روز معلم و همچنان دو گانه معیشت- منزلت

محمد رضا نیک نژاد،روزنامه اعتماد،۱۴/۲/۹۲

در روز و هفته معلم، نهادهای رسمی از جایگاه و نقش معلم در پرورش جان و اندیشه جوانان و نوجوانان می‌گویند و کنش‌های آموزشی و حرفه‌یی او را همتراز با پیامبران می‌خوانند و او را بر کجاوه‌یی ساخته شده از ورجاوند بر فراز قله ارزش‌ها می‌نشانند. در این بزرگداشت‌های هر ساله، آنچه از قلم می‌افتد و کمتر به گوش می‌رسد و به چشم می‌آید، پرداختن به دشواری‌های حرفه‌یی معلم، وارسی نقش کلیدی و بنیادین او در آموزش و پرورش شهروندان آینده و پیگیری دغدغه‌های واقعی این شغل است. هر شغلی «حقوق» و «مسوولیت»های ویژه خویش را دارد. این حقوق و مسوولیت‌ها به‌شدت درهم تنیده و به یکدیگر وابسته‌اند. ناترازمندی میان این دو، سبب ناتوانی یا کم توانی شغل مورد نظر، در برآوردن هدف‌های پیش بینی شده کلان و خرد سازمانی می‌شود. از سوی دیگر، هر حرفه‌یی برای رسیدن به همان هدف‌های خرد و کلان خویش و بهره وری بهینه از امکانات و شرایط، نیازمند زمینه‌هایی مادی و غیر مادی است. نبود یا نیم بند بودن این زمینه‌ها و ناهماهنگی و ناهمخوانی زمینه‌ها با دوگانه حقوق – مسوولیت، هر حرفه‌یی را به سوی ناکارآمدی و سستی می‌برد و از آن تنها پوسته‌یی خوش آب و رنگ پیرامون درونی تهی از هدف‌های ارزشمند و واقعی می‌سازد.

محمد رضا نیک نژاد،روزنامه اعتماد،۱۴/۲/۹۲

در روز و هفته معلم، نهادهای رسمی از جایگاه و نقش معلم در پرورش جان و اندیشه جوانان و نوجوانان می‌گویند و کنش‌های آموزشی و حرفه‌یی او را همتراز با پیامبران می‌خوانند و او را بر کجاوه‌یی ساخته شده از ورجاوند بر فراز قله ارزش‌ها می‌نشانند. در این بزرگداشت‌های هر ساله، آنچه از قلم می‌افتد و کمتر به گوش می‌رسد و به چشم می‌آید، پرداختن به دشواری‌های حرفه‌یی معلم، وارسی نقش کلیدی و بنیادین او در آموزش و پرورش شهروندان آینده و پیگیری دغدغه‌های واقعی این شغل است. هر شغلی «حقوق» و «مسوولیت»های ویژه خویش را دارد. این حقوق و مسوولیت‌ها به‌شدت درهم تنیده و به یکدیگر وابسته‌اند. ناترازمندی میان این دو، سبب ناتوانی یا کم توانی شغل مورد نظر، در برآوردن هدف‌های پیش بینی شده کلان و خرد سازمانی می‌شود. از سوی دیگر، هر حرفه‌یی برای رسیدن به همان هدف‌های خرد و کلان خویش و بهره وری بهینه از امکانات و شرایط، نیازمند زمینه‌هایی مادی و غیر مادی است. نبود یا نیم بند بودن این زمینه‌ها و ناهماهنگی و ناهمخوانی زمینه‌ها با دوگانه حقوق – مسوولیت، هر حرفه‌یی را به سوی ناکارآمدی و سستی می‌برد و از آن تنها پوسته‌یی خوش آب و رنگ پیرامون درونی تهی از هدف‌های ارزشمند و واقعی می‌سازد. زمینه‌های حرفه معلمی، سال‌هاست که زیر سایه سنگین حقوق- مسوولیت، خویش را در هر بزنگاهی و روزنی با واژه‌های آشنا و به هم پیوسته «معیشت» و «منزلت» آشکار می‌گرداند. چندین سال است که فرهنگیان به زمینه‌های درخور حرفه‌یی و شغلی خویش باور ندارند. آنها با روی‌آوری به شغل‌های دوم و سوم یا کار در آموزشگاه‌ها و تدریس خصوصی، به دنبال دستیابی به جایگاه اقتصادی- اجتماعی در خور یک شهروندند. از این رو حرفه آموزشی و دغدغه‌های وابسته به آن، در اولویت‌های نخستین زندگی آنها قرار ندارد و بنابراین چندان هم از آن انتظار گشایش گره‌های معیشتی- منزلتی خویش را ندارند. حقوق ثابت و ناکافی، سامانه ارزشیابی شغلی ناکارآمد، احساس بیهودگی تلاش در آموزش نوآموزان، دوری از کانون‌های تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری، به بازی گرفته نشدن در سلسله مراتب سازمانی، اجرای برنامه‌های خرد و کلانی که نشان از ناآشنایی مدیران میانی و فرادست سامانه آموزشی با چم وخم‌های آموزش و فرآیندهای آموزشی و حرفه آموزگار دارد، ساختاری نتیجه گرا و نمره مدار که همه تلاش‌های معلم را در کارنامه پایانی دانش‌آموزان می‌بیند، دریافت نشانه‌هایی از نبود درک مشترک، همراهی و همدردی دولت، جامعه و خانواده‌ها در دشواری و حساسیت آموزش نسل‌های آینده کشور و... همگی در خود پیامی از فراهم نبودن زمینه‌هایی دارد که می‌تواند معلم و در نتیجه سامانه آموزشی را به ساختاری پویا، به روز و زاینده راهبر باشد. گذشته از فشارهای مادی و غیر مادی پیش گفته، معلمی به عنوان یک حرفه با گونه‌یی دیگر از دشواری‌ها دست و پنجه نرم می‌کند. ساختار آموزشی، سامانه‌یی کرخت، لخت و پر هزینه بوده که چندان دگرگونی‌های ریشه‌یی را بر نمی‌تابد. در این نهاد فراگیر اجتماعی، زمینه‌های نرم‌افزاری و سخت‌افزاری درخور برای آموزش بهینه فراهم نیست. فشار این کمبودها سر راست بر نیروهای ستادی و آموزشی مدرسه‌ها وارد می‌شود و خود بر هم زننده زمینه‌ها و بنیان‌های آموزشند. نبود درونمایه‌های درسی درخور، به روز و در پیوند نبودن آن با زندگی روزمره دانش‌آموزان، کلاس‌های رنگ و رو رفته، خسته‌کننده و بیماری‌زا، فضاهای آموزشی دور از استانداردهای ملی و جهانی آموزش، برنامه درسی فشرده و آزمون مدار، کلاس‌های پر‌شمار و‌ مدیریتی بسته، از بالا به پایین و... از نوجوانان و جوانان، شاگردانی گریزان از آموزش و بی‌انگیزه پدید آورده است که از کوچک‌ترین فرصت برای فرار از درس و مشق بهره می‌گیرند و آموزگار، همشاگردی، کلاس و مدرسه را به بازی می‌گیرند.

فشارهای ناشی از این بازیگوشی‌ها، تن و جان آموزگار را می‌آزارد و زمینه ساز بیماری‌های تن آزار و روان‌فرسا خواهد شد. در شرایطی که بسیاری از زمینه‌های مادی و غیر مادی حرفه آموزشگری فراهم نبوده و بخش فراوانی از حقوق مادی و غیر مادی معلم برآورده نمی‌شود، سخن از مسوولیت و پاسخگویی حرفه‌یی او چندان جایگاه اندیشگی ندارد. سال‌هاست فرهنگیان به دنبال کمینه‌یی از دوگانه معیشت- منزلت، خود را به هر دری می‌زنند و در پایان با دستان خالی بر می‌گردند. سر و کله زدن با کمبودهای ساختاری و سخت افزاری از سویی و رنجش همیشگی از سستی پایه‌های نرم‌افزاری، معلم را از انجام کار بیهوده خسته و درمانده کرده است. آیا در اینچنین شرایطی، انتظار رفتارهای پیامبر گونه، انتظاری بیجا نیست؟ گویا گاه آن رسیده باشد که در آستانه روز معلم، حرفه او را از اوج آسمان! فرود آوریم و جست‌وجو گرانه و از سر درد، به برآوردن خواسته‌های فرهنگیان و دردسرهای سامانه آموزشی بپردازیم. فرادستان باید بدانند تا گره کور اقتصاد معلم- این کهنه درد- باز نشود سخن از معلم و جایگاه او گفتن، آب در هاون کوفتن است. در آن روز باید با فریادی شادی‌زا روز معلم را به همه آموزشگران راستین شاد باش گفت.
http://etemadnewspaper.ir/Released/92-02-14/93.htm

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد