دولتی برای نام نویسی دانش آموزان،شرط معدل می گذارند تا اندازه ای با آگاهی خود آموزش و پرورش منطقه انجام می پذیرد. این نگارنده چند سال پیش،محل سکونت خودم را از یک منطقه ی تهران به منطقه ای دیگر منتقل کردم و به ناگزیر مدرسه ی فرزندم نیز باید جابجا می شد. هنگامی که برای نام نویسی فرزندم به منطقه ی آموزش و پرورش جدید رفتم،با اندکی پرس و جو،دریافتم که چه مدرسه های دولتی در منطقه از وضعیت آموزشی بهتری برخوردارند. به دو تا از آن مدرسه ها رفتم. در آنها،نام هر دانش آموزی را نمی نوشتند و افزون بر معدل،از میزان توانایی خانواده در کمک های مردمی هم می پرسیدند. در خود آموزش و پرورش نیز،البته با کمی پافشاری،خانواده ی دانش آموزان از نظر درسی زرنگ،که البته همچنین می توانستند قول کمک های مردمی را هم بدهند،به گونه ای به آن دو- سه مدرسه ی ویژه راهنمایی می شدند. من البته در این باره نمونه های دیگری هم دیده ام و از برخی مدیران مدرسه ها نیز شنیده ام که خود منطقه های آموزش و پرورش بدشان نمی آید که در هر منطقه،دو- سه مدرسه دولتی سرآمد باشند تا بتوانند هم امتیازهای علمی – آموزشی بهتری بدست آورند و هم ابزاری داشته باشند برای گرفتن کمک های مردمی بیشتر؛کمک های مردمی که در نهایت،سود آن به خود منطقه هم می رسد و درصدی از آن در اختیار رییسان منطقه ها قرار می گیرد تا بتوانند در کارها و هزینه های اداری از آنها بهره بگیرند. من بارها از برخی پدر- مادران شنیده ام که حاضر شده اند مبلغ بالایی به مدرسه های دولتی خوب بدهند تا نام فرزند خویش را در آنها بنویسند. پس سویه هایی از این شرط معدل گذاشتن،به مناسبات گوناگون اداره منطقه و مدرسه های خوب دولتی برمی گردد و این مدرسه ها تا اندازه ای،محل گردآوری کمک های مردمی به شمار می روند. درخور درنگ این که وضعیت مادی آموزگاران این مدرسه ها نیز،اغلب،با وضعیت دیگر مدرسه ها تفاوت چندانی ندارد،یعنی با این که این مدرسه های "نورچشمی" در دریافت کمک های مردمی بسیار کامیاب ترند اما از این کمک ها،چیز چندانی نصیب آموزگارانشان نمی شود! ناگفته پیداست که یک سر این داستان برمی گردد به پرداخت نشدن سرانه ی آموزشی مدرسه ها. هنگامی که سرانه ی آموزشی،درست به مدرسه ها پرداخت نمی شود و یا بدتر،سراسر پرداخت نمی شود،مدیران مدرسه ها و منطقه ها،ناگزیر به راهکارهایی از این دست هم می اندیشند و رهنمون می شوند.

2. یکی از سویه های دیگر این تصمیم که مدرسه های دولتی برای نام نویسی دانش آموزان نباید شرط معدل بگذارند،خود را در رقابت میان مدرسه های دولتی و غیردولتی(غیرانتفاعی) نشان می دهد. مدرسه های غیرانتفاعی- البته نه همه ی آنها،بلکه اندک شماری که کار آموزشی کمابیش خوبی ارائه می دهند- در نام نویسی دانش آموزان،چنین محدودیتی ندارند و می شود گفت با شرط معدل و آزمون ورودی،دانش آموزان درس خوان و با تربیت را،از میان دیگر دانش آموزان برمی گزینند. روشن است که با این کار،می توانند کار آموزشی بهتری انجام دهند و دستآورد آموزشی بهتری هم بدست آورند. این یکی از خرده هایی است که می توان به پشتیبانان خصوصی سازی در آموزش گرفت؛کسانی که بر این باورند که مدرسه های خصوصی از مدرسه های دولتی،کار و کردار آموزشی بهتری دارند. حتی اگر از دیگر امکانات مدرسه های غیردولتی خوب – در سنجش با مدرسه های دولتی- بگذریم همین امکان گزینش علمی- اخلاقی دانش آموزان،به مدرسه های خصوصی فرصتی ویژه می بخشد تا در پایان بتوانند در جایگاه بالاتری بنشینند. گفتنی است که این دشواری ویژه ی ایران نیست و بعدی جهانی دارد و در پاره ای از گزارش های آموزشی جهانی هم بازتاب یافته است. در یکی از گزارش های که EI(سازمان آموزش جهانی) با همکاری یونسکو در سال 2004 منتشر کرد در خرده به خصوصی سازی آموزش و پرورش چنین می خوانیم : "در توجیه خصوصی سازی در آموزش،کمابیش گفته می شود که مدرسه های خصوصی،با هزینه ای کمتر از مدرسه های دولتی،کار بهتری ارائه می دهند. بیشتر "استدلال های" پشتیبانگر این دیدگاه،با این دشواری اساسی روبرویند که اغلب،نام نویسی دانش آموز برای مدرسه های خصوصی و دولتی،به کلی متفاوت است. در حالی که مدرسه های دولتی ناگزیر به پذیرش همه ی کودکان اند،مدرسه های خصوصی می توانند دانش آموزان را گلچین کنند. مدرسه های خصوصی،که سنت وار،شاگردانی با موفقیت تحصیلی برتری پرورانده اند اغلب از امکانات بهتر،و آموزگارانی که بهتر آموزش دیده و بیشتر دستمزد می گیرند،برخوردارند. این مدرسه ها،بیشتر گرایش دارند که دانش آموزانی را جذب کنند که سطح اجتماعی- اقتصادی خانوادگی بالاتری دارند و از منطقه های شهری یا نیمه شهری اند. در شیلی که دولت سامانه آموزشی را تمرکز زدایی و خصوصی کرد... موفقیت تحصیلی دانش آموزان در ریاضیات و زبان اسپانیایی،در طول دهه ی هشتاد میلادی،با آزمون هایی ملی،ارزیابی شد. نتیجه این بود که بازسازی های آموزشی،به نابرابری های بزرگتر انجامیده است بدون این که به بهبود کیفیت همه جانیه یاری رسانده باشد. در گفت و گوهای میان آموزگاران و در درون سازمان های صنفی آنها،نگرشی نیرومند دیده می شود که آموزش و پرورش،کنشی بی همتاست،و نسبت میان دانش آموز و آموزگار،نمی تواند به خریدار و فروشنده فروکاسته شود. نگاهی به تاریخ هم نشان می دهد که آموزگاران بزرگ،هرگز خود را همچون فروشنده ی کالای آموزش نمی نگریسته اند. بی گمان سقراط،خود را همچون فروشنده ی آموزش به شاگردانش نمی شمرده،بلکه،آموزش را کنش- واکنشی میان آموزگار و دانش آموز می دیده که به رشد هر دو طرف کمک می کند. به آموزش و پرورش کیفی،نباید همچون جریانی مصرفی نگریست. آموزش و پرورش کیفی،فرآیند کنش- واکنش میان آموزگاران و دانش آموزان است."

http://www.armandaily.ir/?NPN_Id=324&pageno=7

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد