خصوصی سازی آموزش و انتخابات

مهدی بهلولی،روزنامه شرق،9 خرداد 92

با نزدیک شدن به انتخابات یازدهمین ریاست جمهوری،نامزدهای این رقابت می کوشند تا برنامه و دیدگاه های گوناگون خود را هرچه گسترده و گیراتر به گوش مردم برسانند. در میان نگرش و سخنان آنها،افزون بر مسائل سیاسی،اجتماعی و فرهنگی،جسته – گریخته می توان موضوع های همبسته با آموزش و پرورش را هم دید.

مهدی بهلولی،روزنامه شرق،9 خرداد 92

با نزدیک شدن به انتخابات یازدهمین ریاست جمهوری،نامزدهای این رقابت می کوشند تا برنامه و دیدگاه های گوناگون خود را هرچه گسترده و گیراتر به گوش مردم برسانند. در میان نگرش و سخنان آنها،افزون بر مسائل سیاسی،اجتماعی و فرهنگی،جسته – گریخته می توان موضوع های همبسته با آموزش و پرورش را هم دید. در روزهای گذشته و درباره ی خصوصی سازی در آموزش و پرورش و مدرسه های غیردولتی(غیرانتفاعی) از دو تن از این نامزدها،موضع گیری کمابیش همسانی در رسانه ها منتشر گردید : "یکی از برنامه های من،تقویت و گسترش مدارس غیردولتی،البته با اصلاح و بازنگری قوانین و مقررات موجود می باشد" و "در زمانی که شهید بهشتی و مرحوم منتظری نوشتند آموزش باید رایگان باشد من نسبت به این تصمیم گله کردم". این سخنان البته همزمان شد با انتشار برخی خبرهای دیگر درباره ی افزایش شهریه مدرسه های غیردولتی و گزارش هایی از شهریه های میلیونی- از دوسه میلیون تا نه میلیون تومان- این مدرسه ها(روزنامه شرق،هفتم خرداد). ناگفته نماند که بحث مدرسه های خصوصی و درست یا نادرست بودن آنها،بحثی دیرینه و جهانی است که موافقان و مخالفان خود را دارد. در ایران نیز از همان آغاز این برنامه ها در سال های پایانی دهه ی شصت- که مدرسه های غیرانتفاعی راه اندازی گردیدند- تاکنون،از این مدرسه ها و دستاوردهای آموزشی- فرهنگی آنها ارزیابی های گوناگونی شنیده شده است. گرچه با افزایش شهریه ها و کیفیت پایین آموزش بسیاری از این مدرسه ها از یک سو و کم شدن یک سوم شمار دانش آموزان ایرانی نسبت به ده ی هفتاد (از 19 میلیون دانش آموز دهه ی هفتاد تا 12 میلیون دانش آموز کنونی)فلسفه ی وجودی این مدرسه ها،بیش از پیش به زیر پرسش رفته است. چندی پیش یکی از اندیشه وران آموزشی ایران درباره ی خصوصی سازی آموزش و پرورش نوشت : "الگویی که در تمام دنیا مورد قبول است تآمین بودجه آموزشی تا قبل از دانشگاه توسط دولت است. هر چند کشورهایی مانند آمریکا،انگلیس،ژاپن و ایران به بخش خصوصی اجازه مشارکت در نظام آموزشی را می دهند و بخش خصوصی هزینه دولت در آموزش را کاهش می دهد. اما نمی توان این امر را نادیده گرفت که حضور بخش خصوصی در آموزش پیش از دانشگاه،بدون تردید به افزایش بی عدالتی آموزشی منجر خواهد شد زیرا از مدارس خصوصی بیشتر گروه های مرفه جامعه استفاده می کنند و گروه های متوسط و پایین از آن بهره ای نمی برند و این امر باعث نابرابری آموزشی در کشورها می شود."

در یکی از گزارش های که EI(سازمان آموزش جهانی) با همکاری یونسکو در سال 2004 منتشر کرد نیز،خصوصی سازی آموزش و پرورش برنامه ای سودمند برای آموزش و پرورش ارزیابی نگردید. در بخشی از این گزارش چنین می خوانیم : "در توجیه خصوصی سازی در آموزش،کمابیش گفته می شود که مدرسه های خصوصی،با هزینه ای کمتر از مدرسه های دولتی،کار بهتری ارائه می دهند. بیشتر "استدلال های" پشتیبانگر این دیدگاه،با این دشواری اساسی روبرویند که اغلب،نام نویسی دانش آموز برای مدرسه های خصوصی و دولتی،به کلی متفاوت است. در حالی که مدرسه های دولتی ناگزیر به پذیرش همه ی کودکان اند،مدرسه های خصوصی می توانند دانش آموزان را گلچین کنند. مدرسه های خصوصی،که سنت وار،شاگردانی با موفقیت تحصیلی برتری پرورانده اند اغلب از امکانات بهتر،و آموزگارانی که بهتر آموزش دیده و بیشتر دستمزد می گیرند،برخوردارند. این مدرسه ها،بیشتر گرایش دارند که دانش آموزانی را جذب کنند که سطح اجتماعی- اقتصادی خانوادگی بالاتری دارند و از منطقه های شهری یا نیمه شهری اند. در شیلی که دولت سامانه آموزشی را تمرکز زدایی و خصوصی کرد... موفقیت تحصیلی دانش آموزان در ریاضیات و زبان اسپانیایی،در طول دهه ی هشتاد میلادی،با آزمون هایی ملی،ارزیابی شد. نتیجه این بود که بازسازی های آموزشی،به نابرابری های بزرگتر انجامیده است بدون این که به بهبود کیفیت همه جانیه یاری رسانده باشد. در گفت و گوهای میان آموزگاران و در درون سازمان های صنفی آنها،نگرشی نیرومند دیده می شود که آموزش و پرورش،کنشی بی همتاست،و نسبت میان دانش آموز و آموزگار،نمی تواند به خریدار و فروشنده فروکاسته شود. نگاهی به تاریخ هم نشان می دهد که آموزگاران بزرگ،هرگز خود را همچون فروشنده ی کالای آموزش نمی نگریسته اند. بی گمان سقراط،خود را همچون فروشنده ی آموزش به شاگردانش نمی شمرده،بلکه،آموزش را کنش- واکنشی میان آموزگار و دانش آموز می دیده که به رشد هر دو طرف کمک می کند. به آموزش و پرورش کیفی،نباید همچون جریانی مصرفی نگریست. آموزش و پرورش کیفی،فرآیند کنش- واکنش میان آموزگاران و دانش آموزان است."

به هر رو،با درنگ بر آنچه در بالا آمد و همچنین بیش از دو دهه تجربه ی وجود مدرسه های خصوصی در ایران،شاید زمان آن فرارسیده باشد که دست کم آنانی که می خواهند سکان مدیریت اجرایی کشور را در دست گیرند تنها به بیان دیدگاه ی خود بسنده نکنند و نگاه و نگرش خود را مستدل و تحلیلی تر بیان نمایند.

http://www.sharghdaily.ir/Default.aspx?NPN_Id=122&pageno=6

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد