درباره دانشگاه فرهنگیان

مهدی بهلولی،روزنامه اعتماد،8/2/92

برپایی دانشگاه فرهنگیان در سال گذشته،یکی از کارهایی است که بارها از سوی فرادستان آموزشی کشور،به عنوان کار و برنامه ای سخت اثرگذار در بهبود وضعیت آموزش،ارزیابی گردیده است. همچنین از آن با عنوان "ریشه ای ترین و مهم ترین اقدام آموزش و پرورش بر پایه ی سند تحول بنیادین" یاد شده که راه اندازی آن "آرزوی دیرینه ی فرهنگیان" را برآورده نموده و مایه ی خشنودی شان گردیده است. اما این که به راستی،برپایی این دانشگاه،تا چه اندازه در میان فرهنگیان و گفت و شنودهای آنها بازتاب یافته،یک پرسش است- که البته این نگارنده،به عنوان یک آموزگار،و از سر تجربه ی خودم،به هیچ رو آن را گسترده نمی بینم- و کارآمدی این دانشگاه و اثرگذاری آن بر بهبود آموزش،پرسشی دیگر. من در این نوشتار کوتاه،می خواهم تا اندازه ای به این پرسش دوم بپردازم.

مهدی بهلولی،روزنامه اعتماد،8/2/92

برپایی دانشگاه فرهنگیان در سال گذشته،یکی از کارهایی است که بارها از سوی فرادستان آموزشی کشور،به عنوان کار و برنامه ای سخت اثرگذار در بهبود وضعیت آموزش،ارزیابی گردیده است. همچنین از آن با عنوان "ریشه ای ترین و مهم ترین اقدام آموزش و پرورش بر پایه ی سند تحول بنیادین" یاد شده که راه اندازی آن "آرزوی دیرینه ی فرهنگیان" را برآورده نموده و مایه ی خشنودی شان گردیده است. اما این که به راستی،برپایی این دانشگاه،تا چه اندازه در میان فرهنگیان و گفت و شنودهای آنها بازتاب یافته،یک پرسش است- که البته این نگارنده،به عنوان یک آموزگار،و از سر تجربه ی خودم،به هیچ رو آن را گسترده نمی بینم- و کارآمدی این دانشگاه و اثرگذاری آن بر بهبود آموزش،پرسشی دیگر. من در این نوشتار کوتاه،می خواهم تا اندازه ای به این پرسش دوم بپردازم.

1. دانشگاه فرهنگیان یا دانشگاه آموزش و پرورش،دانشگاهی است که پیش از این در برخی از کشورهای جهان، راه اندازی شده است. برای نمونه،دانشگاه آموزش و پرورش پاکستان،در سال 2002 آغاز به کار کرد،یا کشورهایی همچون انگلستان،ایسلند،ژاپن- گرچه با بزرگی و گستردگی گوناگون- سال هاست که از مدرسه،دانشکده و یا دانشگاه آموزش و پرورش برخوردارند. آلمان نیز،مدرسه ی عالی آموزش و پرورش دارد که بالاترین مدرکی که به دانش آموختگانش می دهد،کارشناسی است. از این رو،دانشگاه فرهنگیان،نهادی شناخته شده با کارکردی کمابیش تعریف شده است. در ایران نیز،سال ها،دانشکده های تربیت معلم،نقش دانشگاه هایی را بازی می کردند که تا مقطع کاردانی،به آموزش نیرو می پرداختند. دانشگاه یا دانشکده ی فرهنگیان،مانند دانشگاه یا دانشکده ی هنر،که بر آموزش هنر تمرکز می نماید،به آموزش آموزشگری می پردازد- البته آنچنان که کاربدستان آموزشی کشور می گویند از این پس،استخدام نیروهای آموزش و پرورش نیز قرار است از دانش آموختگان این دانشگاه انجام پذیرد.

2. در آسیب شناسی آموزش و پرورش ایران،نمی توان از ایستایی اندیشه ی آموزشی و دوری سپهر آموزش از نظریه پردازی های نوین،چشم پوشید. اما این کاستی،تنها از آن ِ گستره ی آموزش نیست و کمابیش زمینه های دیگر علمی،اقتصادی،سیاسی و فرهنگی را نیز دربرمی گیرد. می توان گفت دانشگاه های ایران و دیگر نهادهایی که به گونه ای با اندیشه ورزی و نظریه پردازی های نوین در پیوندند،آنچنان که باید و شاید،کارآمد نیستند. از این رو،اگر هدف از برپایی دانشگاه فرهنگیان،رونق بخشیدن به اندیشه ورزی آموزشی است،نمی توان چندان به آن دل بست،چرا که دانشگاه فرهنگیان نیز،در همین سپهر دانشگاهی خواهد زیست. بگذریم از این که با نگاهی به اساسنامه ی این دانشگاه،به هیچ رو چنین هدفی- دامن زدن به نظریه پردازی آموزشی و پویای اندیشه ی آموزشی- ،در اولویت قرار ندارد. گویا آنچه که این دانشگاه جست وجو می کند پرورش آموزگارانی است که با اندیشه ها و باورهای فرهنگی- اجتماعی کارگزاران و کاربدستان آموزشی کشور،بیش از پیش،هماهنگ باشند.

3. آموزش و پرورش در ایران،با کاستی و نابسامانی های بسیاری روبروست که همگان پذیرفته و می پذیرند،و از این رو،سال هاست که از دگرگونی های بنیادین در آموزش و پرورش سخن ها شنیده می شود. اما آیا راه اندازی دانشگاه فرهنگیان،درمان و یا بخشی از درمان دردهای آموزش و پرورش است؟ دانشگاه فرهنگیان،به راستی،می خواهد به کدام یک از کمبودهای آموزش و پرورش پاسخ بگوید؟ این که در هر استان،همه ی دانشجویان دبیری دانشگاه های دیگر را در یک دانشگاه – یا بهتر است بگوییم در دو دانشگاه،یکی دخترانه و یکی پسرانه- گرد هم آوریم،می تواند کمبود بودجه ی آموزشی کشور را جبران کند؟ آیا شلوغی کلاس های درس و کمبود فضای استاندارد مدرسه ها،رفع خواهند شد؟ آیا از شمار میلیونی کودکان بازمانده از آموزش،کاسته خواهد شد؟ و البته بسیاری از پرسش های دیگر.

در یک آسیب شناسی از آموزش و پرورش،یکی از سازه های مهم افت آموزشی،بی انگیزگی و یا کم انگیزگی بسیاری از آموزگاران است. این رخداد،چندان هم به این مساله بستگی ندارد که آموزگار،در دانشگاه،در رشته ی دبیری درس خوانده و یا از دیگر رشته ها به آموزش و پرورش آمده است،و یا این که پس از پایان دانشگاه،چند سال حق التدریس بوده و پس از آن،به استخدام آموزش و پرورش درآمده است. در آموزش و پرورش،شرایط معیشتی و مادی فرهنگیان،دست به دست سازه های دیگری همچون مدیریت متمرکز و نقش نداشتن آموزگار در بخش بزرگی از گستره ی کاری خویش،داده و دستآوردش این شده که بسیاری از آموزگاران،در همان سال های نخست،انگیزه کاری خویش را از دست بدهند. جدا کردن دانشجویان دبیری از دیگر دانشجویان نیز،راه چاره ی این درد نیست. از این رو،ریشه های بنیادی دشواری های آموزشی ایران را باید در خود آموزش و پرورش و وضعیت نابسامان آن جست و جو نمود و نه در شرایط دانشگاهی فرهنگیان.

بنابراین،از دید این نگارنده،دانشگاه فرهنگیان،درد چندانی از دردهای آموزش ایران را درمان نخواهد کرد؛بگذریم از این که با مدیریت سلیقه ای و ناعلمی،چه بسا در آینده بتواند به نابسامانی های بیشتر آموزش و پرورش دامن بزند.

http://etemadnewspaper.ir/Released/92-02-08/93.htm#236685

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد